سیده نعیمه زینبی
دبیر شهرآرا محله
مشهد شهری زائرپذیر است که در همه ایام سال میهمانان خاص خودش را دارد و نقرهجات و انگشتر جایگاه ویژهای در سوغات آن دارند. یک فرصت و یک تهدید! جایی مناسب برای تولید و مناسبتر برای توزیع کالای قاچاق! این مزیت فرصتِ تبدیل این شهر به قطب تولید نقرهجات کشور را فراهم میکند.
همین امر باعث شده که هنرمندان زیادی با وعده وعیدهای مسئولان به سراغ تولید این محصول گام بردارند، اما ماجرای کارگاههای تولید نقره به همینجا ختم نمیشود. تعداد زیادی از کسانی که در این کسب و کار هستند به راهاندازی کارگاه اقدام کردهاند و تعدادی نیرو را سر کار آوردهاند، اما حالا در پیچ و خم مشکلات تولید گیر افتادهاند. جایی که قاچاق سود بیشتر و گرفتاری کمتر دارد و تولید اول دردسر است. جایی که انگار خطا کردهای که به سراغ ساخت رفتهای. در کشوری که نیروی جوان محتاج کار است و تولید راز پیشرفت است انگار هیچ دست یاریدهی برای کارگاههای تولید نقره که با چنگ و دندان حفظ شدهاند، وجود ندارد. اینجا یک کارگاه تولید نقره است.
یکی از معدود کارگاههایی که با تلاش احسان بافندگان هنوز سرپاست. اما او هم زانوان تلاشش پینه بسته تا دل ما را بلرزاند: «نمیدانم تا کی میتوانم ادامه بدهم. من هم یک جا کم خواهم آورد.» بافندگان سابقهاش در نقره به حجره کوچک پدرش بازمیگردد. محصولات تولیدی دست پدر را برای فروش میبرد و با چم و خم بازار آشنا میشود. علاقهاش به کار نقره تا جایی است که قید دانشگاه را به خاطر کار میزند. او رتبه ۲۵۰۰ کنکور سراسری را کسب میکند، اما به دانشگاه نمیرود. شاید الان که سختیهای بازار نقره را میبیند در افسوسهایش رگههایی از پشیمانی باشد. او همچنان ایستاده است برای سر کار نگه داشتن ۲۰ نیرویی که دارد.
سرمایهگذار بازاریاب
هماهنگ کردن یک قرار ساده برای گفتگو با او کمی سخت است. هربار که با او تماس میگیرم در یکی از شهرهای ایران است. یک بار سر از تربت درآورده است و بار دیگر از ساوه. یک بار راه بیرجند را پیش گرفته و بار دیگر نیشابور. البته مسئله خیلی زود برای ما روشن میشود. او سرمایهگذار این کار است، ولی از هیچ تلاشی برای اینکه کارگاهش به تولید ادامه بدهد فروگذار نیست. هر روز ساعت ۵ صبح راهی جاده میشود با این امید که مقداری از تولیداتشان را بفروشد و بخشی از هزینههای تولیدیاش را تأمین کند تا یک ماه دیگر هم به کار خودشان ادامه بدهند.
میگوید: «نیشابور- تربت- ساوه- مغازه به مغازه رفتهام وحتی شده ۲ میلیون یا ۵۰۰ هزار فروختهام تا کارگاه تعطیل نشود. برای خریداران هم باعث تعجب است کسی که اسمش روی محصول حک شده است خودش برای فروش محصولش میرود.»
آنها تمام تلاششان را کردهاند تا به روز باشند، ولی حریف کالای قاچاق نمیشوند. هر چقدر هم که خوب میسازند، ولی توان رقابت با اجناس چینی و ترک را ندارند. تمام یک ساعت گفتوگوی ما به گلایه میگذرد. گلایههای یک تولیدکننده که دغدغه تولید دارد. کسی که معتقد است باید شعار حمایت از تولید ملی را از روی سربرگهای فاکتورهایش بردارد، چون در حد یک شعار باقی مانده است.
داستان تولید برای او از زمانی شروع شده است که تصمیم میگیرد به جای وارد کردن جنس از کشورهای خارجی به تولید بها بدهد. یک سوله در شهرک صنعتی توس اجاره میکند. داخلش را پارتیشن میبندد و دستگاه میخرد و نیروهایش را سر کار میآورد، اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. شغل آنها نیروی متخصص میخواهد. کسانی که هنرمند هستند و از کار نقره سر در میآورند. آنها نمیتوانند کارگر معمولی سر کار بیاورند.
همین موضوع باعث میشود که محل کارشان با استقبال نیروها روبهرو نشود. برای رفت و آمد به شهرک صنعتی مشکل دارند. بافندگان معتقد است: «وقتی یک شهرک صنعتی میسازند برای تسهیل رفت و آمد کسانی در آنجا مشغول به کار میشوند باید یک فکر اساسی کرد. ساخت مترو حداقل کاری است که میتوانند انجام بدهند تا که رفتوآمد شاغلان به آنجا راحت شود.» از آنجا به خیابان امام رضا میآیند و کارگاهشان را دوباره روبهراه میکنند.
مواد اولیه را سخت وارد میکنیم
او با همکاری مقصودی، جواهرسازی که ۳۰ سال است در کار طلا و نقره است این کارگاه را روبهراه کرده است. یکی از مشکلات جدی پیشروی او و گروهش برای تولید، تأمین مواد اولیه است. ساچمههای نقره را از مس سرچشمه کرمان تأمین میکند که خودش مشکلاتی دارد. آنها ساچمه را باید نقدی بخرند، ولی قرار نیست از روز اولی که آن را تحویل میگیرند به درآمد تبدیل شود.
فرایند تولید حدود یک ماه طول میکشد و بعد از آن بازاریابی و فروش هم دغدغه خاص خودش را دارد. بیشتر اوقات مجبور هستند که پول قرض بگیرند تا بتوانند نقره بخرند و این خودش اولین هزینه تحمیلی به تولیدکننده است. خوشبینانه است که مسئولان برای آنها این مزیت را قائل شوند که به تولیدکننده زمان بدهند تا بتواند هزینه نقره را تسویه کند. این تازه اول ماجراست، چون دیگر مواد اولیه وارداتی است. رزین برای دستگاه پرینتر یا سنگهای قیمتی را باید وارد کنند. مواد پرداختکاری یا مواد قالبگیری یا سیاه قلم یا نگینهای ریز سیاه مارکازیت که روی بدنه کار سوار میشود همه از خارج از کشور تأمین میشود. آنها برای تأمین این مواد اولیه مشکل دارند. دغدغه این تولیدکننده یکی دو تا نیست که بشود به راحتی از کنارش گذشت.
بافندگان میگوید: «ما باید بتوانیم به راحتی مواد اولیهمان را وارد کنیم. مگر اینها را میخواهیم چه کار کنیم؟ ماده سیاه قلم را میگویند باید قاچاقی وارد کنی! چرا باید این طور باشد. میشود تمهیداتی در نظر گرفت که ما از اتحادیه نامه ببریم و ماده اولیه را برای ما بفرستند. وقتی از واردات مواد اولیه حمایت نمیشود حمایت از تولید و کالای ایرانی یعنی چی؟ الان ماده رادیوم میخواهیم بیاوریم از فلان کشور.
آنجا ۸ میلیون است و اینجا ۱۷ میلیون تومان! آیا برای تولیدکنندهای که میخواهد جنس را با قیمت مناسب تولید کند نبایدتسهیلاتی قائل شوند. این کار با قیمت بالا تولید میشود. حداقل برای هزینههای گمرکی که به ما تحمیل میشود به ما کمک کنند تا ما جنس را با قیمت پایینتر به دست مشتری برسانیم. قیمت پایینتر یعنی فروش بیشتر که به سرکار ماندن کارگر ایرانی کمک میکند.
اینها دست به دست هم میدهند که هزار تا کارگاه دایر بمانند، ولی با شرایط الان اگر باشد کارگاه جمع میشود. خیلی از دوستان خودم هستند که پورشه و بی ام و سوار میشوند. من هم میتوانم به جای تولید به روش آنها عمل کنم و پورش سوار شوم. سالهاست ماشینم ۲۰۶ است و توانایی ندارم یک مدل بالاتر بخرم. مدام باید با همسرم درگیر باشم، چون هیچوقت نمیتوانم با فراغ خاطر برایشان وقت بگذارم، زیرا باید در شهرهای اطراف و جاده باشم تا جنسم را بفروشم. اینجا را با چنگ و دندان نگه داشتهام تا تعطیل نشود. برای من هم قاچاق کاری نداشت. من چم وخم آن کار را هم بلدم. اگر بخواهم میتوانم خیلی بیشتر در بیاورم. ولی خودم را پایبند تولید کردهام.»
قانون گذر موقت یا نظر شخصیاو پیش از این برای آبکاری نقرهجات تولیدی خودشان مجبور بود آنها را به دبی بفرستد. ساخت محصولات رادیوم نیاز به آبکاری به روشی دارد که هنوز فناوری آن به ایران نیامده است. او در این مسیر هم به مشکلاتی خورده است. او برای فرستادن کارهای تولیدیاش به خارج و سپس بازگشتشان به کشور دچار مشکل شده است. او میگوید: «قانونی برای این موضوع داریم که کالا به صورت گذر موقت از کشور خارج شود، اما به ما اجازه این کار را نمیدهند. ما قبل از این کارهای تولیدیمان را باید برای پولیش و پرداخت به خارج از کشور میفرستادیم و برمیگرداندیم. به ما گفتند که تشخیصش سخت است و نگذاشتند.
در این کارگاه باز است و همه مراحل تولیدیاش معلوم است، اما اجازه این کار را به ما ندادند و گفتند شما میروید جنس را خارج از کشور عوض میکنید. یعنی به من میگوید تو دزدی میکنی. جنس را به جای آبکاری تعویض میکنم. به همین دلیل مجبور شدم دستگاه پولیش و آبکاری بخرم. من مجبور شدم ۵۰۰ میلیون قسط و وام بگیرم که حدود ۳ ماه است در گمرک گیر افتاده است. الان تمام لوازم آبکاری ما حدود ۳ ماه است در گمرک شهید رجایی تهران است. ۱۰ روز است که تازه برایمان قیمت فرستادهاند که مالیات بر ارزش افزوده ۹ درصد گذاشتهاند. خب چطور شعار حمایت از تولید ملی میدهند؟ فقط شعار است. حمایت از تولید و کالای ایرانی که نباید فقط شعار باشد.»
او برای اینکه بتواند کالاهای به روز تولید کند و با تولیدات دیگر کشورها رقابت کند و با توجه به مشکلاتی که برای گذر موقت کالاهایش داشته است، تصمیم گرفته که با وام و قسط هزینه کند و دستگاه پرداخت و آبکاری را به کشور وارد کند. برای او این هزینهها ساعت میزند، ولی انگار کسی که از تولید سر در نمیآورد این ماجرا برایش اهمیت چندانی ندارد.
او میگوید: «من خواهش میکنم بگویید اگر کسی به ما کمکی نمیکند چوب لای چرخمان نگذارند تا از پس خودمان بر بیاییم. الان همه کارگاههای نقرهسازی در حال تعطیلی هستند. نزدیک به ۱۰ کارگاه جمع کرده و برخی نیروهایشان جای ما کار میکنند. یکی هم که انگیزه و توانایی کار را دارد جلوی پایش سنگ میاندازند. از فلان سازمان به ما میگویند که کارگاهت را جمع کن. تو اینجا جنس خارجی تولید میکنی. کار کیفیت بالا دارد و سنگ میاندازند. اینجا صفر تا صد کار دست ماست. حدود یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان لوازم خریدیم. همان را هم ترخیص نمیکنند که کارم راه بیفتد. ما داریم با شایدها زندگی میکنیم. شاید جلوی قاچاق را بگیرند. شاید حمایت کنند. شاید و شاید و شاید!»
جلوی قاچاق را بگیرید
البته برای کسی که با این سختی در حال حفظ کارگاه تولیدیاش است دیدن اجناس خارجی در ویترینها بسیار آزاردهنده است. بهویژه وقتی در پاسخ میشنود که به او میگویند احسان من جنس خارجی آوردهام و از تو جنس نمیخرم. البته ورود اجناس نقره به کشور ممنوع است و این کالاها به صورت قاچاق وارد و توزیع میشوند. بافندگان از اینکه برای ورود اجناس قاچاق به کشور سختگیری نمیشود، گلایه دارد. موضوعی که به فروش و تولید آنها ضربه میزند: «اگر میخواهند ورود جنس خارجی را آزاد بگذارند قانون و تعرفه بگذارند تا بشود وارد کرد، اما این طور بیحساب و کتاب قاچاق نشود. بدون گمرک و تعرفه ارزانتر در میآید و بازار را خراب میکند. قانونش این باشد که جنسی که اینجا تولید میشود خارجیاش وارد نشود، چون اینجا به کار تولیدکننده ضربه وارد میشود.
اگر امروز جمع کنم هفته بعد از چین و ترکیه و تایلند و دبی جنس میآورم و میفروشم. میخواهید از من حمایت کنید تا تولیدکننده باشم یا نه؟ بهتر است به سراغ آن کار بروم و قاچاق کنم. فکر میکنم برخی میخواهند که قاچاق کنی، ولی تولید نکنی. چون همهاش شعار است. چه کمکی میکنند؟ یک روز آمدهاند ببیند من اینجا چه میکنم؟» البته نظر او این است که به تولیدکننده یک مزیتهایی بدهند که بتواند با واردکننده رقابت کند.
او میگوید: «بعضی از اجناس در ایران قابل تولید نیست، ولی خریدار آنها را میخواهد. جنسی که معمولا به صورت قاچاق وارد میشود و به دست خریدار میرسد. خیلی از جاهایی که من جنس میفروشم به خاطر جور نبودن جنس آن را از من نمیخرند. کاش به ما بگویند که برای حمایت از تولید و بازارمان در کنار تولید این میزان هم که در ایران قابل تولید یا مقرون به صرفه نیست، وارد کن تا ما آن جنسهایی که تولید نمیشود، وارد کنیم و خریدار با خیال راحت از ما بخرد.»
چرا اجازه صادرات نداریم؟مصرف نقره در ایران ماهی دو تن است که به دلیل قاچاق میلیونها دلار ارز از کشور خارج میشود. او که مشتریهایش از حوزه خلیج فارس هستند، میگوید: «بحث صادرات و واردات ضعیف است. ما نمیتوانیم جنسمان را حتی صادر کنیم. اگر قانون بگذارد و صادرات و واردات را آزاد کند به ما کمک شایانی میکند. از عراق برای خرید از ما آمده، ولی میگوید خب مشکل من این است این جنس را من چطور ببرم. جنس ما را میخرد، ولی نمیتواند از کشور خارج کند. پارسال با تلاش رئیس اتحادیه بعد از کلی جلسه با نمایندگان مجلس نهایت توانستند مجوز ۳ کیلو نقره را بگیرند که خندهدار است. ما جنس خارجی نیاوریم، ولی جنس ایرانی را که باید بتوانیم بفروشیم.»
او تولیدکنندهای است که مشکلات زیادی دارد. جوان است و پر انگیزه که همکارانش اذعان میکنند اگر تلاشهای او نبود کارگاه تا به حال جمع شده بود، اما دست تنهاست. وقتی شعار سالمان حمایت از تولید ملی است چرا یک جوان تولیدکننده باید با این همه مشکل دست و پنجه نرم کند.
تلاش نقرهای در یک کارگاه
مقصودی، سرپرست کارگاه، با ما همراه میشود تا مراحل کار را توضیح بدهد تا بدانیم تولید نقره از کجا شروع و به کجا ختم میشود. او این طور شروع میکند: «طراح کار طراحی را انجام میدهد. طراح با نرمافزار طراحی میکند. قدیم این کارها دستی ساخته میشد. طراحی براساس نظر مشتری یا بازار است یا آنچه خود طراح ایده دارد. بعد طرح از طریق فایل به پرینتر سه بعدی منتقل میشود.
پیش از خرید دستگاه پرینتر سه بعدی برای هر قالب رزینی حدود ۲۵۰ هزار تومان هزینه میکنند. تا زمانی که یک طرح را مشتری سفارش بدهد. قالب مادر با رزین ساخته میشود که وارداتی است. مواد اولیه را اگر اتحادیه با شرایط خوب در اختیار تولیدکنندهها بگذارد مسئله آنها تا حدودی رفع میشود. زدن ضایعات و تمیزکاری مدل اولیه مرحله بعد است تا بتوانند قالب را در خشتهای لاستیکی مخصوص فرو کنند و طرح اولیه را داشته باشند. قالب خمیری در دستگاه لاستیکپز پخته میشود تا انحناهای ایجاد شده در آن تثبیت شوند.»
تا اینجای کار با خود مقصودی است که ۳۰ سال جواهرساز است. تا این قسمت کار که معمولا حدود یک هفته طول میکشد تنها قالب لاستیکی کار به دست آمده است. قالب اولیه که تعیین میکند انگشتر قرار است چه طرح و نقشی در آینده به خود بگیرد و چه سایزی داشته باشد حالا آماده رفتن به کارگاه قالبسازی است تا کار ساخت شروع شود. اکنون که ما به کارگاه آمدهایم قالب انگشتر مردانه در حال آمادهسازی است. هر قالبی حدود ۳۰۰ هزار تومان هزینه تا قسمت پخت و برش دارد.
از قالب لاستیکی تا انگشتر فلزیحالا حاصل کار یک قالب لاستیکی پخته شده است که همراهش میشویم تا بدانیم ماجرای اجرت ساخت که به نقرهها افزوده میشود، چیست.
مراحلی که روش آنها با ساخت قالب برای طلا تقریبا همسان است. در قسمت مومزنی به قالب لاستیکی از طریق دستگاه مومزن مادهای تزریق میشود که به آن موم میگویند. نوعی پلاستیک نرم که با حرارت پایین ذوب میشود. برای هر تکه نقرهای که ساخته میشود یک قالب مومی ساخته میشود. قالبهای لاستیکی روی ریل قرار میگیرند و بعد از تزریق در انتظار سرد شدن ماده داخلش میماند. آنگاه باز شده و قطعه انگشتر تولید شده از آن بیرون میآید. کاربر دستگاه میگوید: «با توجه به سفارشی که میدهند این قالب مومی در دستگاه قرار میگیرد و تولید میکنیم.»
حالا نوبت گرفتن پریسهها و زوائد از انگشترهای پلاستیکی تولید شده است. انگشترها به تفکیک مدل مرتب میشوند تا در مرحله بعد شاخه چینی شود. تولیدات دور تا دور یک میله پلاستیکی چیده میشوند تا شبیه خارپشتهایی شوند که روی پشتشان انگشتر روییده است.
شاخهها به اتاق تزریق میروند. دور قالبهای پلاستیکی استوانههای گچ تزریق و هواگیری میشود. استوانهها چندین ساعت در خشککن قرار داده میشوند. سیلندرهای گچی در حرارت حدود ۷۳۰ درجه رطوبت خود را از دست میدهند و آماده برای مرحله بعد میشوند.
حالا قالبها حرارت داده میشوند تا مومها آب شوند و فضای خالی برای تزریق نقره به دست بیاید. در آخرین مرحله این اتاق بعد از گذشتن مراحل سخت و طاقتفرسا حالا یک قالب آماده برای تزریق نقره ساخته شده است. به ازای هر گرم موم تقریبا ۱۰ گرم نقره داخل دستگاه ریخته میشود. ساچمههای نقرهای در دستگاه ریخته و در حرارت حدود ۶۰۰ درجه ذوب و به استوانه گچی تزریق میشوند. انگشترها حالا دیگر در حال ساخت است.
فقط لازم است که صبر کنیم تا نقره مذاب سرد شود و در اتاق شستوشو از میان قالب گچی بیرون بیاید. شاخههای نقره حالا تولد دوباره یافتهاند. هر شاخه حدود ۱۰۰ انگشتر همراه خودش دارد که باید از آن جدا شود و صیقل یابد. آنها را به اتاق دیگری میبرند جایی که اتفاقات تازه انتظار آنها را میکشد تا از اولین شمایل نقرهایشان رونمایی شود.
رنگها و سنگها
نوبت به هنرمندان میرسد که روی انگشترهای نقره مشاطهگری کنند. شاخهها چیده میشوند و سمباده کاری مرحله بعد است که اضافات انگشتر را از آن قطع و محل جداسازی انگشتر از شاخه را صاف میکند. سمباده سخت و سمباده نرم رویه انگشتر را جلا میدهد. پس از آن به دستگاه خمره و ویبره میرود تا کار جلا پیدا کند. مقایسه زیورآلات پیش از چرخیدن میان دستگاه خمره و پس از آن قیاسپذیر نیست.
مخراج کاران در این مرحله نگینهای رنگارنگ را به انگشتر اضافه کنند. مخراجکارها با ابزارهای مخصوص سنگها را روی انگشتر سوار میکنند. سنگهای زمردی و یاقوتی، فیروزهای و عقیق! حالا انگشتر شمایلش را پیدا کرده است.
نگینها رنگ و روی نقرهها را باز کردهاند. اگر ماکازیتها روی بدنه سوار شوند دیگر کاری نمیماند. چند خانم در حال کار روی بدنه انگشترها هستند. شستوشوی نهایی و پرداخت انتهای سفر ساخت انگشترهاست. زیورآلات بستهبندی میشوند و به دست مشتریان میرسند. از مرحله طراحی تا زمانی که کار به دست مشتری میرسد حدود یک ماه طول میکشد. پیش از این باورمان نمیشد که ساخت یک انگشتر معمولی به این زحمت نیاز داشته باشد.