به گزارش شهرآرانیوز، ۲۲ سال پیش، در ۱۸ شهریورماه ۱۳۸۰ و فقط دو روز پیش از حملات انتحاری ۱۱ سپتامبر، احمدشاه مسعود توسط دو ترویست خبرنگارنمای عرب بر اثر انفجار بمب کشته شد، خبری که در آن زمان بنا بر تصمیم همرزمان احمدشاه مسعود، برای حفظ روحیه مبارزان در منطقه پنجشیر و ائتلاف شمال، بهصورت فوری اعلام نشد و در ابتدا خبر از مجروح شدن وی داده شده و سپس، بهمرور و بعد از شش روز، نزدیکان مسعود خبر کشته شدن وی را تأیید کردند.
احمدشاه مسعود در حالی در سن ۴۸سالگی ترور شد که بنا به گفته صالح محمد ریگستانی، از افراد نزدیک به وی، سری پر غوغا برای پیشبرد اهداف و آرمانهای خود داشت، اما جسم او در مرز ۵۰سالگی تحمل اینهمه بار را نداشت و درد میکشید، گاهی کمردرد و زمانی هم دنداندرد. دکترها هم استراحت را برایش تجویز میکردند، اما او فرصت کافی برای استراحت نداشت.
در هنگامی که وی ترور شد، انگشت اتهام بهسمت طالبان و القاعده، دشمنانی که مسعود در آن مقطع زمانی در حال مبارزه با آنها بود، دراز شد، ولی واقعیت این است که بعدها پرونده ترور این مبارز افغانستان بهصورت جدی از سوی دولت افغانستان دنبال نشد و عاملان واقعی این ترور مشخص و مجازات نشدند، در حالی که در طول این دو دهه بعد از ترور وی همسنگران احمدشاه مسعود و کسانیکه میراث سیاسی او را یدک میکشند، عموما، از بلندپایگان دولت در افغانستان بعد از سقوط طالبان بودند، ولی هیچکدام آنان بهصورت جدی تلاش نکردند تا حادثه ترور احمدشاه مسعود مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
پنج سال پس از آنکه احمدشاه مسعود، فرمانده مخالف طالبان، بر اثر انفجار بمب مخفیشده در دوربین دو فرد عرب کشته شد، یک مقام رسمی سابق طالبان علت ترور وی را وارد آوردن ضربهای مهلک به ائتلاف شمال در افغانستان بیان کرد که آن را حامی آمریکا میدانستند.
مرحوم وحید مژده، مدیر وزارت خارجه زمان طالبان در امور خاورمیانه و آفریقا، به خبرگزاری «آسوشیتدپرس» کپی نامهای را که ظاهرا اسامه بنلادن به ملا عمر، رهبر طالبان، نوشته بوده نشان داده است. در این نامه، بنلادن از ملا عمر خواسته بود تا حملهای را علیه ائتلاف شمال در افغانستان که فرماندهی آن را احمد شاه مسعود برعهده داشت آغاز کند.
وحید مژده در این باره میگوید: به نظر میرسد بنلادن در طول نشست با امیرخان متقی، وزیر اطلاعرسانی طالبان در قندهار، به این توطئه اشاره کرده بود.
وی اظهار داشت: بنلادن از متقی بهدلیل محدودیتهای طالبان که از تماس القاعده با رسانهها جلوگیری میکرد شکایت کرده بود.
بنلادن گفته بود: دستان من به پشتم بسته شده و دهانم نیز بسته است.
وحید مژده گفت: زمانی که متقی فشار بینالمللی از جمله تحریمات پیش روی رژیم طالبان بهدلیل میزبانی از پایگاههای القاعده و مبارزه با ائتلاف شمال را عاملی برای این جریان خواند، بنلادن در فکر فرورفت.
رهبر القاعده بدون هیچ توضیحی گفت: من مشکلات شما را میفهمم و بهدنبال حل آنها هستم.
وحید مژده گفت: در بهار بعدی، یک بسته از پاکستان در دفتر رسانهای رسمی مورد استفاده القاعده و طالبان در قندهار دریافت شد. این جعبه بهنظر نو میآمد، اما حاوی یک دوربین ویدیویی قدیمی بود. یک روز بعد، یکی از مقامات رسمی القاعده بههمراه دو عرب با صورتهای تراشیده این دوربین را برداشتند و به دیدار بنلادن، ایمن الظواهری، معاون وی و ملا عمر رفتند و سپس راهی این مأموریت شدند. وزارت خارجه به آنها نامهای برای عبور از خطوط مرزی منطقه تحت کنترل ائتلاف شمال در دره پنجشیر داد.
عبدالله عبدالله، از نزدیکان و مشاوران احمد شاه مسعود، هم در مورد این خبرنگاران و حضور ۴۵روزه آنها در دره پنجشیر می گوید: این خبرنگاران معرفینامهای از یک گروه اسلامی در لندن برای عبدالرسول سیاف، فرمانده ائتلاف شمال در پنجشیر که از تماسهای قوی با مجاهدین عرب از زمان مقاومت در برابر شوروی برخوردار بود، در اختیار داشتند ... . سیاف امیدوار بود گزارش مستند آنها بتواند به موضع این ائتلاف در جهان اسلام کمک کند، اما به فرمانده خطوط مقدم هشدار داد تا بهدقت این دو را زیر نظر بگیرند.
عبدالله تأکید می کند این دو عرب را حدود ۲۰ روز پیش از این ترور در پنجشیر دیده بوده است. این خبرنگاران منتظر فرصتی برای گفتوگو با مسعود بودند. زمانی که این فرصت فراهم شد، آنها ۱۵ سؤال داشتند که ۸ سؤال مربوط به بنلادن بود.
خلیلی، سفیر پیشین افغانستان در ترکیه، نیز میگوید: زمانی که دوربین شروعبهکار کرد، ترجمه اولین سؤال از مسعود را آغاز کردم: «اوضاع در افغانستان چگونه است؟» و سپس دوربین منفجر شد.
در اثر این انفجار، مسعود کشته شد و خلیلی هفت روز را در کما سپری کرد. در همان حادثه، یکی از انتحاریها کشته می شود، ولی دیگری فرار میکند، اگرچه بعد از مدتی خبر کشته شدن او در راه فرار منتشر میشود، فردی که در صورت زنده ماندن میتوانست اطلاعات زیادی از پشت پرده این ترور و توطئه بیان کند.
چند سال پیش نیز روزنامه «هشت صبح» افغانستان، در مطلبی در سالگرد ترور شیر دره پنجشیر، با انتقاد از عدم پیگیری پرونده ترور احمدشاه مسعود توسط مقامات دولت افغانستان، نوشت: اسناد نشان میدهد که بنلادن از طریق شاخه اروپایی این سازمان دو داوطلب انتحاری را که یکی از تونس و دیگری از مراکش بود برای ترور فرمانده مسعود برگزید. این دو تروریست انتحاری شهروندی کشورهای اروپایی را داشتند، از سفارت پاکستان در لندن برای سفر به پاکستان ویزا دریافت کرده بودند و حداقل یکی از این انتحاریها با یک سازمان مذهبی مربوط به عربها در لندن پیوند داشت. گفته میشود که این سازمان، در پوشش فعالیتهای فرهنگی، در واقع برای القاعده کار میکرد.
بر مبنای نوشتههای برخی از همکاران احمدشاه مسعود، ابوهانی، یکی از اعراب سرشناس در دوره جنگ با شوروی که با بسیاری از سران جهادی افغانستان آشنایی داشت، به یک روایت از قندهار و به یک روایت دیگر از اروپا به آقای عبدالرسول سیاف زنگ میزند و از او میخواهد که دو جوان عرب برای تهیه فلم مستند و مصاحبه با سران مقاومت ضدطالبان میخواهند به شمال کابل سفر کنند.
ابوهانی از آقای سیاف خواسته بود با آنان همکاری کند تا وارد شمال کابل شوند و از ساحات زیر کنترل جبهه مقاومت دیدن کنند. بر مبنای روایت همکاران احمدشاه مسعود، آقای سیاف خواهش ابوهانی را میپذیرد و از طریق جبهه نِجراب این دو تروریست عرب را که خود را خبرنگار و محقق جا زده بودند به مناطق زیر کنترل جبهه متحد پیشین میبرد. یکی از همین دو تروریست عرب به همکاران احمدشاه مسعود گفته بود مستندی که در نظر دارند تهیه کنند پروژهای است که از سوی یک سازمان فرهنگی مذهبی مربوط به عربها در لندن تأمین مالی میشود.
بعد از ترور احمدشاه مسعود، ثابت شد که ابوهانی یکی از اعضای پنهانی شبکه القاعده بوده است و آن سازمان فرهنگی در لندن در واقع در نقش بازوی اروپایی القاعده عمل میکرده است.
در مورد احمدشاه مسعود، مانند تمام کسانی که در برهههای تاریخی نقش های مهم و تأثیرگذاری در تحولات کشور خود و محیط پیرامونیشان ایفا کردهاند، اظهارنظرها و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد: عدهای او را قهرمان ملی مبارزه با شوروی و طالبان میدانند، فرمانده توانمندی که لباس عافیتطلبی بر تن نکرد و نه جلوی کمونیستهای شوروری سر خم کرد و نه مقابل طالبان کوتاه آمد و از حضور در کابل تحت لوای بمبافکنهای آمریکایی خودداری کرد، و در مقابل عدهای او را جنگطلب، آغازگر برخی از جنگهای داخلی در افغانستان و مقصر در کشتار «افشار» (یکی از محلات کابل) و کشته شدن تعدادی از غیرنظامیان در آن حادثه و حتی سازشگر با شوروی میدانند. البته اینها همه موضوعاتی است که با گذر زمان و روشن شدن هرچه بیشتر ابعاد آنها تاریخ و افکار عمومی میتوانند در موردشان بدون حب و بغض قضاوت شفافتری داشته باشند.
تحولات این روزهای افغانستان و تسلط مجدد طالبان بر نواحی مختلف این کشور «رنجور» و «درددیده» و ایستادگی مردم دره پنجشیر در مقابل این گروه به رهبری احمد مسعود، فرزند بزرگ شیر دره پنجشیر، بار دیگر نقش احمدشاه مسعود و خانواده او در تحولات افغانستان و منطقه را در ذهن افکار عمومی جهان، بهخصوص دو کشور همسایه ایران و افغانستان، پررنگتر کرده است، فردی که در ذهن تعدادی زیادی از مردم ایران و افغانستان نماد مبارزه با اشغالگر و متجاوز است و اکنون نیز آرزومند موفقیت و سلامت پسری هستند که با پشتیبانی خانواده خود، از جمله خواهر و همرزمان سابق پدرش، تلاش دارد جا پای پدر خود در قیام ملی مردم افغانستان علیه ظلم و ستم بگذارد.
منابع: ایسنا، هشت صبح، اطلاعات روز