فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

«متافیزیک شعر» منتشر شد

  • کد خبر: ۱۸۹۵۱۱
  • ۲۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۵
«متافیزیک شعر» منتشر شد
کتاب «متافیزیک شعر» نوشته مهدی مظفری ساوجی توسط انتشارات دیدآور منتشر و روانه بازار نشر شد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب «متافیزیک شعر» نوشته مهدی مظفری ساوجی به تازگی توسط انتشارات دیدآور منتشر و روانه بازار نشر شده است.

«ادبیات و فلسفه در بطنِ خویش پیوند‌هایی ناگسستنی دارند. بنابر قولی، فیلسوفان، شاعرانِ شکست‌خورده‌ای هستند که پس از ناکامی در آفرینشِ هنری، به صورت‌بندیِ استدلالیِ اندیشه‌های خود پرداخته‌اند؛ اندیشه‌هایی که در سرشتِ خویش، حاملِ نوعی شهودِ هنری بوده‌اند. چنان‌که بسیاری، تراکتاتوس را به عنوانِ یکی از مهم‌ترین کتاب‌های فلسفیِ قرنِ بیستم و تنها کتابِ منتشرشده در زمانِ حیاتِ ویتگنشتاین (۱۸۸۹-۱۹۵۱)، در شمارِ کامل‌ترین کتاب‌های شعرِ مُدرن، در ردیف کار‌های ریل که (۱۸۷۵-۱۹۲۹) و پل سلان (۱۹۲۰-۱۹۷۰) قلمداد کرده‌اند که «ابیاتِ آن نه با وزن و قافیه که با منطق نوشته شده است. کتابی که از حیثِ شکل و محتوا، هدف و بیان، شعرِ غنایی است. کتابی با برنامه‌ای اقلیدسی که مثلِ شعرِ هرمسی خوانده می‌شود» و در آن، منطق و فلسفه، در قالبِ انتزاعیّاتی شفّاف، مانندِ بلور، به مرز‌های عروض رسانده شده است. جالب آنکه ویتگنشتاین، خود، نسبت و تناسبِ فلسفه و شعر را نزدیک‌تر از آن می‌دید که بتوان آن‌ها را از هم تفکیک کرد، تا آنجا که به‌صراحت، در کتابِ فرهنگ و ارزش، که پس از درگذشتش منتشر شد، بر این نکته تأکید می‌ورزد که «فلسفه را مُجازیم فقط بسراییم.»

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

التفاتِ فیلسوفان به شعر و اینکه آن‌ها در پیوند با ناکامی در آفرینشِ هنری، به صورت‌بندیِ استدلالیِ اندیشه‌های خود پرداخته‌اند، سابقه‌ای بس کهن دارد و فقط معطوف به دورانِ معاصر نیست. چنان‌که مثلاً پارمنیدس (در میانۀ ۴۷۰ تا ۴۶۶-۵۴۰ تا ۵۴۰ ق. م.)، به عنوانِ فیلسوفی پیشاسقراطی، تأمّلاتِ فلسفیِ خود، مبتنی بر معرفت‌شناسی و متافیزیک را در قالبِ منظومه‌های شعری نگاشته است. علاوه بر این، شعر و فلسفه، از آنجا که هر دو مبتنی بر خلقِ جدید و خرقِ عادت‌اند، ما را به وجه یا وجوهی مشترک رهنمون می‌شوند. به عبارتی، زبانی که این دو برای بیانِ خویش برمی‌گزینند، از جنسِ زبانِ رایج و روزمرّه نیست که حوایجِ عرفی و عادّی را برطرف کند. اگرچه اجزا و عناصرِ کشف و شهودِ هر کدام، در ادراک و انعکاسِ جهان، مُغایر و مُباین با دیگری است؛ شعر، متّکی بر تخیّلِ خلّاق است و فلسفه، مبتنی بر تعقّلِ خلّاق.

در ذیلِ نگره وجودشناختیِ حاکم بر اثر، مؤلّف بر آن بوده تا با نگاهی تبارشناختی، مشارب و مصادرِ ایده‌های نو در هنر و ادبیاتِ کلاسیک را نشان دهد. اینکه هر نوآوری، نیایی دارد و به نوعی، در بررسی‌های تبارشناسانه یا نسب‌شناختی، این شجره، از بابِ تَمثیل، به ترتیب و تناوب، از برگ به شاخه، ساقه، تنه، و ریشه می‌انجامد و در حقیقت، هیچ ابداع یا ابتکاری صرفاً مُبتنی و مُتّکی به خود نیست و اگر شَجره‌نامۀ هر نوآوری و بدعتی را در ادبیات و هنر بررسی و ترسیم کنیم، به همان تصویری می‌رسیم که در ایدۀ درختِ زندگانی دیده می‌شود. ایده‌ای مُلهَم از تخمه‌ای ذهنی، نظیرِ تخمه‌ای زنده که در جانِ شاعر می‌شکفد و با کمال‌یابی، از خلالِ همه کشش‌ها و کوشش‌ها، چون به فرجامِ خود برسد، بدل به شعر می‌گردد. این، همان انگاره پویایی است که برگسون (۱۸۵۹-۱۹۴۱) درباره‌اش سخن گفته است: «حرکتِ بازنمودی، جهتِ اندیشه، طرحِ بی قابل، تخمه‌ای بس ریز، که با همه ناچیزیِ خود، آبستنِ امکاناتِ معجزآسایی است. به همین دلیل، هنر، آدمی را به درونِ جهانِ آفریده‌های سازمان‌یافته‌ای می‌بَرد که کمال و تعالیِ آن‌ها، همچون کمالِ آفریده‌های طبیعی، حاصلِ نوعی نموِ حیاتی است… [به تعبیرِ ژیلسون: ۱۸۸۴-۱۹۷۸]، اندیشه‌ای ناروشن، گرایشی، نیرویی، فکری هادی و سازمان‌بخش، تخمی زنده، دست‌اندرکار است، تا آنجا که اگر طبیعت را هنری بدانیم که در مادّه، حُلول می‌کند و مادّه را از درون، نظم و نَسَق می‌بخشد، هنر نیز، به نوبه خود، نوعی طبیعتِ بیرون از مادّه است و از بیرون، در کارِ مادّه، دست دارد.» طبیعتی به طول حیاتِ بشر، که هستیِ خود را، متّکی بر شکوفایی و بالندگی، بذر به بذر، در مزرعِ جانِ شاعر، اَفشانده و حفظ کرده است. به بیانِ هلدرلین (۱۷۷۰-۱۸۴۳)، «هیچ ساقه‌ای نمی‌روید، مگر که یک جوانه سرشتینِ زندگی در آن باشد.» و به قولِ بی دل (۱۰۵۴-۱۱۳۳ ه. ق.)

این کتاب در ۱۴۷۲ صفحه و شمارگان ۴۴۰ نسخه عرضه شده است.

منبع: مهر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->