نشاط، ضرورت زندگی فردی و اجتماعی است. مؤمن باید پرکار، بانشاط، سختکوش، با حال و حوصله و باوقار باشد. اینها از فضیلتها و ارزشهای اخلاقی است که اهلبیت (ع) بر آن سفارش و تأکید کردهاند. آموزش این صفات زیبا به ۲ صورت انجام شده است: مستقیم و غیرمستقیم. اما نهی از ضد این ارزشها نیز شیوه غیرمستقیم آموزش همین ارزشهاست. امام محمدباقر (ع) به تکتک انسانها و بهویژه پیروان خویش چنین هشدار دادهاند: «إِیَّاکَ وَ اَلْکَسَلَ وَ اَلضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ»؛ «از تنبلی و بیحالی و بیحوصلگی بپرهیز، زیرا آن دو کلید هر بدیاند. هرکه تنبل شد، حقی را ادا نمیکند و هرکه بیحال و بیحوصله و بیقرار شد، به هیچ حقی شکیبایی نمیورزد.» (تحفالعقول عن آلالرسول علیهمالسلام، ص ۲۹۵ * بحارالانوار، ج ۷۸، صص ۱۷۵ و ۱۸۷). امام پنجم (ع) در این گفتار اخلاقی همگان را از ۲ ضدارزش و ۲ رذیلت بسیار خطرناک و شرآفرین بازداشتهاند. «کسل» و «ضجر» ۲ عامل شکست و ۲ مانع بهرهمندی و پیشرفت و موفقیت است. باید از ایندو رهایی یافت. در این حدیث «ایّاک» وجود دارد. کلمه ایاک به معنای «بپرهیز» و اسم فعل نهی است. در پی این کلمه ۲ واژه کسل و ضجر آمده است. امام باقر (ع) پیروان اهلبیت را از ۲ بیماری زیانبار و پرخطر بازداشتهاند و در ادامه پیامد و اثر هرکدام را یادآوری نمودهاند و تفاوت اثر کسل و ضجر را نیز نشان دادهاند.
الف: کسالت و تنبلی
«کسل» خصلتی زشت و بد است که باید از آن رهایی یافت. کسل بهمعنای تنبلی و سستی در کار یا وظیفه است. کسل به معنای ناراحتی، کاهلی، بیتوجهی، ناخوشی، ناتوانی، رفاهطلبی و نازپروردگی است. امام باقر (ع) کسل را مفتاح هر شر و بدی در زندگی دنیوی و اخروی اعلام نمودهاند. مفتاح و کلید ابزار و وسیلهای برای باز کردن درها و ورود به خانهها و دسترسی است. امام باقر (ع) تنبلی را کلید همه بدیها شمردهاند. امام در ادامه حدیث با دقت نقش منفی کسل را آموزش داده و فرمودهاند: «مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً»؛ «هرکه تنبل باشد، هیچ حقی را ادا نمیکند». آدم تنبل به تکلیف و وظیفه شرعی و رسمی و عقلی و عرفی خویش عمل نمیکند. او در وظیفهشناسی و عمل به وظیفه شکست میخورد. همین کوتاهی در انجام حق و تکلیف باعث عقبماندگی و گرفتاری به شر و بدیهای فراوان میگردد. امام باقر (ع) در حدیث دیگری قلمرو خطر و ضرر کسل را به جهانیان گوشزد نموده و فرمودهاند: «الکَسَلُ یُضِرُّ بالدِّینِ و الدُّنیا»؛ «تنبلی به دین و دنیا ضرر میزند» (بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۸۰). ضررهای تنبلی فراوان است و هرگز به پایان نمیرسد. تنبلی هم به امور دنیوی و هم به امور اخروی صدمه میزند. بیتردید تلاش و کوشش و فعالیت و نشاط و جهاد و پرکاری، عامل خیر و نفع دنیوی و اخروی است. آدم تنبل نه در رسیدن به خواستههای دنیوی کامروا میشود و نه در انجام عمل صالح و اجرای تکالیف شرعی روزانه برای حیات اخروی توفیق مییابد. او از انجام واجبات بازمیماند و خداوند را نافرمانی میکند. او در خودسازی و آراستگی به صفات اخلاقی زیبا و پیرایش خویش از خصلتهای زشت شکست میخورد و در جهاد اکبر پیروز نمیگردد.
ب: ضجر و بیحالی
خصلت زشت و زیانبار دیگر «ضجر» است. ضجر به معنای بیحالی و بیتابی و دلآزردگی و دلتنگی و بیقراری و ملالت و بیحوصلگی و نالیدن و تنگدلی و ناآرامی و بیوقاری و به ستوه آمدن است. امام باقر (ع) اصحاب و پیروان خویش را از بیحالی و بیحوصلگی نیز نهی کردهاند. چون بیحالی نیز عامل شر و بدیهای خطرناک است. تنبلی و بیحالی هردو رذیلت و مذموم است. امام همگان را به پرهیز از هردو فراخواندهاند. هردو مفتاح بدیهاست. امام در نقش ضجر فرمودهاند: «وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ»؛ «هرکه بیحال و بیحوصله و بیقرار و ناآرام باشد، بر انجام حق شکیبایی نمیورزد». اگر حقی را آغاز کند، ناتمام میگذارد. در وسط کار یا وظیفه بیصبری میکند و از ادامه حق بازمیماند. با «کسل» کار یا وظیفه بهدرستی آغاز نمیگردد و با «ضجر» به پایان نمیرسد. در هر دو صورت تکلیف انجام نمیگردد و حق برپا نمیشود. پس هر دو شرآفرین و خطرناک و زیانبار و سبب عقبمانگی و توقف و شکست است. آدمهای تنبل و بیحال به وظایفشان در قبال دیگران عمل نمیکنند و حقوق شهروندی را جاری نمیسازند و دیگران از آنان تنفر پیدا خواهند کرد.