«دیباچه نویسی بر مرقع» روایتی از هنر و ادبیات در قاب کتاب حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته فرهنگی ایران در دوحه| نمایش شکوه هنر و تمدن ایرانی پیوند موسیقی، فرهنگ و اقتصاد در جزیره با برگزاری جشنواره ملی «عودنوازی قشم» نهمین جشنواره ملی تئاتر ایثار با حضور ۱۷ اثر برگزیده از روز دوشنبه (۶ اسفند ۱۴۰۳) آغاز می‌شود «جین آستن» روایتی از عشق، اشتباه و هوشمندی زمان و مکان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران اعلام شد ششمین جشنواره فیلم کوتاه بسیج اختران در نیشابور برگزار می‌شود درگذشت کارلوس جیه‌گس، فیلم‌ساز برجسته برزیلی معرفی منتخبان مرحله اول داوری جشن مستقل سینمای مستند ایران آغاز فیلم‌برداری فیلم مرگ رابین هود با بازی هیو جکمن ترجمه رمان‌های «شاه بی‌سرگرمی» و «هیچ‌چیز مال تو نیست» منتشر شد پوستر رسمی فیلم اودیسه، کریستوفر نولان منتشر شد + عکس امیرجعفری با فیلم برهوت در راه جشنواره بین‌المللی فیلم جاناکپور کارگردان عنکبوت مقدس به اذیت و آزار جنسی متهم شد پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران در ۱۴۰۳ معرفی شد تیزر جدید سریال پایتخت ۷ منتشر شد + فیلم
سرخط خبرها

روزی روزگاری، پاییز عاشق!

  • کد خبر: ۱۹۰۲۰۱
  • ۳۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۷
روزی روزگاری، پاییز عاشق!
باران پاییزی چند روز پیش که بارانش همه غبار و دلتنگی خیابان را شست و بوی خاک نم خورده، دل رهگذران را چنان برد که زیر نم نم خنک و دلبرانه اش لحظاتی با چشمان بسته زندگی را عمیق نفس کشیدند.
شبنم کرمی
خبرنگار شبنم کرمی

پاییز که از راه می‌رسد؛ منظورم آن روز‌هایی که با نسیمی خنک و آفتابی گرم، دوگانگی بی رمقی بر حال وهوای طبیعت خسته از دود و غبار دستاورد آدمیزاد رقم می‌زند نیست، از پاییزی می‌گویم که عاشق است. مانند باران پاییزی چند روز پیش که بارانش همه غبار و دلتنگی خیابان را شست و بوی خاک نم خورده، دل رهگذران را چنان برد که زیر نم نم خنک و دلبرانه اش لحظاتی با چشمان بسته زندگی را عمیق نفس کشیدند.

اطمینان دارم همه اشعار و واگویه‌ها و داستان‌های عاشقانه پاییز، این فصل عروسی رنگ‌ها و حافظه خیس خیابان‌ها و درختان سرخ را همین روز‌ها و لحظه‌ها رقم زده اند. همین دقایقی که آرزو می‌کنی کاش دنیا اکنون متوقف شود و این نسیم ملس تا ابد بوزد و ترنم باران گوش را بنوازد و بوی شیرین برگ‌های رنگین خاکی و نم خورده به مشام برسد.

از پس شیشه خیس پنجره، هم زمان با لذت دیدن برگ‌های زرد درختان که همراه با باد و باران در رقص و پایکوبی هستند در حال نوشیدن چای داغ، به مرور اخبار روز می‌پردازم؛ خبری نیست به جز: جنازه از پس جنازه! مرگ از پی مرگ! در گوشه گوشه دنیا، از هرات و زلزله‌های بی امانش تا غزه و ریزش بمب‌های ناجوانمردانه بر سر مردمان و کودکان مظلومش، تا سلاخی دلخراش یک هنرمند بزرگ، تا پیکر‌های به جا مانده از تصادفات روزانه در جاده‌ها و حتی یوزپلنگ مادری در کنار جاده‌ای دورافتاده که بوی جنازه توله اش روز‌ها و شب‌های متمادی او را به همان نقطه می‌کشاند!

حال کسی را دارم که در یک رستوران زیبا با فضایی دل انگیز نشسته و در حال خوردن غذایی بی نظیر، غرق لذت است که ناگهان کودکی پابرهنه با چند شاخه گل کم طراوت در دست، صورتش را به شیشه رستوران می‌چسباند و با حسرت به دهان پر مشتریان و ریخت وپاش روی میزهایشان نگاه می‌کند.

دیگر طعم غذا و حسن فضا را احساس نمی‌کنم، انگار لقمه دل چسب پاییز در گلویم چنان سخت شده است که نمی‌دانم با این حس خفگی چگونه دست وپنجه نرم کنم! همه آن احساس شاعرانه و حال خوش خودخواهانه عاشقانه پاییزی از سرم می‌پرد. به شهر پاییززده نگاهی دوباره می‌اندازم. باران زیبای پاییزی ادامه دارد، اما این سوی پاییز، مادر و کودکی در پناه پایه پلی از سوز سرما درهم پیچیده اند، نه از لباس گرم خبری هست و نه امیدی برای رسیدن به یک سرپناه.

کاش می‌شد مانند شعر‌ها و قصه‌ها روزی پاییز رویایی آن گونه بیاید که با حالی خوش بر دنیا رنگ شادی و عشق بپاشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->