عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: متجاوز به ایران را رها نمی‌کنیم آیین بزرگداشت شهید «علی غیور اصلی» در مشهد برگزار شد| پاسداشت غیرت «غیور» +ویدئو ویدئو| ماجرای جابه‌جایی حوض زیبای صحن جمهوری در حرم امام رضا علیه السلام حضور خادمان امام‌رضا (ع) در جمع مردم جنگ‌زده لبنان + عکس ویژه‌برنامه‌های عزاداری سالروز شهادت حضرت زهرا(س)، در حرم امام‌رضا(ع) (۲۴ آبان ۱۴۰۳) رئیس پژوهشگاه دانش‌های بنیادی: محور مقاومت، عمق استراتژیک دفاع جمهوری اسلامی است فاطمه (س)؛ اسوه حسنه آرام جان نبی(ص)، مایه فخر علی(ع) | بررسی عظمت زهرای مرضیه(س) تعویض پرچم گنبد منور رضوی به مناسبت سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) (۲۴ آبان ۱۴۰۳) مردی با عبای نسکافه‌ای حضور در حرم به ما آرامش می‌دهد فضایل حضرت زهرا (س) در روایاتی از امام رضا (ع) | مادری که نورش برتر از ماه بود مشهدالرضا(ع)، میزبان دومین یادواره ملی شهدای دانشجوی مدافع امنیت آیین بزرگداشت حجت‌الاسلام راشد یزدی در مشهد برگزار شد (۲۳ آبان ۱۴۰۳) | «خطیب اخلاق و انقلاب» رونمایی از کتاب «لیلی منم» در حرم مطهر امام رضا(ع) ویدئو | سیاه‌پوش‌شدن حرم حضرت معصومه(س) رویداد هنری «پرچم بر زمین نمی‌افتد» در مشهد آغاز شد | پرچم مقاومت در دست هنرمندان خوش خرامان می‌روی‌ ای جان جان بی من مرو | یادی از «حسین هریری»، شهید مشهدی مدافع حرم دین و برادر بزرگ‌تری به نام «اخلاق» مادرانگی به سبک یاس نبی (س) | گفتگویی درباره تربیت صحیح فرزند
سرخط خبرها

تنهای تنها، من و این تصویر

  • کد خبر: ۱۸۲۳۶۷
  • ۱۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۰
تنهای تنها، من و این تصویر
عطش این لحظه چندسالی می‌شد که از کیلومتر‌ها دورتر به جانم افتاده بود.

صدایی که تاچند لحظه پیش عاشقانه با آن زمزمه می‌کردم، به یک باره حکم پارازیت را برایم پیدا کرده بود. دلم می‌خواست خودم را بردارم و از میان جمع بروم. عطش این لحظه چندسالی می‌شد که از کیلومتر‌ها دورتر به جانم افتاده بود. قابی که بار‌ها در زمان زیارت امام رضا (ع) آن را در ذهنم بسته بودم؛ تنهای تنها، من و تصویر گنبد امام از چند قدم دورتر.

دلتنگی ده ساله‌ای که باید دست کم بیست دقیقه‌ای با زل زدن و درددل کردن برطرفش می‌کردم و حالا مفت و مسلم داشت در بین این همه هیاهو و صدای بلند نوحه خوان کنار گوشم، به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. سعی می‌کنم بین این جمعیت میلیونی خودم را گم کنم، ولی نمی‌دانم چرا به یک باره محو تماشای این آدم‌ها می‌شوم. دوست دارم از میان پوست و گوشت و استخوانشان، نقبی به مغز و دلشان بزنم.

این عادتی است که تا پیش از این هم داشته ام، با یک دنیا حرف و به قصد شکایت می‌روم؛ سلام داده و نداده، محو تماشای زائرانش می‌شوم، قلابی را که از گره نگاهشان تا آن طرف‌های ضریح خیز برداشته است، دنبال می‌کنم؛ کاش گوش بودم. دلم غنج می‌زند از دیدن این همه حال خوش و فراموش می‌کنم، کیلومتر‌ها کوبیده ام تا امروز اینجا باشم. خودم را که پیدا می‌کنم، ساعتی گذشته است؛ نقطه‌ای کم رنگ شاید هم نامرئی روی سنگ فرش‌های مرمری بین الحرمین که دلش بین دوقطب گیر کرده است.

یاد سلام‌ها و التماس دعا‌هایی می‌افتم که لابه لای وسایل درون کوله ام تا به اینجا قدم به قدم حملشان کرده ام. نیم نگاهی به راست و نیم نگاهی به چپ می‌کنم. تصمیم که می‌گیرم به کدام طرف بروم، فشار جمعیت عقبم می‌زند. دلم هری می‌ریزد. هرلحظه فاصله ام بیشتر می‌شود.

دوباره که خودم را پیدا می‌کنم، ده‌ها متر دورتر ایستاده ام. بغضی ازسر دلتنگی، طردشدگی، شاید هم غفلت گلویم را می‌سوزاند. دستم را روی سینه ام می‌گذارم و سرم را به نشانه احترام خم می‌کنم. آن قدر فضا مه آلود شده است که جز همهمه آدم‌ها دیگر چیزی نمی‌بینم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->