نمیتوان از شعر دفاع مقدس سخن گفت و نسبت آن را با شعر عاشورایی نادیده گرفت. شعر عاشورایی پس از انقلاب که در قسمت قبل اشارهای به چند شاعر جریان ساز و داعیه دار آن کردیم، با آغاز جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، سمت و سویی ویژه پیدا کرد. از طرفی، مضامین و محتواهای مشترک بین نهضت امام حسین (ع) و دفاع مقدس مانند شهادت و ایثار و فداکاری، مبارزه با ستم، دفاع از کیان دینی و واژههایی که میان این دو وجه معنایی مشترکی دارند مانند لاله، شقایق، خون و... باعث شد شعر عاشورایی و دفاع مقدس به مفهومی مشترک برسند.
بسته بودن راه کربلا نیز که سالها ایرانیان را در حسرت دیدار حرم امام حسین (ع) گذاشته بود و این بار در سوی دیگر این نبرد و در کشور متخاصم قرار داشت، انگیزههای شاعران را در پررنگتر رقم زدن این نسبت بیشتر کرد و غربت و حسرت و اشتیاق زیارت حرم اباعبدا... (ع) در شعر دفاع مقدس جانی تازه گرفت و آرزوی دیدن کربلا در این اشعار نمود بیشتری یافت. این نسبت چنان پررنگ شد که میتوان شعر دفاع مقدس را شاخهای از شعر عاشورایی برشمرد.
از دیگر سو، ذات حماسی هر دو ماجرا باعث شد شباهتهای سبکی در آنها آشکار شود و پیامها و انگیزههای مشترک، ذهن شاعران را به خلق مفاهیم مشترک برساند؛ از این روست که شاعری، چون حسین اسرافیلی میسراید: «مرهم زخمهای خورشید است/ بوسه بر خاک کربلای شما» یا نصرا... مردانی میگوید «ما لشکر عظیم امامیم و روز رزم/ در کربلای روشن خون بی نهایتیم.» از زاویهای دیگر، جنگ و دفاع مقدس را دقیقا تکرار تاریخی همان قیام حسینی میدانند؛ اما در روزگار و خاک و زمینی دیگر و علیرضا قزوه با همین نگاه میگوید: «باز هنگامه پیکار حسین است و یزید/ کیست یاری کند اینک پسر فاطمه را» و موسوی گرمارودی همین معنا را به صراحت بیان میکند که: «امروز پیکار یزیدی و حسینی است/ در کربلای ما حسین ما خمینی است.»
با این نگاه ابعاد معنایی دیگر عاشورا، چون جانبازی، شهادت، اسارت و... که در جبهه و دفاع مقدس تکرار میشد، در شعر دفاع مقدس نیز بازتاب یافت. شاعری، چون سیمین دخت وحیدی از همین زاویه نگاه میکند و میسراید: «امروز نیست روز تن آسایی/ روزی است تا ز کف بگذاری سر// باید حسین وار در این میدان/ اصغر به راه حـق دهـی و اکبـر// کـار تـو زینبی است، هلا برخیز! / پیغام دار عالم پهناور!» نمادهای عاشورایی، چون نیزه، ذوالجناح، خیمه، شمشیر، خون، تشنگی، آب، نماز، علم، دست، مشک، وفا و... در شعر دفاع مقدس پرپیداست.
به عنوان نمونه، از شعر زیبای سیدحسن حسینی یاد میکنیم که: «ذوالجناح رزم را گاه سحر زین میکنم/ میروم آنجا که نای نینوا میخواندم// یاعلی گویان سرود لاتخف سر میدهم/ کز نجف آنک علی مرتضی میخواندم.» از این رو، شعر دفاع مقدس با الهام از کربلا، سرشار از اسطوره و نمادهای عاشورایی شد و کارنامه شعر جنگ با شعر عاشورایی پیوندی عمیق و محکم دارد و به تعبیر سعید بیابانکی (در گفت وگویی با ایبنا): «این دو گونه ادبی آن قدر به هم شباهت دارند که میتوان آنها را دو برادر ادبی خواند.»