ضبط فصل هفتم سریال «پایتخت» آغاز شد + فیلم پنهان‌شدن در غشای کلمات | چند خطی درباره کتاب «زندگی در آمنیون»، مجموعه شعر قاسم رفعت‌حسینی حسن معجونی در نقش پادشاه شهر حِلّه «رویای نیمه شب» مروری بر فروش فیلم‌های سینمایی خراسان‌رضوی در هفته‌ای که گذشت (۶ مرداد ۱۴۰۳) بازگشت «پاورقی» به آنتن سیما + زمان پخش کتاب‌های پرفروش‌ کانون پرورش فکری در نخستین ماه تابستان ۱۴۰۳ معرفی شد آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر مشهد در هفته‌ای که گذشت (۶ مرداد ۱۴۰۳) پخش انیمیشن «مینیون‌ها» برای المپیک ۲۰۲۴ پاریس اختصاص رایگان فیبر نوری به همه سینماهای کشور حکایت نظریه آلبرت و کفش‌های آن سه مرد مروری کوتاه بر زندگی امیراشرف آریان پور، موسیقی دان و پژوهشگر نام آور ایرانی اکران «روزی روزگاری آبادان» با بازی تنابنده و معتمدآریا در سینما «ماداگاسکار ۱» و «آلفا و امگا ۳» در شبکه‌های امید و کودک پایان نگارش فیلمنامه «اخراجی‌ها ۴» سینما و تئاتر مشهد در گرمای بی‌سابقه تعطیل است؟ (۶ مرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

«ساکن خیابان ملک» به کتابفروشی‌ها آمد

  • کد خبر: ۱۸۷۸۲۰
  • ۱۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۹
«ساکن خیابان ملک» به کتابفروشی‌ها آمد
کتاب «ساکن خیابان ملک» راهی بازار نشر شد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب «ساکن خیابان ملک» شامل خاطرات اشرف جواهری نوشته فاطمه بهبودی به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب با محوریت خاطرات و زندگی اشرف جواهری از فرهنگیان شهر اراک و رئیس فعلی مرکز آموزش عالی فرهنگیان اراک به نگارش درآمده است.

داستان کتاب از جایی آغاز می‌شود که راوی بعد از ازدواج زودهنگام، تحصیلاتش را ادامه می‌دهد و در رشته ادبیات دانشگاه اراک پذیرفته می‌شود. در بحبوحه انقلاب، جواهری مثل بسیاری از هم سن و سال‌هایش در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی شرکت می‌کند و بعد از انقلاب مدیر یک مدرسه دولتی نهصد نفره می‌شود. ارتباط خوب او با بچه‌ها آینده روشنی را برای دانش‌آموزان این مدرسه رقم می‌زند. تا جایی که بعد از بمباران ایران توسط عراق، او دانشجو‌ها را به شهر‌های امن می‌برد تا ادامه تحصیل بدهند.

فاطمه بهبودی در اثر جدیدیش که ۶ فصل دارد، سعی می‌کند فداکاری و از خودگذشتگی معلمی را به تصویر بکشد که در زندگی پرفراز و نشیب خود از رسالت معلمی‌اش غافل نشده و غمخوار شاگردانش می‌شود.



در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

گاهی فرصت نمی‌کردم بروم خانه ناهار بخورم، توی راه بوق بوق ماشینی را می‌شنیدم، می‌فهمیدم کاظم است، می‌گفتم: «برای چی اومدی اینجا!»

می‌گفت: «دور تا دور شهر گشتم تا پیدات کنم.»

نان رول‌پیچی می‌داد دستم، می‌گفت: «از غذای دیشب گوشت کوبیده مونده. برات لقمه گرفتم که گرسنه نری توی جلسه.»

فردایش باز صدای بوقش را می‌شنیدم، می‌گفتم: «امروز باز چی شد اومدی پی من؟»

می‌خندید: «یه لقمه ته تالی برات گرفتم بخور برو.»

می‌گفتم: «کاظم جان شما این کار‌ها رو هم نکنی عزیزی! من رو شرمنده نکن!»

این کتاب با ۲۸۸ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۱۸۵ هزار تومان عرضه شده است.

منبع: مهر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->