شاخص اصلی در انتخاب عینک آفتابی استاندارد چیست؟ بیشتر سرطان‌های کبد قابل پیشگیری هستند پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۱۵ مرداد ۱۴۰۴) | تداوم هوای گرم سال تحصیلی دانشجویان نو ورود از ۲۶ مهرماه آغاز خواهد شد حادثه واژگونی آمبولانس اورژانس در اصفهان با کولر روشن خودرو هم از گرمازدگی در امان نیستید زنگ خطر باروری زنان ایرانی به صدا درآمد «انگور» میوه بهشتی برای سلامت قلب و مغز دستگیری کلاهبردار شیاد در مشهد با تیزهوشی یک طلافروش آغاز ذخایر استراتژیک دارو و تجهیزات پزشکی پیشرفت ۷۰ درصدی طرح جامع پایانه مرزی «دوغارون» خراسان رضوی صدرنشین پاک‌ترین هوای شبانه‌روز گذشته (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) «روزبه وادی» جاسوس موساد به‌اتهام افشای اطلاعات شهید هسته‌ای اعدام شد (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) حکم اعدام «مهدی اصغرزاده» تروریست داعشی اجرا شد (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) پاپوش خطرناک زن جوان برای نامزد خیانتکارش | جسدی که هرگز پیدا نشد! قتل مسلحانه برای چند دانه آلو در نزدیکی مشهد | نیمی از سر مقتول جلوی چشم فرزندانش متلاشی شد انکار قتلی که در حضور شاهدان رخ داد ! نجات جان کودک مسموم شده با مواد مخدر در نیشابور آیا نام‌گذاری «کوروش» برای فرزندان ممنوع شده است؟ دومین کامیون با راننده کودک در گناباد توقیف شد +عکس(۱۴ مرداد ۱۴۰۴) مجازات توهین کردن در قانون چرا چرخ قانون افزایش جمعیت ایران لنگ می‌زند؟ | افشاگری درباره پشت پرده مخالفان تصادف مرگبار در محور دهلران با ۳ فوتی و ۵ مصدوم (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) زلزله شاهرود را لرزاند + جزئیات (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) ثبت ۶۹ فوتی در تصادفات جاده‌ای استان‌های مرزی اربعین تکلیف امتحانات معوق دانشگاه‌ها مشخص شد | زمان آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۴ اعلام شد خواستگار قلابی با کلاهبرداری ۲۵ میلیارد ریال دستگیر شد علت شنیده شدن صدای انفجار در بندرعباس چه بود؟ (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) چهارمین سال تنش آبی در مشهد | مدیرکل آبفای مشهد: رسانه‌ها در مدیریت مصرف نقش کلیدی داشتند
سرخط خبرها

کاملا قرینه و تا ابد زیبا

  • کد خبر: ۱۸۸۰۴۶
  • ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۰
کاملا قرینه و تا ابد زیبا
واقعا آدم چرا باید برود، حتی بدون درد و خون ریزی، یک کاری کند که دیگر تا آخر عمر آرایش داشته باشد؟ ترسناک نیست؟

یکی از سرگرمی‌های من خواندن دفترچه‌های تبلیغاتی‌ای است که هر چند وقت یک بار چند تا از آن‌ها را می‌اندازند توی حیاط خانه ها. دیشب هم که از راه رسیدم یکی اش را برداشتم با خودم آوردم تو  و در فاصله جوش آمدن آب برای اینکه یکی از این سوپ‌های آماده  را بریزم توش و تا خیس خوردن تربچه‌ها و جعفری‌ها توی آب خنک، شروع کردم به ورق زدن و خواندنش. راستش هر چه بیشتر خواندم و ورق زدم بیشتر شک کردم. شک کردم که ما غیرعادی هستیم یا بقیه؟ ما یک چیزی مان می‌شود یا بقیه؟ ما هم نه، چرا از طرف خودم حرف نمی‌زنم؟ من یک چیزی ام می‌شود یا بقیه؟

موقعیت‌هایی هست که آدم را وادار به این سؤال می‌کند. یکی اش وقتی است که به موقع و سر همان ساعتی که قرار بوده جایی باشی، آنجا باشی. یکی اش وقتی است که چراغ عابر قرمز است، هیچ ماشینی، اما در رفت وآمد نیست، ولی تو هم از خیابان رد نمی‌شوی و همین طوری مثل تیر چراغ برق ایستاد ه‌ای تا چراغ سبز شود. یکی اش وقتی است که سریال‌های ملودرام تلویزیون را تماشا می‌کنی.

یکی اش وقتی است که برای یارانه ثبت نام نمی‌کنی و یکی اش وقتی است که همین دفترچه‌های تبلیغاتی را می‌خوانی: «جدیدترین و طبیعی‌ترین روش هاشور و قرینه سازی ابرو. انواع مش و لایت در توناژ‌های فوق تصور: فیروزه ای، فسفری، لجنی، پرتقالی، یخی، جیغ و مات. محوکردن ابرو و قرینه سازی، فروش مو‌های طبیعی: کیلویی، دسته ای، شاخه ای. لاک ناخن دائمی با حفظ کیفیت، صاف کردن دائمی مو. میکاپ کودکان همراه با آموزش. خدمات مژه. خط چشم دائم، خط لب دائم، آرایش دائم بدون درد و خون ریزی.»

واقعا آدم چرا باید برود، حتی بدون درد و خون ریزی، یک کاری کند که دیگر تا آخر عمر آرایش داشته باشد؟ ترسناک نیست؟ صبح بیدار می‌شوی، چشم هایت پف دارد و موهایت انگار در رطوبتِ ۹۸ درصد بوده اند توی هم پیچیده و گره خورده و دهانت بوی باکتری می‌دهد، ولی آرایش داری. حتی توی فیلم‌ها هم این طوری نیست. از پله افتادی. نازک نی پای راستت ترک برداشته یا بدتر از آن رباط پای چپت پاره شده، توی گچی، با چوب زیر بغل و رنگ به رو نداری، ولی آرایش داری.

داری چک نقد می‌کنی، از تره بار می‌آیی و آرایش داری. داری به دخترت نگاه می‌کنی و دلت می‌خواهد بهش بگویی که وقتی این قدر خودش است چه قدر دوستش داری یا برعکس بهش بگویی «چرا این کار را با خودت می‌کنی؟ تو که خوبی»، ولی آرایش داری و ابروهایت را به روشِ محوکردن یا هاشور یا یک روش عجیب دیگر برای همیشه قرینه کرده اند. ترسناک نیست؟ اصلا خود «برای همیشه قرینه بودن» ترسناک
نیست؟ غیر طبیعی نیست؟ شاید هم همین الان کسانی دارند می‌پرسند «خب چه اش است؟ این‌ها که خوب است».

نمی‌دانم. این را می‌دانم که یکی از غیرقرینه‌ترین صورت‌های ممکن را دارم و این را می‌دانم که مثل خیلی‌ها از چیز‌هایی در ظاهرم ناراضی ام، ولی این را هم می‌دانم که هیچ وقت خودم را دست هیچ کدام از این روش‌های بدون درد و خون ریزی که در کارِ تولید آدم‌های کاملا قرینه و تا ابد زیبا هستند نخواهم داد. شاید اشتباهی ام. شاید ما اشتباهی هستیم. هر چه بیشتر دور و برم را نگاه می‌کنم بیشتر شک می‌کنم. شک می‌کنم که من مشکل دارم یا بقیه؟ موقعیت‌هایی هست که آدم را وادار به این سؤال می‌کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->