بدون شک یکی از علل عقب ماندگی مسلمین، وجود قرائتهای تقلبی از اسلام حقیقی است. هیچ چیز به اندازه وارونه و کج جلوه دادن حقیقت نمیتواند به از بین بردن آن سرعت ببخشد. حقیقت اسلام و اسلام حقیقی در طول تاریخ همواره در معرض قرائتهای فردی، وارونه، ناقص، تک بعدی و مغرضانه بوده است. در این میان آنچه بیش از همه با اسلام ناب در ستیز بوده، اسلام قاعدین، اسلام متحجرین و اسلام مرفهین بی درد بوده است؛ اما انقلاب اسلامی همه قواعد اسلام متحجرین را بر هم زد.
انقلاب اسلامی نشان داد میتوان عرفان و حماسه را با هم جمع کرد. انقلاب اسلامی در کنار واجبات فردی، ظرفیت عظیم واجبات اجتماعی، از جهاد و زکات گرفته تا امر به معروف و نهی از منکر و خدمت رسانی اجتماعی را هم به مفهوم عبادت و بندگی افزود و بُعد تمدنی عبادات را نمایان ساخت.
همه چیز در قرائت انقلابی از اسلام رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد و سمت و سوی دیگری پیدا میکند. روزه، از یک عمل فردی به مفهومی وسیع برای ساختن جامعهای بر اساس عدالت تبدیل میشود. انتظار، از واژهای مخدر و ناامید کننده به عملی شورآفرین و جهت بخش تبدیل میشود. زیارت، از یک ارتباط فردی با امام به اتصال جمعی به امام تحول مییابد.
در این اتساع مفهومی و توسعه مصادیق عباد ت ها، زیارت اربعین که در روایات اهل بیت (ع) به عنوان نشانه مؤمن از آن یاد شده است، میتواند به عنوان شاخصی برای جامعه ایمانی به کار گرفته شود. هر ساله با تکاپوی اجتماعی که به واسطه زیارت اربعین در جامعه به وجود میآید، نشان میدهد میزان و سرعت رشد ایمانی جامعه ارتقا یافته است و بُعد تمدنی بسیاری از مفاهیم عبادی، در این زیارت بروز و ظهور مییابد؛ چرا که هر ساله بهترین مصادیق مواسات، خدمت رسانی، ایثار، ولایت مداری و ... در زیارت تمدنی اربعین جلوه پیدا میکنند و در دیگر نقاط، فراتر از مکان زیارت (کربلا)، تکثیر میشوند.
اگر از این زوایه به زیارت اربعین بیشتر توجه شود، میتواند به عنوان شاخصهای برای سنجش حرکت تمدنی امت اسلامی از آغاز انقلاب اسلامی تا تحقق تمدن اسلامی به کار گرفته شود و نواقص این حرکت را با مصادیق عالی و تمدنی زیارت اربعین رفع کرد و از زیارت تمدنی اربعین به تمدن زیارتی اسلام که اوجش در ظهور رخ میدهد، نزدیک شد.