در یادداشت قبلی که از خاطرتان گذشت، به این اشاره شد که نگاه ویژه خود حضرات معصومین (س) در شعر اهل بیت (ع) است که یک اثر را شاخص میکند.
در ادامه روایتی از مرحوم ملاعلی واعظ تبریزی درباره داستان سرودن ترکیب بند محتشم بیان شد و تا اینجا نقل کردیم که محتشم، حضرت رسول اکرم (ص) را دو بار درخواب دید که به او فرمودند: «چرا برای فرزند من مرثیه نمیگویی؟» و محتشم میگوید:، چون تا کنون در این وادی قلم نزده ام، برایم دشوار است. آن حضرت فرمودند: «بگو: باز این چه شورش است که در خلق عالم است.»
این نقل را در این شماره ادامه میدهیم.
بیدار شدم و همان مصرع را مطلع قرار داده و آنچه مقرر شده بود، سرودم تا به این مصرع رسیدم: «هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال»، در اینجا فرو ماندم که چگونه این مصرع را به آخر برسانم. همان شب امام زمان (عج) را در خواب دیدم که فرمودند: «چرا مرثیه خود را به اتمام نمیرسانی؟» عرض کردم: در این مصرع فرو مانده ام. فرمودند: «بگو: او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال». بیدار شدم و این مصرع را ضمیمه کردم و آن بند را به پایان رساندم.
علاوه بر این روایت از ماجرای سرایش ترکیب بند محتشم، ملاّ علی خوانساری نیز در کتاب حزن المؤمنین داستانی شگفت انگیز از مقبل کاشانی، همشهری محتشم، روایت میکند:
مقبل کاشانی بعد از سرودن منظومه مشهورش به نام واقعات، در عالم رؤیا به کربلای معلی مشرف میشود و در خواب میبیند که در حرم حضرت اباعبدا... (ع) منبری گذارده اند و حضرت خاتم الانبیا (ص) بر منبر نشسته اند، در آن اثنا به فرمان پیامبر (ص)، محتشم کاشانی را حاضر میکنند. پیامبر (ص) خطاب به محتشم میفرمایند: «امشب شب جمعه است، بر منبر برو و در مصیبت فرزندم چیزی بخوان.» محتشم به امر آن حضرت بر منبر میرود.
میخواهد در پله اول بنشیند، ولی حضرت میفرمایند: بالا برو، چون به پله دوم میرود، باز میفرمایند: بالا برو و همچنان به او میفرمایند تا اینکه محتشم بر پله آخر منبر نشسته و اشعاری میخواند، تا به این بند معروف میرسد:
پس با زبان پرگله آن بضعۀ بتول
رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول
این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست...
به اینجای شعر که میرسد، ملکی صدا میزند، محتشم! دیگر نخوان! پیامبر از حال رفت. پس از چندی، رسول خدا (ص) عبای مبارک خود را به عنوان خلعت به محتشم عطا میفرماید و...
این روایات نشان میدهد:
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
آری! قطعا توکل و توسل محتشم به ذوات مقدس معصومین و توجه و عنایت ویژه حضرات آل ا... به این شعر موجب ماندگاری و جایگاه یگانه سروده عاشورایی محتشم کاشانی شده است.
در واقع هرقدر هم که یک اثر هنری قدرتمند و ارزشمند باشد، باید مهر تأیید خاندان عصمت که صاحبان حقیقی این گونه اشعارند، مؤید آن اثر باشد. درحقیقت این طغرای قبول اهل بیت (ع) است که برات قبولی و ماندگاری یک اثر هنری اهل بیتی را امضا میکند.