محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ یکی از آثار پر سر و صدای سی و نهمین جشنواره فیلم فجر که در برخی محافل مناقشاتی را برانگیخت و در نهایت سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول را برای کارگردانش به ارمغان آورد، در حالی به هفتههای پایانی اکران خود نزدیک میشود که به اندازه ایام اکرانش در جشنواره دیده نشده است. اگرچه یکی از دلایل وضعیت کنونی اکران «مصلحت» به شیوه تبلیغات این فیلم، فصل اکران و البته خالی بودن از ستارههای پرفروش سینما بازمی گردد، از این نکته نیز نمیتوان چشم پوشید که فیلم حسین دارابی بیشتر فیلم مضمون است و مضمون به تنهایی نمیتواند برای تبدیل شدن یک قصه به اثری درجه یک در سینما کافی باشد.
«مصلحت»، ساخته حسین دارابی، یک فیلم سیاسی پرحادثه و محصول سازمان اوج است که به روایت قصهای خیالی، اما با الهام از واقعیت حاکم بر برهه تاریخی سالهای اول انقلاب ساخته شده است. داستان از تندروی فرزند یکی از چهرههای صاحب نام و بانفوذ انقلاب آغاز میشود و به مسیری میافتد که کمترمخاطبی انتظارش را دارد. از اینجاست که یک آزمون سخت آغاز میشود: دوگانه مصلحت گرایی و پایبندی به عدالت که موضوعی جدی و تأمل برانگیز است.
قصه پر و پیمان و چالش برانگیز «مصلحت» همه چیز را در این فیلم تحت تأثیر قرار میدهد و همین موضوع باعث میشود فیلم ساز نتواند مخاطب را تا پایان همراه خود نگه دارد. علاوه بر این همه خصلتهای فنی و هنری فیلم، زیر سایه محتوای پرحرف و حدیث آن قرار میگیرند و تقریبا همه نقدها و نظرهایی که درباره این اثر وجود دارد، ناظر بر محتواست. درباره فیلمی حرف میزنیم که قرار است در ستایش عدالت و دفاع از اصول باشد، اما به مخاطبش رودست میزند تا جذابیت دراماتیک ایجاد کند.
فیلم حسین دارابی با موضوع ویژهای که انتخاب کرده است موفق میشود در نیم ساعت ابتدایی مخاطب را میخکوب کند، اما هرچه پیش میرود، بیشتر از رمق میافتد و حدس زدنش برای مخاطب ساده میشود. فیلم نامه «مصلحت»، با یک روایت کلاسیک و سرراست، ماجرای پرالتهابی را روایت میکند که تماشای آن مخاطب را حسابی کنجکاو میکند؛ با این حال فیلم نامهای که اساسا نوشته شده است تا به موضوع تردید بر سر یک دوراهی بپردازد، از نیمه به بعد، همه تردیدها را پس میزند و به دام حرفهای گل درشت میافتد.
بزرگترین ایراد فیلم نامه «مصحلت» به شیوه ایجاد تعلیق بازمی گردد؛ جایی که تعمدا بخشی از متن از چشم مخاطب پنهان میشود تا بیننده بیشتر به تماشای ادامه فیلم راغب شود. این ترفند، اما در عمل به ضرر فیلم تمام میشود و همان ایده جذاب ابتدایی را هم زمین گیر میکند. مخاطبانی که در سالن سینما به تماشای این اثر مینشینند، از نیمه به بعد مطمئن خواهند شد که بخشی از واقعیت عمدا کات خورده و توطئه اطرافیان مشکاتیان امری خودسرانه است.
این شکل از رودست زدن نویسنده به مخاطب، نه تنها اثربخش و امیدوارکننده نیست، بلکه در پرده آخر از آن صلابت و اقتدار اولیه فاصله میگیرد؛ اثری که نمیتواند مفهوم تردید را به خوبی پرداخت کند، بعضا به دام شعارهای بلند میافتد و کاراکترها را به نقاطی هدایت میکند که از ابتدا برایش خلق شده بوده اند. اگر «مصلحت» را برای بار دوم ببینیم، مسجل خواهد بود که در نیمه اول فیلم، هرجا فیلم نامه چیزی را پررنگ میکند یا بلندتر فریاد میزند، در نیمه دوم عکس آن به اثبات خواهد رسید.
از لحاظ قدرت مؤلفههای فنی و هنری و در مختصات سینمای امروز ایران «مصلحت» اثر چندان شاخصی نیست و هیچ کدام از نامزدیهای پرشمارش در جشنواره فیلم فجر نیز اتفاق ویژهای محسوب نمیشوند؛ جز اینکه نوید ساخت آثار سیاسی شجاعانهای را در سینمای ایران میدهند و این امیدواری را ایجاد میکنند که تولید این قبیل آثار رونق میگیرد.
فیلم حسین دارابی بی شک یکی از بهترین محصولات سازمان اوج از این منظر است. فضاسازی «مصلحت» درخورتوجه از آب درآمده و به سختی ممکن است بتوانیم از جزئیات بصری فیلم ایرادی بگیریم. به طور مشخص، طراحی صحنه و لباس فیلم، از کیفیت استانداردی برخوردار است و ناپختگی محتملی که اغلب آثار مربوط به دوره تاریخی دهه ۶۰ را تهدید میکند، در آن به چشم نمیخورد. ضمن اینکه موسیقی فردین خلعتبری، مطابق انتظار، گوش نواز از آب درآمده و بر قامت این اثر نشسته است.
در «مصلحت» بازی شاخصی که در حد و اندازههای سیمرغ باشد، وجود ندارد و عملکرد کلی تیم بازیگران یکدست و به دور از نوسان است. در واقع، هیچ بازی فاجعه باری در این فیلم وجود ندارد و حداقل استاندارد در بازیگری رعایت شده است. در این میان، عملکرد مهدی حسینی نیا و امیر نوروزی شاخصتر از سایر هنرپیشه هاست.