اصولا هدف از نام گذاری روزهای خاص، معرفی و بزرگداشت ارزشها و تحکیم پیوندهای دینی، ملی، فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه است که منجر به نوعی همدلی، همکاری و مشارکت عمومی شود و این چیزی است که در بسیاری از کشورها اتفاق افتاده و به نوعی مرسوم است.
روزهایی در تقویم هستند که نهادینه شده و تقریبا تأثیرگذاری خود را بر اساس موضوع مربوطه بر طیف هدف خود میگذارند؛ مثل موضوعات فرهنگی و اعیاد مذهبی و ملی و این را به عینه در کشور شاهد هستیم.
اما واقعیت مطلب این است که برخی مناسبات که در تقویم تعیین شده، هنوز آن چنان که باید، در کشور نهادینه نشده اند. به عنوان مثال همین چند روز گذشته روز قلم را در تقویم داشتیم. هرچند اهالی قلم، مناسبتهای دیگری هم در تقویم دارند که برای این قشر در نظر گرفته شده و به فراخور اقداماتی از قبیل برگزاری جشنواره و همایش در خصوص آن صورت میگیرد؛ اما روز قلم برای اهالی حوزه فرهنگ و اهالی قلم آن طور که باید، تأثیرگذار نبوده است.
این در حالی است که وقتی مناسبتی در تقویم گنجانده میشود، باید برای حمایت آن برنامههایی به فراخور تدارک دیده شود که این اتفاق هم نیفتاده است. به عنوان مثال ما در این روز شاهد بزرگترین همایشها و جشنوارههای ملی با حضور پر تعداد نویسندگان و تولیدکنندگان آثار فاخر هنری و ادبی نبودیم؛ بنابراین حق این روز به لحاظ ساختاری از طرف دستگاهها و سازمانهای فرهنگی ادا نشده است. برای همین زمان میبرد تا یک مناسبت تبدیل به یک رویداد فرهنگی شود، لذا پشتوانه لازم است.
به هرحال خیلی مهم است که این مناسبتها برای خود دستگاههای فرهنگی حاکمیتی مسئله باشد.
در اصل یک سازمان و یک سازوکاری که همه را به عنوان بانی و حامی اتفاقات فرهنگی مثل روز قلم درگیر کند، وجود ندارد تا سازمان دهی کند که مثلا این روز در ارگانهای فرهنگی کشور پاس داشته شود.
از طرفی برخی مناسبتها مانند روز قلم، ستادی که به عنوان مثال ارشاد آن را برجسته کند، ندارند تا مردم بدانند که مثلا روز قلم در پیش بوده و قرار است اتفاقاتی در این زمینه بیفتد و صرفا با اعلام تقویمی اتفاقی نخواهد افتاد.
خلاصه فقط انتخاب انواع و اقسام روزها در تقویم، مفید نیست. باید این نام گذاریها تأثیر اجتماعی داشته باشند و اقدامات عملی درباره آن صورت بگیرد.