به گزارش شهرآرانیوز، برآورد میشود از ابتدای تاریخ تاکنون بیش از ۵میلیون نفر از جمعیت جهان در اثر مخاطرات طبیعی جان خود را از دست داده باشند. شاید به همین جهت است که مخاطرات طبیعی یا چنین وقایع اجتنابناپذیری، چون سیل و زلزله، بلایای طبیعی نیز نام گرفتهاند و از اینرو چنین وقایعی جزئی از زندگی بشر محسوب میشود. حال در نظر بگیرید این مخاطرات یا بلایای طبیعی در کشوری چون ایران که رتبه ۱۱دنیا را در تجربه بلایای طبیعی دارد، تا چه میزان نیازمند توجه و برنامهریزی است.
به کارگیری واژه برنامهریزی برای سلسله اقدامات مورد نیاز در زمان وقوع بلایا نیز به این جهت است که بشر با وجود پیشرفتی که در عرصههای مختلف داشته، هنوز نمیتواند به درستی وقوع این چنین مخاطراتی را پیشبینی کند؛ بنابراین در چنین شرایطی است که مفهوم تابآوری مورد توجه بسیاری قرار گرفته است.
مفهوم تابآوری دارای ابعاد مختلفی است و بر بازگشت هرچه سریعتر شرایط به زمان پیش از واقعه و توانایی افراد و جامعه در مقابله با بلایای طبیعی و کاهش خسارتها تأکید دارد. سازمان و دولتها باید شرایطی را برای برخورد و ساماندهی صحیح و سریع در زمان وقوع مخاطرات فراهم کنند اما چنانچه گفته شد مفهوم تابآوری دارای ابعاد مختلفی است که بخش بزرگی از آن در حوزههای روانی و اجتماعی تعریف میشود. این مسئله حتی در شرایطی که بلایای طبیعی رخ نداده نیز دارای اهمیت است.
شاید مثال واضح این روزها زلزلههای مکرر در کشور همسایه و اثرات روانی ناشی از آن بر مردم است. هرچند بخش بزرگی از نگرانیها و دلهرههای ناشی از وقوع چنین زلزله خانمان براندازی در چند کیلومتری شهری، چون مشهد امری طبیعی و اجتنابناپذیر است، اما آموزش و افزایش سطح تابآوری افراد در چنین شرایطی میتواند آنها را به اطلاعات صحیح و در نتیجه عملکرد مناسب سوق دهد.
در چنین برهههایی شاید بتوان انتشار شایعه و اخبار کذب را از جمله مسائلی دانست که میتواند بر افزایش سطح استرس و پریشان احوالی و افراد تأثیر بگذارد. در تعریف شایعه میتوان گفت یک مقوله اجتماعی و روانی با ابعادی گسترده است که ابعاد آن بهویژه در زمانهای بحرانی چون وقوع جنگ یا مخاطرات طبیعی حالتی حادتر به خود میگیرد. مثال واضحی از این شرایط انتشار شایعه زلزله بزرگ در تهران، پس از هر زلزلهای است. در شرایطی مشابه در حال حاضر نگرانی از تخریبی گسترده در اثر زلزلهای بزرگتر از آنچه در هرات رخ داد در میان مردم مشهد و شهرهای اطراف وجود دارد و مطالبی در این خصوص و چاره اندیشیهایی در میان مردم منتقل میشود.
در نهایت باید تأکید کرد اگر مدیریت بحران پیش بینی شرایط مناسبی را در مواجه با چنین اتفاقاتی داشته باشد، حتی میتوان از دلهرههای صحیح افراد به عنوان منبعی برای مدیریت و افزایش تاب آوری بهره برد. شناسایی دغدغهها، نقاط ضعف و... در راستای رفع آن نمونهای از این دست است که به افزایش تابآوری منجر خواهد شد.
حال سؤال مهم این است که تابآوری در جامعه ما تا چه میزان است و آمادگی جامعه برای مدیریت بحرانهایی که وقوع آنها اجتنابناپذیر مینماید، تا چه اندازه است؟! عدم مدیریت، نبود زیرساختهای مناسب، عدم آموزش صحیح افراد در مواجه با بلایا و عدم امکان دسترسی آسیب دیدگان به کمکهای بین المللی مواردی از پایین بودن میزان تابآوری جامعهای چون افغانستان است که میتوان درسهای بسیاری از آن گرفت.