به گزارش شهرآرانیوز، نشست نقد و بررسی کتاب «تیرانو مانیا» نوشته «امیرحسین نوربخش» با حضور جمعی از علاقمندان به ادبیات و منتقدان در کافه کتاب «آنجا» در مشهد برگزار شد. کتابی که بر اساس اظهارات نویسنده، در سال ۱۳۹۴ به رشته تحریر درآمد. اما اجازه انتشار پیدا نکرد تا این که در نهایت در سال ۱۴۰۱ توانست اجازه انتشار پیدا کند.
این کتاب در ۲۰۶ صفحه و در قطع رقعی به چاپ رسیده و نویسنده در معرفی آن اینگونه نوشته است: «داستان رمان «تیرانو مانیا» یک نوع فرا روایت است. نوشتنی علیه هر نوع نوشتن. ادبیات فرا پست مدرنیستی، من را به این وادی فرا خواند که داستانی را در خصوص مساله وسعت انسان بنگارم. دانشجویی سرگردان در کشوری جهان سومی که در سودای شناخت پیامبری باستانی به سر میبرد و در این راه با حوادث و فراز و نشیبهای بسیاری رو به رو میگردد. او منحنی وار در پی حقیقت میدود. حقایقی که پیوسته از او میگریزند، راههایی را به شناخت و کشف مفهوم فرا انسان میگشاید. او قدرت تمرکزش را مانند دیگر آدمهای عجیب اطرافش از دست داده و در اوهام گیج کننده با سبک شبیه جریان سیال ذهن، با گریزهایی به ادبیات کلاسیک و روایت، متنی میگشاید. او به طور ناخودآگاه و حس وار، به دنبال یافتن هنر اندیشیدن ناب هنرمندانه است. اما در این طریق، خود به اثری هنری مبدل میگردد.»
نویسنده در نامگذاری رمان خود نیز چنین میگوید که «تیرانو» به معنای استبداد و «مانیا» هم یک بیماری روانی است و ترکیب این دو واژه نیز ناظر به کسانی است که مانیای استبداد و دیکتاتوری دارند.
اما نشست نقد این کتاب، شب گذشته (۲۰ شهریور) با حضور «محمد زین الدین» و «سید هاشم فیروزی» در کافه کتاب «آنجا» برگزار شد.
به عقیده زین الدین، نویسنده در این کتاب از خوابهای پیش سخن گفته است. مهمترین نشانه آن هم این است که با یک داستان خطی مواجه نیستیم. از سوی دیگر به نظر میرسد نویسنده در نگارش این کتاب از کتابهای «تنهایی پر هیاهو»، «بوف کور» و نیز فیلم «زندگی شگفت انگیز امیلی» نیز تاثیر گرفته است. حتی در جاهایی نیز به کتاب «کیمیاگر» نزدیک شده است.
وی خاطرنشان میکند که در این کتاب جریال سیال آشفتگی ذهن را میتوان به وضوح درک کرد. نگارنده آنچه را به ذهن رسیده، در قالب کلمات بیان کرده است و کتاب را از یک داستان خارج کرده و به بیانیه نویسی کشانده است.
زین الدین در ادامه میگوید: در این کتاب، چیزی با عنوان فصل بندی نیز وجود ندارد که حاکی از نوعی شتاب زدگی است و این شتاب زدگی نیز احتمالا ناشی از برخی از تحولات اجتماعی اطراف نویسنده است. البته نویسنده کتاب، خود را پشت یک ماسک پنهان نکرده است و درگیریهای ذهن خود را بدون در نظر گرفتن ملاحظات و نگرانی از قضاوت دیگران بیان کرده است.
وی میافزاید: کتاب، دغدغههای یک فرد تحصیل کرده آشنا با مفاهیم غرب است که که امروز دلبسته شرق شده است.
اما فیروزی اعتقاد دارد که نویسنده این کتاب حکایت از یک جامعه روان رنجور دارد که در طول دوران تطور خود، روان رنجوریهای بسیاری را تجربه کرده و نویسنده نیز سطوحی از این روان رنجوری را دارا است که در این کتاب تبدیل به یک اثر نخبگانی و ارزشمند شده است.
وی میافزاید: در این کتاب، قرابت معنایی با کتابهایی نظیر «بیشعوری»، «قلعه حیوانات» و «جامعه شناسی خودکامگی» نیز دیده میشود.
فیروزی در ادامه میگوید: مولف دغدغههای ذهنی خود از روان رنجوریهای جامعه در سطوح مختلف را در این کتاب به تصویر کشیده است و اتفاقا همزادپنداری هم برای مخاطب ایجاد میکند.
وی خاطرنشان میکند: کتاب مقداری جنبه روشفکری نیز به خود گرفته و آن را از صرف یک قصه و داستان، به کتابی برای انتقال مجموعهای از درک و فهم نیز تبدیل کرده است.