فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

به یاد عیدی‌هایی که «الی» آماده می‌کرد

  • کد خبر: ۱۷۲۹۸۴
  • ۱۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۰
به یاد عیدی‌هایی که «الی» آماده می‌کرد
خودش سید نبود، اما هر سال که نزدیک عید غدیر می‌شد، بیشتر از مادرش که از سادات فاطمی بود، به جنب وجوش می‌افتاد.

خودش سید نبود، اما هر سال که نزدیک عید غدیر می‌شد، بیشتر از مادرش که از سادات فاطمی بود، به جنب وجوش می‌افتاد. همه چیز هم باید براساس برنامه و دقیق و بدون کم وکاستی آماده می‌شد. برای همین یک روز دنبال مادرش می‌آمد و او را به بازار گل می‌برد و کلی با هم بازار را بالاوپایین می‌کردند تا بتواند چیز‌هایی را که برای درست کردن بسته عید غدیر نیاز داشت بخرد.

گرفتن اسکناس نو هم که برعهده پدرش بود و خیالش راحت که در این زمینه مشکلی ندارد. وقتی هر دو از بازار گل می‌آمدند، مادر حسابی خسته بود و او مانند یک کودک ذوق زده که می‌خواهد امسال یک بسته جدید برای عید غدیر رو کند، کمی که نفس می‌گرفت، یک راست می‌رفت سر درست کردن بسته‌ها و تا تمام شدنشان بلند نمی‌شد.

آن قدر در درست کردن بسته‌ها ذوق و سلیقه به خرج می‌داد که مهمان‌ها همیشه به المیرا می‌گفتند امسال می‌خواهیم بدانیم چه چیزی می‌خواهی رو کنی یا می‌گفتند هنوز بسته پارسال را نگه داشته ایم. نتیجه فوق العاده بود، چون برخی مهمان‌ها می‌گفتند چه جالب، به ما هم بگو چطور این کار را می‌کنی تا برای عید نوروز ما هم بتوانیم یک بسته آمده کنیم. سال ۱۴۰۰ بود و نزدیکی‌های عید غدیر، اما مادر به دلیل کرونا روی تخت بیمارستان بود و حال وهوایی برای تدارک بسته عید غدیر نبود.

مدام می‌گفت حالا امسال قسمت نشد، سال بعد جبران می‌کنم، اما خب سال بعدی در کار نبود. هنوز چند روزی از بستری شدن مادرش در بیمارستان نگذشته بود که خودش هم به دلیل کرونا در همان بیمارستان بستری شد و به فاصله سیزده روز از مادر، برای همیشه ما را ترک کرد. حالا از آن زمان دو سال می‌گذرد و هنوز جای خالی مادر و بسته‌های عید غدیر المیرا منشادی، خبرنگار فقید روزنامه شهرآرا خالی است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->