امامعلی (ع) در پایان خطبه اول نهجالبلاغه، با بیانی شیوا و کلامی نغز درباره حج بهطور مختصر، ولی بسیار پرمغز مطالبی را بیان فرموده اند که بازخوانی آن برای همه مسلمانانی که قصر سفر پرمعنویت و سراسر پررمزوراز حج را دارند، دارای فواید فراوان است که به فرازهایی از آن اشاره میکنیم.
آن حضرت فرمودهاند: «و فرض علیکم حج بیتهالحرام». این جمله به وجوب حج برای مردم اشاره میکند و اینکه حج از ضروریات دین است. امام، بیت را با صفت حرام توصیف کردهاند؛ زیرا انجام چیزهایى که از نظر شرع نهى شده است، بر مردم در آن مکان حرام است و نیز فرمودند: «الّذى جعله قبله للانام».
آن حضرت به این آیه شریفه استناد کردهاند که: «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَه تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ» (البقره/۱۴۴). امیرالمؤمنین در جایی دیگر فرمودند: «یردونه ورود الأنعام؛ مانند شتران تشنهآب به کعبه وارد میشوند» که با این جمله، ورود خلق را به کعبه، به ورود شتران تشنهبهآب تشبیه کردهاند.
وجه شبهات این است که ورود مردم به خانه کعبه با حرص و شوق و ازدحام، مانند ورود شتران تشنه بر آب است. نظر دیگرى در وجه شباهت آن چیزى است که ما توضیح دادیم؛ یعنى بیاطلاعى مردم از اسرار حج و حکمت الهى که در اعمال حج، منظور شده است؛ چون عقل تنها چیزى است که انسان را از دیگر حیوانات ممتاز میکند و، چون از دریافت اسرار حج ناتوان است، ممکن است میان انسان و مرکب سواریاش در وارد شدن به خانه و دیگر مناسک فرقى نباشد، اما بهنظر (شارح) این تشبیه، دور و نادرست است.
ایشان فرمودهاند: «و یألهون الیه ولوه الحمام»؛ مردم هرساله اشتیاق دارند که به مکه بروند؛ چنانکه کبوتران ساکن حرم، بدان مکان انس دارند و در ادامه فرمودند: «جعله سبحانه علامه لتواضعهم لعظمته و اذعانهم لعزّته» و، چون عقل، قادر نیست اسرار این اعمال را دریابد، بهناچار علت انجام اعمال حج فقط امر خداوند متعال و قصد امتثال فرمان اوست، از آن نظر که پیروى امر خدا واجب است که نهایت بندگى و فرمانبردارى را میرساند. پس آن که امر خدا را در اعمال حج اطاعت میکند بدون آنکه فلسفه آن را بداند، مخلصى است که بر او علامت مخلصان آشکار است و معتقدى است که تواضع او براى جلال و مرتبت پروردگار جهان، روشن است.
چون خداوند سبحان بر غیب و شهادت، عالم است، نمیتوان گفت حج علامتى است که خداوند به احوال بندگان خود از طاعت و معصیت آگاه میشود، بنابراین معناى جمله و عبارت به جدا شدن نفوس کامل یعنى کسانى که مطیع اوامر خدا هستند و خالصانه او را میپرستند، از دیگر نفوس بازمیگردد؛ زیرا این عبادت از گرامیترین چیزهایى است که نفس انسانى به وسیله آن استعداد مییابد و داراى کمال میشود که با آن استعداد و کمال، از افراد نافرمان مشخص میشود. با توضیح فوق روشن میشود که انجام حج، نشانهاى است که فرمانبرداران از نافرمانان جدا میشوند. در فراز دیگری امام فرمودند: «و صدّقوا کلمته».
این جمله به مطابقت افعال حاجیان با گفتار انبیا و سخن خدا و مخالفت نکردن با دستورهای انبیا و خدا و تکذیب نکردن آنها اشاره میکند و وقتی فرمودند: «و وقفوا مواقف الانبیاء» اشارهای است به متابعت مردم از انبیا در مواقف حج. ذکر انبیا در اینجا، ایجاد لطافتى در سرشت مردم است تا به لقاى خدا شوق یابند و به فرشتگان و انبیا شباهت پیدا کنند.
«و تشبّهوا بملائکته المطیفین بعرشه»؛ یعنی، چون بیت معمور در مقابل خانه کعبه در آسمان است و طواف کعبه به وسیله مردم، شبیه طواف فرشتگان است به بیت معمور و عرش؛ به این دلیل حاجیان در طواف به فرشتگان، شباهت پیدا میکنند و درنتیجه هرکه در این طواف، عنایت خدا شامل حالش شود، از طوافکنندگان عرش و بیت معمور محسوب میشود.
امامعلی (ع) با بیان «و جعله سبحانه للاسلام علما» تأکید میکنند که خداوند حج را برای اسلام، علم و پرچم قرار داده است؛ یعنی اسلام حقیقى که مردم با آن هدایت مییابند، آنچنان که سپاهیان به وسیله پرچم برافراشته به مقصدشان راهنمایى میشوند. امام در فرازهایی مختصر که بهایجاز در اینجا بیان شد، درواقع فلسفه حج را بیان فرمودهاند که اگر هر مسافر به حج آن را در نیت داشته باشد و در حین اعمال حج بدان آگاه باشد، إنشاءا... مشمول فرمایشهای حضرت خواهد بود.