زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ در همهگیری کرونا و اوضاعی از این دست که خطری جدی و فزاینده سلامت جامعه را تهدید میکند، نقطه امید و نگاه همه متوجه کادر بهداشت و درمان اعم از پزشکان و پرستاران و... میشود و خواهناخواه فشار کاری بسیاری بهویژه به پرستاران وارد میشود؛ تا جایی که فراتر از شیفتهای کاریشان و حتی بیستوچهارساعته به ارائه خدمت میپردازند.
در این حالت شاید مزایایی هم برایشان اختصاص داده شود، اما موقتی است و در وضعیت عادی با اینکه کارشان همچنان دشواری و مخاطرات خاص خود را دارد، از این توجهات خبری نیست. این امر گلایه و نارضایتی پرستاران را موجب شده است و توجه مسئولان را میطلبد. در این گزارش به سراغ تعدادی از پرستاران با سوابق کاری مختلف رفتیم و پای درددلشان نشستیم.
در ابتدا پای صحبت یکی از پرستاران باسابقه شهرمان مینشینیم که ۲۶ سال است به عنوان پرستار، کارشناس پرستاری و سوپروایزر ارشد در بیمارستان قائم (عج) خدمت میکند. او علاوه بر تجارب بالینی، تجربههای مدیریتی زیادی هم دارد. فاطمه امیری، دانش آموخته علوم پزشکی تهران، پرستاری را ارائه خدمت بیست وچهارساعته به بیماران معرفی میکند و میگوید:
از چالشهای مهم ما پرستاران همین فرایند بیست وچهارساعته است که برخلاف دیگرمشاغل هیچ گونه تعطیلی در آن وجود ندارد و حتی در اوضاع نامناسب آب وهوایی، سلامتی و... که بیشتر مشاغل تعطیل میشوند، ما موظف به حضور در بیمارستان هستیم و این یعنی بیش از چهل ساعت کار در هفته.
همچنین در مشاغل دیگر، با افزایش سنوات، معمولا ساعت کاری افراد کاهش مییابد، اما پرستاران با سی سال سابقه نیز همان ساعت کاری سال اول را دارند و این مشکل وقتی میزان حقوق با این ساعت کاری و فرسایش آن تناسب نداشته باشد، حادتر میشود.
او مهاجرت پرستاران را چالش مهم سالهای گذشته معرفی و تصریح میکند: «با توجه به جذب کم نیرو و نیز سختی و پرخطربودن کار در بیمارستان ها، شاهد افزایش مهاجرت همکاران به خصوص به کشورهای حاشیه خلیج فارس هستیم. زیرا پیش از کرونا، آزمونی برای پذیرش داشتند، اما حالا هیچ قید و شرطی ندارند و همین که متوجه میشوند در ایران تحصیل کرده اند، با کمال میل جذب میکنند.
در اروپا و آمریکا نیز با اینکه جذب کمی دشوارتر است، پرستاری جزو مشاغل درجه یک است و با حقوق و مزایای مناسب محسوب میشود و جذابیت خاص خود را دارد؛ بنابراین در سطوح بالای مدیریتی این امر باید تدبیر شود تا پس از کلی هزینه دولت برای تحصیل و مهارت آموزی، پرستاران در کشور دیگری مشغول خدمت نشوند و ما در داخل مجبور باشیم اضافه کار اجباری به نیروها بدهیم و از این بابت نزد همکارانی که بچه دار، باردار یا دارای وضعیت خاص هستند، شرمنده شویم؛ آن هم در وضعیتی که مبلغ اضافه کار به دلیل کسورات متعدد، معادل یک سوم کار موظفی است. برخی پرستاران نیز که سرمایهای برای شروع کار دارند، ساخت کلینیک خدمات زیبایی را به اشتغال در بیمارستان ترجیح میدهند.»
خانم امیری درباره وضعیت کاری غیرعادی اوج همه گیری کرونا نیز میگوید: «در همه دوران خدمتم چالشی به بزرگی دوره سه ساله کرونا نداشتم. از وحشت بیماران و تعداد زیاد و مشکلات روحی شان گرفته تا کمبود اقلام، پوشش حفاظتی خاص ما برای جلوگیری از سرایت بیماری به خود و اطرافیانمان، شیفتهای کاری فشرده با اضافه کاریهای ناچیز و...؛ گاهی حتی همراهان بیمار وقتی متوجه مثبت بودن آزمایش او میشدند، رهایش میکردند و حتی پس از بهبودی هم برای ترخیص مراجعه نمیکردند و ما در کنار اقدامات پرستاری، باید این افراد را هم توجیه میکردیم. همه اینها در حالی بود که از لحاظ مادی، مبلغ ناچیزی به عنوان حق کرونا پرداخت میشد و حتی حق کرونای ما در بیمارستان نسبت به همکارانی که در دیگرسازمانها موقت خدمت میکردند، کمتر بود.»
این پرستار باسابقه ادامه میدهد: «بخش شیمی درمانی نیز یکی دیگر از خطرهایی است که سلامت پرستاران را تهدید میکند و عوارض جسمی و روانی بسیاری به همراه دارد، اما با وجود نامه نگاریهای زیاد، میزان حقوقشان با پرستاران دیگر تفاوتی ندارد، درحالی که برای بخشهای تصویربرداری، حق اشعه به کارکنان پرداخت میشود.»
او با اشاره به اینکه بیمارستان قائم (عج) تا رسیدن به حداقل استاندارد خودش (نه استاندارد کشوری و بین المللی)، سیصد پرستار کم دارد، مشکل کمبود نیرو را تأیید و اضافه میکند: «پرستاران در سال سی روز مرخصی دارند، اما با وجود روند طولانی جذب نیروی جدید، ازکارافتادگی و اتفاقهای ناگهانی، انصراف، شرایط خاص مانند کرونا و... که باعث افزایش ساعت کاری مان میشود، درعمل نمیتوانیم از حقمان استفاده کنیم و در این میان هم تفاوت چندانی بین نیروهای رسمی و طرحی نیست.»
به گفته او تعرفه پرستاری آن قدر کم است که به جای ایجاد انگیزه، بین کادر مدیریت پرستاری و نیروها چالش ایجاد کرده است.
خانم امیری هزینه مسکن بسیار ناچیز، تأخیر در پرداخت کارانه و مزایا، مشکلات مربوط به رفت وآمد، سرویس ها، پارکینگ، امکانات رفاهی و... را از دیگرچالشهای پرستاران میداند و میگوید: «کافی است یک بار سرزده به اتاق استراحت پرستاران بیایید. با اینکه فقط پرستاران شیفت شب حق استراحت دارند و بقیه همکاران فقط برای صرف ناهار یا شام از آن استفاده میکنند، ظرفیت کم آن پاسخگوی کارکنان نیست. همچنین با توجه به افزایش سن و فرسودگی بیشتر، مشکلات پرستاران باسابقه بیش از تازه کارهاست که البته مختص این حرفه نیست و در همه مشاغل وجود دارد.»
در پایان از او درباره میزان آگاهی اش از رشته پرستاری و سختی هایش هنگام انتخاب این رشته میپرسم. او میگوید: «من با تحقیق و آگاهی پرستاری را انتخاب کردم و از همان اول علاقه داشتم، اما وارد کار که شدم، دیدم خیلی سختتر از آن چیزی است که فکر میکردم. سوای از سختی خود کار، هر کار دیگری را که زمین مانده باشد، هم باید انجام دهیم.
از طرفی همراهان بیماران هم، چون توجیه نیستند، معمولا هر کسی را که روپوش سفید دارد، پزشک تلقی میکنند و سؤالات مختلفی میپرسند که در حیطه کاری ما نیست و اگر پاسخ بدهیم، برایمان مسئولیت دارد. پزشک طبق قانون موظف است یک ساعت در روز پاسخگوی بیماران باشد، اما این اتفاق نمیافتد و بیمار یا همراهانش ما را مؤاخذه میکنند و بدبین میشوند. با همه این اوصاف، در این سالها گاهی خسته شده ام، اما پشیمان نه.»
فرزانه یکی دیگر از پرستاران جوان شهرمان است. او ۲۳ سال دارد و پس از پایان کارشناسی، دوره طرح تعهد خدمت را در یکی از بیمارستانهای دولتی مشهد میگذراند. با اینکه فقط یک سال است به عنوان پرستار مشغول به کار شده، از تحصیل و اشتغال در این رشته پشیمان است و میگوید:
«هیچ چیز آنچه میبینیم شبیه تصویرها و رؤیاهای زمان انتخاب رشته مان نیست. در دوره دانشجویی گاهی به بیمارستان رفت وآمد داشتیم و فقط با استادمان در تعامل بودیم، اما حالا که به عنوان نیروی کار مشغول شده ایم، باید به همه جواب پس بدهیم یا حرف بشنویم. به اصطلاح آچارفرانسه بیمارستان شده ایم و خارج از حیطه وظایف پرستاری، هر کاری از ما میخواهند.
از توزیع نادرست وسایل و داروها میان بخشها که بگذریم، در حیطه کاری خودمان هم برای هر پرستار، هشت بیمار تعیین میکنند که طی ۶.۵ ساعت شیفت، امکان رسیدگی کامل به همه آنها را نداریم. به همین دلیل یا باید پس از شیفت بمانیم و کار را تکمیل کنیم، یا به منزل برویم و با عذاب وجدان روزمان را سپری کنیم. فشار کاری به حدی است که هفته اول کارم نیمه شب از استرس اینکه مبادا کاری ناتمام مانده باشد، از خواب میپریدم.»
به عقیده این پرستار جوان، بیمارستانها به خصوص در بخش دولتی با کمبود جدی نیرو روبه رو هستند و همین باعث فشار کاری پرستاران و شیفتهای طولانی به ویژه برای نیروهای طرح خدمت شده است: «یکی از دوستانم که جزو اتباع است و به همین دلیل اجازه گذراندن طرح را ندارد، وقتی به استانداری از این بابت گلایه کرده بود، پاسخ شنیده بود که ما اصلا کمبود نیرو نداریم که بخواهیم شما را به کار بگیریم.
این در حالی است که فقط در بخش ما دست کم چهار نفر کمبود نیرو وجود دارد. از طرفی ما تازه کارها نسبت به نیروهای باسابقه مرخصی کمتری داریم و جور مرخصی رفتن نیروهای رسمی را میکشیم. وقتی هم اعتراض میکنیم، دعوا راه میاندازند. گویا در نبود یا ضعف نظارت، هرکس به خود حق میدهد که هر رفتاری داشته باشد؛ آن هم با نیروهای تازه کار یا طرح.»
دوستش مریم با اشاره به فشار کاری زیاد که در طول دوره کاری اش متحمل شده است، صحبتش را این گونه آغاز میکند: «افتضاح است! افسردگی گرفته ام. هر روز گریه میکنم و شبها با آرام بخش میخوابم و اگر اوضاع همین طور ادامه یابد، انصراف میدهم.»
او که در بخش جراحی زنان مشغول کار است (که عملا بخش داخلی و انکو را نیز شامل میشود)، گاهی تا ۱۰ بیمار را تحت پوشش دارد و به دلیل وجدان کاری اش ناچار به اضافه کار اجباری میشود تا به همه رسیدگی کند و این یعنی حدود چهل شیفت در ماه که صبح تا شب و شب تا صبح او و بقیه همکاران طرحی اش را پر میکند:
«در کارآموزیهای دوران تحصیل فقط کار پرستاری را آموزش میدیدیم و انجام میدادیم، ولی حالا هرجا به هر دلیل کاری مانده باشد؛ کسی مرخصی رفته باشد، نیرو نداشته باشند، از منشی تا نیروی اداری و...، ما پرستاران باید جای خالی را پر کنیم. از طرفی همکاران و کارکنان بیمارستان با تازه واردها رفتار مناسبی ندارند. برخی مشکلات ما با نیروهای رسمی مشترک است، اما درمجموع آنها چالشهای کمتری دارند.»
با وجود همه اینها مریم از آن دست پرستاران باوجدان است که از خدمت به بیماران کم نمیگذارد و معتقد است در هر وضعیتی بیمار باید خوش حال و راضی بیمارستان را ترک کند.