شهرآرانیوز؛ «رو به زخم» تازهترین مجموعه شعر زهرا گریزپا، شاعر نامآشنای مشهدی که سالهاست در هوای شعر مشهد نفس میکشد. این مجموعه تلاشی برای بند آوردن خون با کلمات است. شاعر اندوه را در سطرهای سپید به تصویر میکشد تا خودش و محیطی که در آن زندگی میکند را ثبت کرده باشد. مگر وظیفه شاعر چیزی جز این است که آینه روزگار خودش با زبانی تازه و تصایری تازه آغشته به شگردهای شاعرانه باشد.
شاعر چارهای ندارد که بنویسد:
سزاوار نبود/ ما را اين همه اندوه/ اين رنج همواره/ من از تو به تو پناه ميبرم/ اي سرزمين باستاني من/ اي روزگار تلخکامي و حسرت...» و شاعر وقتی حال را مطلوب نمیبیند، مگر چارهای جز این دارد که به آلبومهای عکس قدیمی و آن حسهای خوبِ کودکی پناه ببرد:« ... به آن زن تنها/ که از برف خاطرهاي با خود داشت/ ميانديشيد/ آنگاه که يک بخاري هيزمي/ در گوشه عکسي قديمي/ خاطراتش را/ گرم نگه ميداشت.
گریزپا در این مجموعه زن را در هیئتهای مختلفی شرح داده است، گاهی زنی ایلیاتی، گاهی مادری مضطرب، گاهی زنی در حال عبور از خیابان، گاهی زنی در آستانه نابودی و گاهی زنی است در هیئت معشوقی که سرسختانه نفس میکشد و نمیگذارد که حذف شود و شاعر آن زن را آنگونه میبیند:
با برف زمستاني آب ميشوم/ از کوه پايين ميريزم/ به رودها ميپيوندم/ و به شاليزار ميروم/ دوشادوش زنان کار ميکنم/ غروب/ در پيالهاي سفالين/ که عکس زني بر آن نقاشي شده است/ عطشت را فرومينشانم.
تصویرهایی که گریزپا از زن بودن خلق میکند تصویرهای متنوعی است، گاهی شاعر در موقعیتی دراماتیک و تلخِ تاریخی مینویسد:
...گل آفتابگردان بودم/ رويم را از زيبايي برگرداندند/ به ساقِ نازک پايم/ خلخالي بستند/ و در ميان هلهله و هياهو/ به حجلهگاهم بردند
و گاهی آن زن برگهای خشک شده گلدان را جدا میکند و دلخوش به دمنوش زعفران است:
ظهر/ برگهاي زرد و آزرده را/ از آن پتوس زيبا/ جدا کردم/ و خودم را/ از آنچه دوست ميداشتم/ بعدازظهر/ اين گل زعفران بود/ که به تنهايي/ از شادي سرشارم ميکرد/ و به اين عصر دلتنگي/ رنگ ميداد
و گاهی همان زن دختری نوجوان در پی هی کردن گوسفندهاست.
در شعرهای زهرا گریزپا میتوان ردپای من شخصی و من جمعی یک شاعر زن را دید و همین نگاه است که شعر و حتی کلمات و دایره واژگانی شاعر بنا به تجربههای زیسته فردی و جمعیاش هویت میبخشد و در بعضی از شعرها گاهی به رنجهای تحمیلی شاعرانه و با ایهام اشاره میکند.
از دیگر ویژگیهای «رو به زخم» نقش نسبتا پررنگ طبیعت در تصویرسازی و کلمات شاعر است. رودخانه، باران، کوه، مزرعه، برکه، گندم، انار و عناصری از این دست در شعرهای این مجموعه تکرار میشود و در مواردی این تصویرسازیها بسیار موفق بوده است.
مجموعه «رو به زخم» همانطور از که نامش پیداست ضیافت غمگینِ شاعری خراسانی است که با اندوه و زعفران و رنج زیستن آشناست و همین رنج است که خونِ کلمات و شعرهای اوست، خونهایی که خشک شدهاند و زخمی قدیمی را روایت میکنند و خونهایی که تازهاند دارند کمکم شیار کلمات را پر میکنند حتی اگر تنها باشد و تخیلش را کشته باشند او شاعرانه به جلو خواهد رفت.
بايد/ به تنهايي خو کنم/ ديگر نميتوانم/ در باران راه بروم/ معشوقه درختي باشم/ و از زيبايي يک لغت مرطوب لذت ببرم / چراکه/ پايم را نه/ دستم را نه/ قلبم را نه/ تخيلم را کشتهاند
مجموعه شعر رو به زخم در ۸۰ صفحه بهتازگی با قیمت ۸۰ هزارتومان از سوی انتشارات واج که نشر تخصصی شعر و ادبیات است منتشر شده است.