به گزارش شهرآرانیوز، براساس اعلام محمد باقری، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، خط فقر برای یک خانواده تهرانی به ۳۰ میلیون تومان رسیده است. به نظر شما در صورت صحت این رقم، خط فقر برای مشهدیها چقدر خواهد بود؟ وقتی عددی برای خط فقر اعلام میشود، معمولا عدهای به کم یا زیادبودنش انتقاد میکنند و آن رقم را با شرایط زندگی خود مقایسه میکنند. شاید برخی به این ارقام برچسب سیاه نمایی بزنند و بگویند که هزینه زندگی در مناطق پایین شهر یا حاشیه نشین مشهد بسیار پایینتر است.
در پاسخ به این افراد، باید گفت که آنها خط فقر مطلق را با خط فقر نسبی اشتباه گرفته اند. قرار نیست که همه مردم جامعه حاشیه نشین باشند و با اکتفا به یک لقمه نان روی هزینه تحصیل، بهداشت و درمان خط بکشند. حالا اگر نخواهیم وارد مباحث آماری و تخصصی شویم، به طور خلاصه فقر نسبی، یعنی یک فرد نتواند حداقل سطح استانداردهای زندگی را در مقایسه با دیگران و در همان زمان و مکان خود برآورده کند، اما خط فقر مطلق آنجایی است که هزینهها و مصارف پایهای خانوار در نظر گرفته میشود و کسی که نتواند حتی در این حد نیز هزینه کند، فقیر است.
اگر نگاهی به پژوهشهای انجام شده در حوزه رفاه اجتماعی بیندازیم، معمولا میانگین هزینه زندگی در مشهد ۶۰ درصد کلان شهر تهران در نظر گرفته میشود، پس شاید بتوان گفت که متوسط درآمد یک خانواده مشهدی، باید بیش از ۱۸ میلیون تومان باشد.
آخرین آمار رسمی اعلام شده توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان مسئول اعلام این آمار، مربوط به سال ۱۴۰۰ بوده است. بعد از آن، ارقامی مانند ۱۸ میلیون تومان، ۵ میلیون تومان، ۳۰ میلیون تومان و... توسط افراد یا مسئولان کارشناس یا غیرکارشناس بوده است. در نبود آمار رسمی ایجاد آمار متفاوت طبیعی است و جای گله وجود ندارد.
باید قبل از ورود به آمار رسمی، بگوییم که خط فقر ۳۰ میلیون تومانی برای یک خانواده تهرانی (اکنون بعد خانواده معمولا در آمار کشور ما ۳.۳ در نظر گرفته میشود.) یک آمار غیررسمی به حساب میآید. این رقم را چند روز گذشته عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی مطرح کرده و همین جمله خوراکی شد برای خبرگزاریها و توئیت نویسها درباره آخرین وضعیت رفاه اجتماعی و خط فقر در کشور.
حالا اگر بخواهیم خط فقر را برای مشهدیها براساس این رقم به دست آوریم، میتوانیم از تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس استفاده کنیم. براساس پژوهشهای این مرکز، دررابطه با رفاه اجتماعی معمولا خط فقر مطلق شهرستان مشهد در سالهای مختلف بین ۵۵ تا ۶۵ درصد کلان شهر تهران بوده است؛ یعنی به طور میانگین ۶۰ درصد. در این صورت اگر خط فقر برای تهرانیها ۳۰ میلیون تومان باشد، این شاخص برای یک خانواده مشهدی به طور میانگین ۱۸ میلیون تومان خواهد بود.
همان طور که گفتیم، اعلام گزارش رفاه اجتماعی و خط فقر برعهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. این ارگان در دو گزارش برای سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ برای اولین و آخرین بار خط فقر را به طور رسمی اعلام کرد. پیش از آن، مرکز پژوهشهای مجلس از سال ۹۵ خط فقر مطلق را بررسی میکرد. طبق آمار رسمی، سرانه خط فقر برای مشهدیها در سال ۱۴۰۰، یک میلیون و ۷۷۴ هزارو ۶۵۷ تومان برای هر نفر بود.
حالا با محاسبه گر تغییرات شاخص و نرخ تورم بانک مرکزی، این رقم در سال ۱۴۰۱ به حدود ۲ میلیون و ۶۰۰ هزارتومان رسیده است. یعنی در سال ۱۴۰۱ خط فقر مطلق برای یک خانواده مشهدی (از اینجا تا انتهای گزارش بعد جمعیتی خانواده مشهدی را ۳.۳ در نظر میگیریم.) ۸ میلیون و ۵۸۰ هزارتومان بوده است.
خط فقر مطلق در گزارشهای رسمی براساس حداقل نیازهای اساسی، یعنی مواد خوراکی لازم (سرانه ۲۱۰۰ کیلوکالری در روز) و سایر هزینههای ضروری و اولیه زندگی محاسبه میشود. آبان سال گذشته، شهرآرا در گزارشی با عنوان «معیشت زیر خط فقر» با درنظرگرفتن میانگین دو هزینه اصلی، یعنی خوراک و مسکن در مشهد به عدد ۸ میلیون تومان برای حداقل نیازهای اساسی زندگی در این کلان شهر رسید که تقریبا با عدد به دست آمده از احتساب تورم و آمار رسمی (۸ میلیون و ۵۸۰ هزارتومان) نزدیک است.
حالا اگر بخواهیم مثل گزارش قبل با یک حساب وکتاب احتمالی و سرانگشتی، خط فقر مطلق در مشهد را به روز کنیم، فقط برای تأمین سبد غذایی مطلوب اعلام شده از سوی وزارت بهداشت و درمان هزینه ماهانه یک خانواده مشهدی بیش از ۸ میلیون تومان میشود. اگر بپرسید این عدد را چگونه محاسبه کرده ایم، باید با قید تقریبی بودن آن بگوییم که پایه محاسبه ما به گزارش «تغذیه سالم مشهدیها چقدر هزینه دارد؟» بازمی گردد که در شهریورماه سال گذشته چاپ شد. در آن موقع یک روز تغذیه سالم با کالری موردنیاز بدن برای هر فرد در شهریور۱۴۰۱ حدود ۴۶هزار تومان تمام میشد.
آنجا نوشتیم که ریزودرشت سرانه مصرف مواد غذایی مطابق سبد مطلوب اعلام شده از سوی وزارت بهداشت و درمان است. حالا سؤال اینجاست که این سبد تا چه اندازه میتواند به عنوان معیار امنیت غذایی و تعیین خط فقر مطلق استفاده شود؟ باید بگوییم این سبد در بسیاری از مطالعات داخلی در حوزه فقر و تصمیمات سیاست گذاری درباره تأمین امنیت غذایی استفاده میشود، اما براساس نظر مرکز پژوهشهای مجلس، هرچند سبد پیشنهادی وزارت بهداشت میتواند به عنوان سبد مطلوب تعیین شود، اما برای امنیت غذایی و تعیین خط فقر باید میزان کالری موردنیاز افراد به عنوان مبنا در نظر گرفته شود.
برای جلوگیری از ابهام به دلیل توضیحات اضافه و اعداد و ارقام پیچیده خلاصه میکنیم که باتوجه به تورم مواد غذایی و سبد مطلوب تغذیه هزینه یک ماه خوردوخوراک مشهدیها حداقل ۸ میلیون تومان میشود. حالا باتوجه به اینکه حداقل اجاره بها در مناطق کم برخوردار مشهد اکنون با تبدیل پول پیش به اجاره حدود ۶ میلیون تومان است، پس یک خانواده مشهدی برای تغذیه استاندارد و سرپناه ۱۴ میلیون تومان لازم دارد.
مرکز پژوهشهای مجلس در ابتدای خرداد، در گزارشی به وضعیت فقر و ویژگی فقرا در دهه ۹۰ پرداخت. این گزارش نکات جالبی داشت که شاید به برخی از سؤالات شما پاسخ دهد. این گزارش در دو بخش به مرور وضعیت فقر و ویژگیهای فقرا میپردازد. در قسمتی از بخش اول این گزارش به تغییر مصرف خوراک خانوار اشاره شده و آمده است که «نگاهی به مصرف خوراک خانوار، سه اتفاق به طور هم زمان را نشان میدهد:
اول افزایش ســهم خوراک از کل هزینه خانوار، دوم کاهش کل خوراک خانوار؛ یعنی کاهش کالری دریافتی و سوم کاهش کیفیت کالری دریافتی خانوار.» همچنین در جایی از بخش دوم این گزارش آمده است که علل فقر در دو دسته کلی قرار دارد؛ اول وضعیت کلی اقتصاد کلان و دوم علل خرد در سطح خانوار که یعنی برخی ویژگیهای خانواده ممکن است آنها را به تله فقر بیندازد.
نتایج این بخش نشان میدهد که برخورداری از شغل دارای بیمه و همچنین مشاغل غیرساده در بین غیرفقرا بیشتر از فقراست، بنابراین ممکن است این دو عامل در کاهش فقر مؤثر باشند. همچنین بی سوادی، سالهای تحصیل کمتر، داشتن کودک و مستأجربودن ازجمله عواملی است که میتوانند علل فقر را توضیح دهند.
مثلا در بخش برخورداری از مســکن اســتیجاری، آمده است که این موضوع یکی از مواردی است که رفاه خانوار را کاهش میدهد. مســتأجران به علت پرداخت هزینه هــای اجاره مجبورند از ســایر هزینههای خود و به طورخاص از خــوراک بکاهند. به طوری که کالری دریافتی مســتأجران به طورمیانگین همواره کمتر از مالکان بوده است.
طبق آخرین آمار جمعیتی از مناطق مختلف شهر، حدود ۵۵.۵درصد خانوادههای مشهدی مستأجر هستند. یکی از موارد قابل توجه در نقشه جمعیتی مشهد، این است که در مناطق کم برخودار، تعداد اجاره نشینها بیشتر از کسانی است که در ملک شخصی خود ساکن هستند و در مناطق برخوردار برعکس؛ مثلا نسبت مالکیت در منطقه یک (محلاتی مانند احمدآباد، سجاد، فلسطین، ملاصدرا و...) که جزو مناطق برخوردار مشهد به حساب میآیند، ۵۴.۳درصد، اما همین نسبت در منطقه۵ (محلاتی مانند نیزه، کال قره خان، سرخس و...) ۳۹.۶درصد است. این آمار نشان میدهد که مستأجربودن چگونه فشار هزینهها را در خانوادههای کم برخوردار مشهدی بیشتر میکند.