ناگفته‌هایی از شخصیت آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی(ره) فهم ظلم؛ پیش‌شرط عطش واقعی برای عدالت ۵ دستورالعمل از امام زمان (عج) برای رهایی از سردرگمی | مهدی (عج) قبله هدایت انسان امروز پیشینه ترمیم بنای مسجد جامع گوهرشاد به بهانه تعمیر گلدسته‌های آن | تاریخ ۶۰۰‌ساله مرمت در میراث گوهرشاد‌بیگم هدیه‌ای به نام مهربانی پناه بی‌پناهان بود | یادی از عباس تربتی، معروف به حاج آخوند، واعظ و عارف مدفون در حرم مطهر رضوی امامی که مشهد را پایتخت علم و زیارت کرد همراهی اهل بیت(ع)، خوشبختی حقیقی | بررسی معیار خوشبختی در فرازهایی از زیارت جامعه کبیره تولیت آستان قدس رضوی: معماری مشهد باید امام‌رضایی باشد | ضرورت فضاسازی متفاوت، مفهومی و زیارت‌محور تولیت آستان قدس رضوی: پرستاران، ادامه‌دهندگان راه حضرت زینب(س) در دفاع از کرامت و سلامت انسانی هستند ویدئو | جشن تکلیف دختران ۹ کشور اسلامی در حرم مطهر امام رضا (ع) بیش از ۴۵ هزار مسجد در کشور بدون امام جماعت هستند فعالیت ۲۵ هزار و ۷۰۰ قرارگاه محله اسلامی در سراسر کشور تجلیل از خادمان و سقایان زائران پیاده امام رضا (ع) در مشهد ویژه‌برنامه «عقیله بنی‌هاشم» با حضور بانوان اردوزبان در حرم مطهر امام‌رضا(ع) برگزار شد پخش مستند «خورشید کاروان» از سیمای استانی خراسان رضوی جایزه ادبی یوسف به ایستگاه چهاردهم رسید + مهلت ارسال آثار اجرایی شدن طرح حفظ «شهید سلامی» به منظور تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن آغاز کنگره ملی بزرگداشت ۳ هزار شهید خراسان شمالی با برگزاری اردوی راهیان‌نور نهایی شدن قرارداد‌های مربوط به حج ۱۴۰۵، سه ماه پیش از آغاز عملیات اعزام زائران
سرخط خبرها

ناگفته‌هایی از شخصیت آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی(ره)

  • کد خبر: ۳۶۹۲۵۰
  • ۰۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۰
ناگفته‌هایی از شخصیت آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی(ره)
مرحوم میرزا جوادآقا تهرانی اسوه بزرگ اخلاق و معنویت بود. هم استاد و مدرس اخلاق بود و هم در اخلاق کتاب نوشت و هم در عمل و رفتار، اخلاقی زیست.

مرحوم میرزا جوادآقا تهرانی اسوه بزرگ اخلاق و معنویت بود. هم استاد و مدرس اخلاق بود و هم در اخلاق کتاب نوشت و هم در عمل و رفتار، اخلاقی زیست. آیت‌الله در مسجد حاج‌ملاحیدر، صبح‌های پنجشنبه درس اخلاق می‌داد. دوران آغاز طلبگی بنده بود. با تشویق پدرم مرحوم مغفور، حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج‌شیخ‌محمد جواهری، و همراه ایشان به درس اخلاق مرحوم آیت‌الله میرزاجوادآقا تهرانی (قدس‌سره‌الشریف) می‌رفتیم. مسجد پر می‌شد و جلسه معنوی نورانی، مؤثر و سودمندی بود. 

چنان نفس گرم مخلصانه او بر عمق جان‌های حاضران اثر می‌گذاشت که تا چند روز نشاط معنوی و روحیه عبادی را به‌همراه داشت. سه‌شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ برابر با ۱۹ شعبان ۱۴۳۵ مدیرعامل بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان‌قدس‌رضوی، مرحوم مغفور حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین علی‌اکبر الهی‌خراسانی، در دفتر کار خویش در توصیف مرحوم مغفور آیت‌الله میرزاجوادآقا تهرانی نکات زیر را ذکر کرد:

احتیاط درباره اموال دولت

الف: در مجلس خبرگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نماینده استان خراسان بود. ظهر‌ها از ناهار مجلس، غذا نمی‌خورد. قبل از ظهر دستشویی می‌رفت و بعد درمیان بقیه نمایندگان حضور می‌یافت، ولی با آنان غذا نمی‌خورد. می‌پرسیدند چرا غذا نمی‌خورید؟ می‌گفت: من غذا خورده‌ام.

همراه خود یک سیب می‌آورد. پایان جلسه، قبل از ناهار می‌رفت در دستشویی، آن را می‌شست و می‌خورد و همان غذای ظهرش بود. می‌گفت غذا مال کارمندان دولت است و من که کارمند دولت نیستم و همان سیب را غذای ظهر قرار می‌داد.

بگویید جواد آمده است

ب: در جماران، خدمت امام‌خمینی (ره) رسید. در زد. پاسداران پرسیدند کیست. گفت: به امام بگویید جواد آمده است. سؤال کردند: جواد کی؟ گفت: بگویید جواد! به امام عرض کردند: «فردی آمده است و می‌گوید جواد هستم.» امام‌خمینی خودشان بلند می‌شوند، دم در می‌آیند و به استقبال میرزاجوادآقا می‌روند و در را می‌گشایند.

در پایان گفت‌و‌گو، زمانی که میرزا می‌خواهد برود، امام‌خمینی بلند می‌شوند و کفش‌های میرزاجوادآقا را جفت می‌کنند. تا میرزا می‌بیند دستان امام به کفش‌های وی رسید و امام کفش‌های وی را برگرداندند و کنار هم جفت و آماده کردند، خم شد و کفش‌هایش را برداشت و بوسید و روی چشمانش گذاشت و دستمالی از جیب خود درآورد و کفش را در آن گذاشت و بست و با پای برهنه به راه افتاد، برود.

امام خمینی فرمودند: چرا با پای برهنه می‌روید و کفش‌ها را نمی‌پوشید؟ عرض کرد: کفش‌هایی که دست ولی‌خدا به آن بخورد، ارزش و احترام پیدا می‌کند؛ جای آن زیر پا نیست، بالای سر است. امام‌خمینی دیدند راهی برای پوشیدن کفش‌ها جز امر وجود ندارد. عرض کردند: «من به شما امر می‌کنم کفش‌هایتان را بپوشید.» میرزا مجبور می‌شود کفش‌هایش را بپوشد. امام می‌دانستند وی آن‌قدر ولایتمدار است که امر امام را می‌پذیرد، از این‌رو امر کردند تااینکه میرزا پذیرفت کفش‌هایش را بپوشد.

در قبرستان عمومی دفن شوم

ج: گفته بود در جبهه نبرد هرجا مُردم، در همان‌جا چالی بکنید و مرا دفن کنید. اگر در مشهد مُردم، در قبرستان عمومی دفن شوم. خبر این وصیت به آیت‌الله عباس واعظ‌طبسی، تولیت وقت آستان‌قدس‌رضوی و نماینده امام در استان خراسان، رسید.

آیت‌الله واعظ طبسی آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی، مرجع عالی‌قدر، را که در مشهد برای زیارت حضور داشت، واسطه قرار داد تا نزد آیت‌الله جواد تهرانی برود و درخواست کند از این وصیت، صرف‌نظر و اعلام کند هرجا در حرم رضوی بخواهد دفن بشود، باافتخار استقبال می‌شود.

آیت‌الله العظمی گلپایگانی در بیماری آیت‌الله جواد تهرانی خدمت او می‌رسد. میرزا به ایشان می‌گوید: منزل من ملک برادرم است. دراختیار من قرار داده است تا زندگی کنم. وسایل منزل و اثاث‌البیت نیز مال همسرم می‌باشد. در این قفسه کتاب، تعدادی کتاب وجود دارد؛ برخی را خریده‌ام و تعدادی به من هدیه شده است؛ از شما خواهش می‌کنم همه این کتاب‌ها را از جانب من هدیه بپذیرید و ببرید تا من صفرالید و دست خالی از دنیا بروم! آیت‌الله گلپایگانی شرم می‌کند درخواست تغییر وصیت را مطرح کند.

مراعات حال اهل منزل

د: شب دیروقت به خانه می‌رود. کلید ندارد در منزل را باز کند. تا صبح، پشت در منزل می‌ماند تا در نزند و مزاحم خانواده نشود و آنان را از خواب بیدار نکند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->