به گزارش شهرآرانیوز، سال ۱۸۹۴ وقتی در یکی از دادگاههای فرانسه، افسر ارتش این کشور که از قضا یهودی بود به جرم جاسوسی محاکمه میشد، روزنامهنگاران زیادی در سالن حضور داشتند.
اما یکی از خبرنگاران آن جلسه پس از خروج از جلسه دادگاه، اندیشههایی خطرناک در سر پروراند. تئودور هرتسل که در آن زمان گزارشگر نشریه اتریشی «نویه فرایه پرسه» بود، به این نتیجه رسید که یهودیان باید کشوری مستقل داشته باشند.
وی پس از انتشار کتابی به نام «کشور یهود»، برای رسیدن به این هدف، جنبش سیاسی صهیونیسم را پایهگذاری کرد، ولی نکته جالب توجه این است که مکتب صهیونیسم برپایه تفکرات سکولار پایهریزی شد نه تعالیم تورات و یهود.
همین پدیده موجب شد که در زمان حاضر نیز بسیاری از یهودیان جهان در جنبشهای صهیونیسم حضور نیابند و از آن حمایت نکنند. رؤیای هرتسل پس از جنگ جهانی دوم و در ۱۴ میسال ۱۹۴۸ میلادی به واقعیت تبدیل شد.
از همان بدو تشکیل دولت منحوس اسرائیل، علمای اسلام مخالفت خود را با این قضیه نشان دادند. مبارزه با استعمارگران اسرائیلی محل اتفاق همه مذاهب اسلامی بود و شاید بتوان گفت یکی از نقاط مهم اتفاق علمای اسلام، مسئله مبارزه با اشغالگران قدس بود.
از نخستین روزهای اشغال سرزمین فلسطین به دست صهیونیستها و اخراج مسلمانان با پشتوانه دولتهای غربی، علمای شیعه به دفاع از فلسطینیان پرداختهاند و از مبارزه این مردم ستمدیده برای بهدست آوردن حقوق ازدسترفته خود، جانبداری کردهاند. در این نوشته بر آنیم تا مجاهدتهای علمای شیعه برای آزادسازی قدس شریف پیش از پیروزی انقلاب اسلامی را بازخوانی کنیم.
سیدشرفالدین عاملی از نخستین علمایی بود که در جهان عرب، از روند مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین احساس نگرانی کرد. او مسئولیت این بحران را که آینده تاریک آن از همان سالها نمایان بود، بر دوش دولت انگلیس دانست که با استفاده از خلأ فروپاشی دولت عثمانی، درپی استواری پایههای حکومت خود در قلب جهان اسلام بود.
سیدشرفالدین از دولتهای جهان خواست که با اعتراض و فشار به بریتانیا، جلو پیشروی صهیونیستها را بگیرند. سید که خود در لبنان درگیر مبارزه برای آزادی لبنان از سیطره رژیم اشغالگر فرانسه بود، از سیر مبارزات ملت ایران علیه سلطه انگلیس بیخبر نبود و مسائل جنبش ملی شدن صنعت نفت را دنبال میکرد و شرح ماجراهای مبارزاتی ایرانیان را علیه استعمار غرب به آگاهی مسلمانان لبنان میرساند.
علامه محمدحسین کاشفالغطا یکی از فقهای برجسته شیعه بود که کارنامه درخشانی در مبارزه با اسرائیل داشت. او دانشمندی آگاه و سیاستمدار بود و به تاریخ و جغرافیای گذشته و حال جهان اسلام آگاهیهای عمیقی داشت.
این آگاهیهای همهجانبه از شرایط سیاسی جهان اسلام و دشمنشناسی، به او کمک کرد تا بتواند در راه آگاه ساختن مسلمانان از نقشههای شوم بریتانیا و آمریکا در تحمیل صهیونیستها بر عالم اسلامی، گامهای بزرگی بردارد.
در همان روزهای نخست اشغال فلسطین، او پیامی برای رزمندگان مسلمان فرستاد و آنها را به ادامه نبرد تشویق کرد. وی همواره در سخنرانیها و پیامهای خویش از فلسطین یاد میکرد و مسلمانان را به آزادسازی آن فرا میخواند.
از سفرهای تاریخی او، سفر به فلسطین و شرکت در کنگره اسلامی بود. این گردهمایی در سال ۱۳۵۰قمری به مناسبت ولادت پیامبر (ص) در قدس برگزار شد و حدود ۱۵۰۰ نفر از شخصیتهای اسلامی در آن شرکت کردند.
کاشفالغطا در سخنرانی مؤثر خود درباره علل انحطاط مسلمانان و ضرورت پرهیز از دوگانگی و خطر نوین جنبش صهیونیستها برای تسلط بر جهان اسلام، سخن گفت و پس از آن از شهرهای حیفا و نابلس و یافا دیدن کرد.
کاشفالغطا، جانبداری غرب، بهویژه آمریکا و انگلیس را عامل اصلی ایجاد اسرائیل و بقای آن میشمرد و در سخنرانیها فریاد میکرد: مسلمانان بیشترین رنج و شکنجه در دوران معاصر را از دولتهای غربی متحمل شدهاند و آنان مسئول جنایتهای یهودیانند.
در سال ۱۳۷۳قمری نایب رئیس انجمن آمریکایی دوستداران خاورمیانه، طی نامهای از کاشفالغطا دعوت کرد در کنگرهای به منظور بررسی راههای همکاری اسلام و مسیحیت در برابر الحاد مارکسیسم، شرکت کند.
وی این دعوت را رد کرد و طی نامهای مشروح و سرگشاده به نام «الکلمه العلیا فی الاسلام لا فی بحمدون» که به آمریکا فرستاد، ثابت کرد که فتنه اصلی برای همه ادیان و مذاهب، آمریکا و غرب است نه الحاد شرق.
امروز این آمریکا و یهودیانند که مسلمانان را میکشند و منابع اقتصادی آنان را غارت میکنند و تشکیل چنین مجالسی برای سرپوش نهادن بر جنایتهای اسرائیل است، نه جلوگیری از الحاد مارکسیسم. این نامه به نام «نامهای از امام کاشفالغطا» به فارسی ترجمه شده است.
دیگر علمای بیدار نجف نیز از مردم فلسطین جانبداری میکردند و روش زنجانی را در دعوت به همیاری شیعیان با برادران فلسطینی خود میستودند. ازجمله هواداران جدی مسئله فلسطین، آیتا... حکیم بود که در همه مراحل جنبش فلسطین از آن حمایت کرده، از هیچ کمکی در تأیید و پیشبرد آن دریغ نکرد. او در حساسترین مراحل تاریخ فلسطین، در سال۱۹۶۷میلادی هیئتی را به کنفرانس اسلامی در عمان اعزام کرد و پیامی کتبی به این کنفرانس فرستاد.
در این پیام مشروح با تأکید بر اتحاد و وحدت اسلامی، مسلماننمایانی را که به دروغ ادعای اسلام کرده با دشمنان استعمارگر همکاری میکنند، یکی از عوامل شکست مسلمانان شمرد و از زمامداران و تودههای مسلمان خواست که بهسوی خداوند بازگردند و اساس زندگی خود را بر پایههای تعالیم و قوانین اسلامی استوار سازند و شرایط اجتماعی و داخلی خویش را برابر دستورات اسلامی شکل دهند.
مرحوم حکیم از زمامداران و مسئولان خواست که به پیروزی و آزادی همه مناطق اشغالی بیندیشند و طرحهای سازشکارانه دولتهای غربی را نپذیرند و افزود: «ما چنان که بارها گفتهایم، یک بار دیگر اعلام میداریم که مسئله فلسطین و بهویژه مسئله بیتالمقدس یک مسئله اسلامی است و روی همین اصل، مسئولیتهای امروز متوجه همه تودههای مسلمان بهویژه زمامداران، در هر رنگ و زبان و لباسی که هستند، میباشد و بدون شک تاریخ و مردم مسلمان جهان در آینده، درباره آنها و مقاومتی که در جهاد آزادی نخستین قبله مسلمانان و بیرون راندن نیروهای اشغالگر از سرزمینهای پاک اسلامی ما از خود نشان دادند، قضاوت خواهند کرد».
اشغال فلسطین در ایران نیز انعکاس گستردهای یافت و حوزهها و علمای شهرهای گوناگون ایران در برابر این فاجعه به خروش درآمدند. آیتا... کاشانی به موازات مبارزه با انگلیسها در ماجرای ملی شدن نفت، از خطر صهیونیستها نیز غافل نبود و بر آن بود که نقشه سکونت یهودیان در سرزمین قدس، توطئهای انگلیسی است. او چهار روز پس از تشکیل دولت اسرائیل، نخستین اعلامیه ضدصهیونیستی را در تاریخ ۱۱دی۱۳۲۶ خورشیدی صادر کرد.
در آن اعلامیه چنین آمده است: «تشکیل دولت صهیونیستی، در آتیه، کانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلکه دنیا خواهد بود و زیان آن، تنها متوجه اعراب فلسطین نمیشود.
بر تمام مسلمین عالم است از هر طریقی که میشود، از این ظلم فاحش جلوگیری نموده و دفع این مزاحمت را از مسلمین فلسطین بنمایند».
آیتا... کاشانی پس از آن در چندین اعلامیه و سخنرانی ضمن یادآوری خطر صهیونیست برای جهان اسلام، خواستار حمایت سیاسی و مادی عموم مسلمانان از فلسطینیان شد.
در یکی از مجالسی که آیتا... کاشانی برای جانبداری از فلسطین برگزار کرده بود، آیت ا... فلسفی درباره خطر این مهمانان ناخوانده سخن گفت و تأکید کرد که کمک به اعراب ستمدیده در شرایط کنونی بر مرد و زن، لازم و جزو واجبات است. وی میان یهود و صهیونیستها تفاوت گذاشته، گفت: «یهودیان ایران در پناه مسلمانانند و نباید بدانان تعرض شود». این جلسه عمومی، شش ساعت ادامه یافت.
بهدنبال اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی اسرائیل در سال۱۳۲۷، امواج خشم و نفرت جوامع اسلامی دربرابر اسرائیل، دنیا را فراگرفت. جمعیت فدائیان اسلام و آیتا... کاشانی که همکاریهای تنگاتنگی در آن زمان داشتند، واکنش نشان دادند.
به دعوت آنان اجتماع عظیمی در روز جمعه ۳۱اردیبهشت۱۳۲۷ در مسجد سلطانی تهران (فقط پس از شش روز از تشکیل دولت اسرائیل) بهمنظور حمایت از مسلمانان فلسطین در قبال هجوم صهیونیستها برگزار شد.
در این روز نوابصفوی و آیتا... کاشانی قطعنامه شدیداللحنی را علیه اسرائیل و در جهت بیداری امت اسلامی صادر کردند. پس از آن جمعیت کثیری سوار بر اتوبوسها، در خیابانهای تهران به راه افتادند و تا ساعت ۹ شب بر ضد اسرائیل شعار دادند.
فردای آن روز محلهای که برای ثبتنام بهمنظور اعزام به فلسطین مشخص شده بود، مملو از داوطلبانی شد که برای جنگیدن با اسرائیل اعلام آمادگی کرده بودند. قریب به ۵ هزار نفر ثبتنام کردند و فدائیان اسلام خطاب به دولت اعلامیهای را صادر کرد.
در شرایطی که سران کشورهای عربی برای مقابله با اعلام موجودیت اسرائیل، تعلل میکردند و به نوعی قضیه را بینالعربی میدانستند، نواب معتقد بود که با ملیگرایی عرب نمیتوان مسئله فلسطین را حل کرد، بلکه باید با شعار امت اسلام آنجا را آزاد نمود. او راه نجات فلسطین را ایثار و شهادت میدانست.
در آذر۱۳۳۲ گروهی از دانشمندان و علمای اسلامی، اجلاسی را به نام «مؤتمر اسلامی»، به منظور چارهجویی برای مقابله با تهاجمات اسرائیل و کمک به مردم فلسطین در اردن برگزار کردند.
«جمعیت انقاذ فلسطین» و «مکتب الاسرارالمعراج» از نوابصفوی برای شرکت در آن اجلاس دعوت کردند. نواب این موضوع را با برخی علمای مطرح درمیان گذاشت و برخی از این علما ازجمله آیتا... صدرالدین صدر، شرکت در این اجلاس را بهعنوان تکلیف شرعی برعهده نواب گذاشتند.
اسرائیل بهمنظور پایان دادن به مبارزات فلسطین و درهم شکستن مقاومت کشورهای اسلامی، در خرداد ۱۳۴۶ خورشیدی از زمین و دریا و هوا به کشورهای مجاور خود یورش برد.
در این هجوم، بخشهایی از مصر و سوریه و اردن، ازجمله بیتالمقدس و بیتاللحم به تصرف اشغالگران درآمد. امامخمینی (ره) در افشاگریها و اعتراضهای مکرر خود، انگشت اتهام خویش را بهسوی دولتهای جانبدار اسرائیل نشانه رفت و خدمات دوجانبه اسرائیل و شاه را برای مردم آشکار ساخت و به مردم ایران اعلام کرد که شاه ایران به پایگاه پشتیبانی نظامی و اقتصادی رژیم اسرائیل تبدیل شده است.
نخستین کار دولتهای اسلامی برای پایان بخشیدن به جنایتهای اسرائیل، قطع همه روابط اقتصادی و سیاسی بهویژه نفروختن نفت به این کشور است. این تلاشها برای مبارزه با اسرائیل تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. اما مجاهدتهای امامخمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب، این مسئله را به نخستین دغدغه امت اسلامی تبدیل کرد و تعیین جمعه آخر رمضان بهعنوان روز قدس، نقطه اوج این جریان بود.
اگرچه مظلومیت ملت فلسطین و تاریخ پرغصه و دردناک یک ملت اخراجشده و دربند با همهگونه محاصره اقتصادی، سیاسی و نظامی، برای دشمنی و ستیزه مسلمانان با اسرائیل کافی است، بیشک متفکران اسلامی در سراسر دنیا و بهخصوص رهبران مذاهب اسلامی و استادان معاهد، دانشگاهها، حوزهها و مجامع علمی جهان اسلام، نقشی یگانه در بیدارسازی وجدان عمومی، درپیش گرفتن تدابیر فرهنگی، زمینهسازی سیاسی و فشار افکار عمومی ملتها بر دولتمردان کموبیش مرتبط یا هراسناک از رژیم سفاک صهیونیستی دارند که بسیار حائز اهمیت است.
این تجمع تاریخی در سال ۱۹۷۳ میلادی در صحن حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نجفاشرف برای حمایت از مسئله فلسطین برگزار شد و در آن، تعدادی از بزرگان عراق و رهبران فلسطینی حضور یافتند. اسامی تصاویر از سمت راست به شرح زیر است: شهید شیخمحمدتقی جواهری، آیتا... سیدعلی حسینیسیستانی، شهید سیدمحمدباقر صدر، شهید سیدنصرا... المستنبط، عبدالرزاقالحبوبی استاندار کربلا، آیتا... سیدابوالقاسم خوئی و حجتالاسلاموالمسلمین سیدجمالالدین خوئی.