کرونا قبل از آنکه خودش بیاید، داعشوار هراسش را بهعنوان پیشقراول فرستاده است. بیش از آنکه توان تخریب داشته باشد، با هیاهویش دارد بنای روحی و روانی جامعه را بمباران میکند. در این میان خاکریز رسانههای ما که باید به پدافند بپردازند، چندان بلند نیست. این جبهه هم آنگونه که باید با پشتیبانی دادههای متقن مسئولان حمایت نمیشود. یعنی ما بهنوعی با فقر منبع مواجه میشویم و برخی حتی با حسن نیت، با حبس و حصر خبر دست رسانهنگاران را خالی میگذارند، ولی در همین زمان با نشت اطلاعات، میدان به دست کسانی میافتد که از کاه، کوه میسازند و از هیچ همهچیز. آنچه در فضای مجازی و در «کانالهای زیرپلهای» درباره کرونا میبینیم، همه چیزهایی است که از هیچ ساخته شده و اذهان جامعه را به تشویش کشیده است. متأسفانه رسانههای صاحب هویت هم در شدت و حدت و فقر دادههای تازه مسئولان ساعت به ساعت لاغرتر میشوند و بهقاعده نمیتوانند تکیهگاه قابل اتکایی برای افکار عمومی باشند. چه مردم عیار رسانه را به خبرهای متقن و قابل اندازهگیری و ملموس میسنجند و، چون کالایی چنین نیابند، راه به جهان بنشسته در کف دست خود که همان گوشی هوشمند و فضاهای هوشرباست خواهند برد و نتیجه خواهد شد همینی که هست. همینی که اگر به چاره برنخیزیم، بدتر هم خواهد شد. بدانیم و بهویژه بدانند مسئولان که «فقر اعتبار منبع رسانههای رسمی» در جامعه اعتماد و امید را بر بستر مرگ خواهد نشاند، چنانکه فقر اقتصادی رمق حیات را از رگهای زندگی بیرون میکشد. باید با اعتماد به رسانههای رسمی و صاحب شناسنامه فرایند اطلاعرسانی را دستکم درباره بیماری کرونا اصلاح کرد تا بتوانند بهعنوان بازوی حرفهای و آرامشآفرین در کنار نهادهای مسئول بهویژه نهادهای پزشکی و علمی باشند. بدانیم که ما همه در یک جبههایم. همه میخواهیم کرونا را بهعنوان دشمن سلامتی مردممان از این دیار بتارانیم. همه سربازان جبهه سلامتی هستیم و با هم و در کنار هم میتوانیم به موفقیت برسیم. رسانهها میتوانند بهعنوان بستری برای طراحی کلاسهای همگانی و در دسترس عموم، با افزایش دانایی و مهارتهای خودمراقبتی، یاریگران بیادعای نظام سلامت باشند. بیاییم و رسانه را در جایگاهی که باید، ببینیم. در شأنی که باید قدر بدانیم تا بتوانیم از این ظرفیت گسترده، بیشترین بهره را ببریم.