حرم برای من یک مکان ویژه است، یک بهشتِ بی تکرار. در هر تکرار باز تکرارناپذیر است. روزِ زیارتی مخصوص که باشد، خصوصیاتش هم چندبرابر میشود. یکی اینکه میشود خصوصیتر با امام رضا (ع) سخن گفت. نه اینکه خلوت باشد حرم، نه.
اتفاقا شلوغتر از همیشه است. خلقی میخواهند ۲۳ ذی القعده در حرم باشند و خُلق خود را به خَلق مؤمنانه نخست تنظیم کنند. میخواهند بیایند و از بهشت رضا (ع) توشهای بردارند که جانشان را عطر رضوان بخشد. به همین دلیل است که حرم پر میشود از زائر و مجاور، اما در همین ازدحام آدم هاست که میشود خلوت کرد.
یک نکته دیگر هم بگویم بد نیست که همین شلوغی هم نعمت است و هم برکت.
نعمت است که فرصت پیدا میکنـی در فضایی تنفس کنی کـه عطر نفسهای تعداد بیشتری از بندگان خوب خدا جاری است. نورانیت جانت ضریب پیدا میکند به هر زائری که به حرم پا میگذارد. همین هم باعث برکت یافتن زندگی ات میشود.
برکت هم فقط نان نیست که به سفره رونق دهد. بزرگترین برکت، بزرگ شدن خود آدم است و کرامت یافتن به اخلاقی که خلق را به مهر برانگیزاند. حرم یک مکان مقدس و ویژه است.
بهشتی است که خاطرات کودکی ام را زیبا کرده است.
آن سالها از راه دور میآمدیم و احساس نزدیکی میکردیم. حالا همین نزدیکی، مجاوریم و نمازمان را کامل میخوانیم تا مدام در شعاع آفتاب باشیم.
از همسایگی به خانه خورشید رفتن باز همان حس قشنگ را دارد. هر بار هم که توفیق رفیق شود و دست آدم را بگیرد و به حرم ببرد، باز آن حال وهوای بهشتی تازه میشود.
من از هزار در به خانه دلدار شدن را دوست میدارم و کرامت او را در تکرار ورود زیسته ام، اما در حرم دوست دارم گوشهای بنشینم که چشمها به جز ضریح را نبیند. غرق شدن در دریای ضریح، عین نجات است. نه، جان یافتن هزارباره است که به هر بار، بار آدمی را سبک و بالِ او را افزون میکند. از آسمان ضریح است که میتوان پرواز را تجربه کرد. پرواز و طواف حرم به نیابت از همه کسانی که امروز از راه دور سلام میکنند.