در عرصههای گوناگون از جمله فرهنگ، زنان میتوانند مانند مردان، تعیین کننده و ایفاگر نقش خود باشند؛ چرا که بخشی از تمدن سازی مد نظر جامعه اسلامی، سهم زنان است.
نگاه ظریف و ژرف نگر زن در قالب ارزشهای پایدار و نیز با بازتعریف شیوهها و گسترش آداب حسنه میتواند توسط ابزار قلم ثبت و ضبط و به جامعه ارائه شود.
بعد از انقلاب اسلامی، شرایط در حوزه شعر هم برای بانوان و هم برای آقایان بهتر شده و در آثار، کیفیت و کمیت شعرا این مسئله مشهود است؛ البته در عین بهبود اوضاع برای بانوان شاعر و نویسنده، کاستیهایی وجود دارد که باید آسیب شناسی شود.
خوشبختانه در حوزه شعر بانوان استعدادهای فراوانی داریم؛ اما مشکل اینجاست که بعد از یک مرحله طی مسیر، این استعدادها مسکوت و راکد میشوند.
شاید به این دلیل باشد که فضای پرورش، حفظ و پشتیبانی از استعدادها آن طور که باید، مورد توجه نیست و روحیات و اقتضائات زندگی بانوان و شرایط کلی آنها سنجیده نمیشود.
به صورت کلی نگاه ارگانهای متولی فرهنگ به ویژه متولیان شعر به شرایط بانوان مانند آقایان نبوده است؛ البته منظور، یکسان در نظر گرفتن این دو گروه نیست، بلکه منظور توجه به اقتضائات و شرایط بانوان است و به هرحال شرایط رشد در حوزه شعر برای آقایان نسبت به بانوان مساعدتر بوده است.
در این مسئله یک نگاه هم این است که به طور اخص متولیان شعر بانوان باید از بین بانوان انتخاب شوند؛ چون از شرایط و روحیات و ظرفیتهای بانوان آگاهی بیشتری دارند.
یکی از آسیبهای شعر بانوان، محدودیتی است که بعضا در ذهن خود بانوی شاعر در موضوعات خاص وجود دارد و این محدود شدن به مرور زمان انگیزه شاعر را برای سرودن کم رنگ میکند. یکی از مشکلاتی که باعث رکود و ایستایی و مسکوت شدن شعر بانوان در یک مرحلهای میشود، همین محدود بودن موضوعات انتخابی بانوان شاعر است.
پر واضح است که اگر این هماهنگیها بین فضای شعری بانوان و اقتضائات آنها صورت بگیرد، ادبیات ما از آنچه هست، غنیتر خواهد شد و ادبیات انقلاب هم رشد بیشتری خواهد داشت.
حوزه شعر بانوان نیاز به توجه بیشتر و دقیق تری دارد و باید در این زمینه یک آسیب شناسی جدی صورت بگیرد؛ چون بدسلیقگی است اگر ادبیات فارسی به ویژه ادبیات انقلابی از این استعدادهای سرشار متنعم نشود.
کمی اگر صریح باشیم، هر چه مسئولان توجه و حمایت بیشتر و دخالت کمتری داشته باشند، فعالان این حوزه موفقتر خواهند بود.