امیر خضراییمنش | شهرآرانیوز؛ سریال اولین شب آرامش، که نخستینبار در نیمۀ دهۀ هشتاد شمسی و بهصورت هفتگی از شبکۀ سوم سیما پخش شد، طی هفتههای گذشته بهصورت هرروزه از شبکۀ آیفیلم پخش میشد. اولین شب آرامش، در کنار بیگناهان (۱۳۸۷، باز هم به کارگردانی احمد امینی) و بیداری (۱۳۸۶، به کارگردانی بهرام عظیمپور)، میانپردهای کوتاه را در شبکۀ سه رقم زدند که در آن میشد سریالهایی از لونی دیگر دید، سریالهایی که برخلاف غالب تولیدات تلویزیون آثاری صرفاً شنیداری نبودند. عمدۀ مجموعههایی که در صداوسیما تولید میشدند هیچ جنبۀ تماشایی در خود نداشتند. کافی بود صدایشان در خانه بلند باشد تا از آشپزخانه و دستشویی هم بتوانی دنبالشان کنی و حتی بفهمی در قسمتهای بعد چه خواهد شد، و ندیدن تصاویر و بازیها هم لطفی بود که به چشمانت میکردی.
اولین شب آرامش اینطور نبود، و پس از بازبینی میشود گفت که همچنان اینطور نیست. این سریال همانقدر که حرف میزد، نشان هم میداد، و چیزهای مهمی را فقط نشان میداد و اصلاً در حرف نمیآورد. اینجا مهم بود که هر شخصیت و خانوادهای در کدام خانه و با کدام معماری زندگی میکند، اینکه خودرو سواریاش چه بود و از ضبط ماشینش چه پخش میشد چیزهایی از شخصیتش به ما میگفت که لزوماً در حرفهای خودش گفته نمیشد. بار اضطراب و بیآرامی را فقط قصه به دوش نمیکشید، قابهای مورب و متزلزل و پرداخت شبهاکسپرسیونیستی کارگردان هم سهمی بسزا در ایجاد تشویش داشت، خطوط مورب و سایهروشنهایی که حتی به طراحی عنوانبندی اثر هم راه یافته بود.
از اینجا و اکنون که به اولین شب آرامش نگاه میکنیم، و سریالهایی را در نظر میآوریم که در صداوسیما پخش میشود (یا در شبکۀ نمایش خانگی، هیچ فرقی نمیکند) حیرت میکنیم که چطور دو دهۀ پیش آثاری چون این سریال یا بیگناهان یا بیداری ساخته شدهاند. و این هرسه، افزون بر آنچه گفته شد، گوهر دیگری هم داشتند که امروز دیگر نمیتوانش داشت: سه نقش کوتاه، اما دلپذیر و دریادماندنی، از پرویز پورحسینی.