یک استاد ادبیات: این مشکل جدیدی نیست و هفت قرن است که مشکل چمن داریم. خود حافظ هم در قرن هشتم غیر مستقیم در این باره شعر سروده و گفت است: «سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند؟» یعنی آن وقتها هم کیفیت چمن به قدری بد بوده است که سرو چمان میلی به آن نداشته است.
یک مغز متفکر: به نظر من باید کیفیت پروژکتورهای ورزشگاه هم پایین بیاید تا در نور کم آنها کسی متوجه وضعیت چمن ورزشگاه نشود و این قدر بازتاب پیدا نکند.
یک بیننده تلویزیون: من همیشه تلویزیون میبینم. خواستم بگویم مگر بازیکنان خودشان همیشه توی مصاحبه هایشان نمیگویند که فوتبال را از زمین خاکی شروع کرده اند. خوب پس فوتبال را توی همان زمین خاکی ادامه دهند و همانجا هم پایان دهند. این قدر هم بابت کیفیت چمن انتقاد نکنند.
یک مدیر با اعتماد به نفس خیلی بالا: باورکنید این چمن کوچکترین فرقی با بقیه چمنهای دنیا ندارد. هم مثل آنها سبزرنگ است، هم مثل آنها به آب و آفتاب نیاز دارد.
یک کودک از مهد کودک: یک نفر توی پارک نزدیک خانه ما هست که اگر کسی برود داخل چمنِ پارک، به شدت دعوایش میکند. به نظر من هم بهترین راه برای اینکه چمن ورزشگاهها حفظ شود این است که هر کسی حتی اگر بازیکنان رفتند داخل چمن یک نفر حسابی دعوایشان کند تا چمن سالم بماند.
یک چوپان: حالا که همه از چمن ناراضی هستند اجازه بدهید من بروم آن داخل گوسفندانم را بچرانم. قول میدهم نه خودم و نه حیواناتم کوچکترین انتقادی از چمن ورزشگاه نداشته باشیم.