فهیمه شهری - قلم نی را در دست میگیرد تا سیاهی جوهر را بر سپیدی کاغذ بکشد و خطوطی هنرمندانه خلق کند.
با هر پیچش قلم زخمی از دلش ترمیم میشود و صدای سر خوردن قلم بر کاغذ، روحش را نوازش میدهد. نوبت سنگ که میرسد، با تراش و مته، بر آن خطوطی نقش میکند که قلم را به زانو درمیآورد. درباره راضیه رجبی صحبت میکنیم. هنرمند ۳۵ ساله یکی از آموزشگاههای منطقه ۱۱.
او از سالها پیش با خوشنویسی مأنوس است، اما در یک سال اخیر وارد کار حکاکی روی سنگ شده و چنان حرفهای در این میدان حضور دارد که عرصه را بر رقیبان تنگ کرده است. او جزو معدود بانوان صاحب امضایی است که حکاکی روی سنگهای قیمتی را انجام میدهد. رجبی از کودکی کارهای هنری انجام میداده است.
حضور در خانوادهای هنردوست و بزرگ شدن در کنار مادری که هنر را برای دخترانش واجب میدانست، دست در دست هم میدهند تا علاقه و استعدادش هم پای یکدیگر رشد کنند و روح هنریاش تقویت شود. پدرمرحومش معمار و مداح خوش صدایی بود. خواهران و برادرانش همه هنرمند هستند. مادرش دوران جوانی به قالیبافی و خیاطی مشغول بود و اکنون ۱۵ سال است که کارگاه شیرینی پزی دارد. مادر رجبی بیشتر از درس، بر هنر دخترانش تأکید داشت و معتقد بود دختر حداقل باید دو سه هنر را یاد داشته باشد تا اگر زمانی به هر دلیلی نیاز مالی داشت بتواند از طریق هنرش نیازش را تأمین کند. این دیدگاه مادر باعث میشد مدام دخترانش کلاسهای هنری بگذارد.
او با دقت، کارهای هنری فرزندانش را کنترل میکرد و آنها را از کلاسی به کلاس دیگر ثبتنام میکرده است. کافی بود یکی از دختران از هنری صحبت کند تا فردای آن روز مادرش در همان کلاس ثبتنامش کند. این رویکرد باعث میشود که رجبی از دوران راهنمایی تا دبیرستان هنرهای بسیاری از جمله بافندگی، منجق دوزی، سوزندوزی، جواهردوزی، پته دوزی و ... را فرا گیرد.
درخشش در خوشنویسی
در این بین، استعداد و ذوق هنری او در نقاشی و خطاطی بیشتر به چشم خانوادهاش میآید؛ بنابراین برادرش او را بسیار تشویق میکند تا در کلاسهای خوشنویسی ثبتنام کند. او در دوران دبیرستان به طور مستمر کلاسهای خطاطی میرود و رتبه اول رشته هنرهای تجسمی در خط شکسته را از آن خود میکند. این موفقیت باعث میشود با انگیزه قویتری راهش را ادامه دهد.
رجبی در عین حال که عاشق هنر بود، عواملی از جمله ناآگاهی، مسافت طولانی و کمبود امکانات، باعث میشود که به جای رشته مورد علاقهاش گرافیک، روانه رشته علوم انسانی شود و سالها حسرت را همنشین خاطراتش کند تا بگوید چرا در رشته هنر ادامه تحصیل نداد. البته او در دوران دبیرستان، با وجود تحصیل در رشته انسانی، همچنان کلاسهای هنریاش را ادامه میدهد. سال ۸۳ کلاسهای نقاشی، طراحی و سیاه قلم را میرود و گواهینامه نقاشی با رنگ روغن را کسب میکند.
در همین سال ازدواج هم میکند، اما به دلیل گرفتاریهای پس از ازدواج، مدتی خوشنویسی را کنار میگذارد. او از این پس هنرهایی مانند سوزندوزی و منجقدوزی را در منزل انجام میدهد. دورههای مختلف آرایشگری را هم میرود. سال ۹۰ پس از اینکه برای سومین بار دانشگاه قبول میشود، ادامه تحصیل در رشته مهندسی شهرسازی را آغاز میکند و سال ۹۵ دانشآموخته میشود. سال ۹۶ به خاطر شغل همسرش راهی استانبول میشود و یک سال را در دیار غربت سر میکند.
این مدت او را بیش از پیش به وطنش علاقهمند میکند و موجب میشود پس از بازگشت به کشورش، بیشتر قدر داشتههایش را بداند. رجبی، به واسطه تحصیل در رشته شهرسازی، کاری مرتبط با این رشته مییابد، اما مدام در حاشیه شهر بوده و با مشکلات عدیده مردم آن سر و کار داشته است. از طرفی به لحاظ مالی از شغلش راضی نبوده است. سال ۹۷ روزهای بسیار تلخی را برای رجبی رقم میزند. فوت پدرش و برخی مشکلات شخصی، عرصه را چنان بر او سخت میکند که از لحاظ روحی به شدت افسرده میشود.
بازیابی آرامش از طریق هنر
برادرش تنها راه بهبود روحیه او را بازگشت به هنر بیان میکند و مصرانه از او میخواهد که فعالیتهای هنریاش را ادامه دهد. رجبی هم به خوبی میدانست تنها چیزی که او را آرام میکند هنر است بنابراین کار در رشته شهرسازی را به کلی کنار میگذارد و اردیبهشت ۹۸ کلاسهای خطاطی را از سر میگیرد.
تابستان موفق میشود درجه ممتازی خوشنویسی را به دست آورد. او اکنون عضو رسمی انجمن خوشنویسان ایران است و در آموزشگاه استاد صالحی در حال آموزش برای رسیدن به درجه فوق ممتاز است. این موفقیتها و انرژی و انگیزهای که استاد صالحی به او میدهد موجب میشود جرئت ورود به عرصه حکاکی روی سنگ را در خودش ببیند. کار حکاکی ارتباط تنگاتنگی با خوشنویسی دارد و هنرمندی که به خوشنویسی مسلط باشد خیلی بهتر از عهده حکاکی روی سنگ برمیآید.
او حدود ۹ ماه است که کار حکاکی بر سنگ را آغاز کرده است. ابتدا در یک کارگاه خصوصی مشغول به کار میشود که با لیزر روی سنگ حکاکی میکردند، اما او علاقه و کنجکاوی بسیاری برای فراگیری حکاکی با دست نشان میدهد. سرپرست کارگاه که نمیخواهد نامش ذکر شود، کسی بوده که کار حکاکی را به طور رایگان از سیدعباس ضابطی فراگرفته بوده است و میخواسته با یاد دادن این هنر به دیگران، دین خودش را ادا کند؛ بنابراین وقتی علاقه رجبی را میبیند، دلسوزانه این هنر را به طور رایگان به او آموزش میدهد.
او ابتدا پیشبینی میکند که رجبی ۴ ماهه بتواند حکاکی روی سنگ را فرا گیرد، اما پشتکار و استعداد رجبی باعث میشود که یک ماهه این هنر را فرا گیرد. این حکاک نوپا، کارهای متعددی را انجام میدهد و پس از رفع اشکالاتش، کم کم استادش به او میگوید میتواند به طور مستقل سفارش بگیرد. رجبی در اولین سفارشهایی که میگیرد خودش نمیدانست کارش نسبت به دیگر حکاکان چه برتریهایی دارد، اما خیلی زود از صحبتها و تعریفهای فروشندهها پی میبرد که با وجود تازهکار بودن، طرحهای منحصر به فردی میزند و ظرافتی در کارش است که حتی کهنهکارها ندارند. او اکنون با فروشندگان بازار رضا کار میکند و برای آنها حکاکی روی سنگهای قیمتی انجام میدهد.
حکاکی در انحصار مردان
رجبی در این باره میگوید: بازار حکاکان بازار رضا فضایی کاملا مردانه دارد و غیر از من و یکی ۲ نفر دیگر، همه حکاکان و فروشندهها مرد هستند برای همین خیلیها متعصبانه کار حکاکی خانمها را کم ارزشتر از آقایان میدانند، اما برخی که نگاههای منطقیتری دارند اقرار میکنند که کار این خانم از فلان آقا بهتر است. رجبی معتقد است همانگونه که هنرهایی مانند قالیبافی، در انحصار بانوان قرار گرفته، هنر حکاکی در انحصار آقایان است و ورود خانمها به این عرصه و اثبات ارزشمند بودن کارشان، امری دشوار است، اما در عین حال او در برنامههای آیندهاش تصمیم دارد هنر حکاکی روی سنگ را به بانوان آموزش دهد.
رجبی میگوید: به نظر میرسد من هم جزو معدود خانمهای دارای امضا در حکاکی هستم چراکه تاکنون از هرکس پرسیدم خانم حکاک صاحب امضا معرفی کنند، کسی را نمیشناختند. در بازار حکاکی، حکاکان حرفهای امضا دارند و از روی امضای آنها پی میبرند که حکاکی آن سنگ را چه کسی انجام داده است.
بعضی حکاکان اینقدر کارهای خاص و منحصر به فرد دارند که حتی امضایشان در بازارهای کشورهای عربی شناخته شده است چراکه یکی از بازارهای اصلی سنگهای حکاکی شده، کشورهای عربی است. در واقع بیشترین خریداران سنگهای حکاکی شده، عربها هستند. علت اینکه در مشهد هم این کار فروش خوبی دارد این است که تعداد زائران بهویژه زائران عرب این شهر زیاد است. البته با حوادث اخیر و ترور سردار سلیمانی، تعداد مسافران عرب زبان مشهد نسبت به قبل کمتر شده است، اما همچنان بازار این هنر در مشهد است.
خانواده رجبی ساکن بیرجند هستند، اما چون این کار در بیرجند بازار خوبی ندارد، او همچنان ترجیح میدهد ساکن مشهد باشد.
این هنرمند به سختیهای کارش اشاره میکند و میافزاید: این کار به دقت و ظرافت زیادی احتیاج دارد کار حکاکی باید صبورانه پیش برود چراکه کوچکترین اشتباهی میتواند کار را خراب و بی ارزش کند. من در حین حکاکی، صبوری را بیش از پیش فراگرفتهام.
همچنین به دلیل تحریمها بعضی ابزارهای مورد نیازمان از جمله مته، به سختی پیدا میشود. اغلب متههای خوب از چین وارد میشدند، اما اکنون چند وقت است که مته خوب در بازار نیست و حکاکان به سختی میتوانند مته با کیفیت پیدا کنند.
دشواری شناخت سنگها
وقتی از رجبی درباره شناخت سنگها و تشخیص سنگهای اصلی از مصنوعی میپرسم، اظهار میکند: ابتدا تفاوت سنگها را تشخیص نمیدادم و نمیدانستم چه سنگی اصلی و چه سنگی مصنوعی است، اما با کنجکاوی و دقت زیاد، به مرور توانایی تشخیص سنگها را پیدا کردم. بهویژه، چون بیشتر با سنگ عقیق و دُر کار میکنم، اکنون به خوبی فرق بین عقیق ایرانی، چینی و یمنی را میدانم.
البته در کل، این کار به مهارت بالایی نیاز دارد و هیچ وقت نمیتوان با اطمینان ۱۰۰ درصد درباره بعضی سنگها صحبت کرد. چنین مواردی را باید به سنگشناسان خیلی خبره سپرد، اما در حد روزمره کار خودم توانایی لازم را دارم.
او در ادامه از این میگوید که گاهی در بازار، سنگی را به اسم یک سنگ دیگر، با چند برابر قیمت به مشتری میدهند چراکه شناسایی سنگها از عهده مردم عادی بر نمیآید و این فقط به وجدان فروشنده بستگی دارد که چقدر صداقت در کارش داشته باشد.
رجبی حتی مواردی را دیده و شنیده است که سنگی با حکاکی لیزر را به اسم حکاکی دستی، به مشتری میدهند. از آنجایی که حکاکی با لیزر بسیار ارزانتر از حکاکی با دست است، مردم باید دقت کنند و فقط از فروشندگان معتبر خریدشان را انجام دهند، چون تشخیص این موضوع هم از عهده مردم عادی برنمیآید.
این هنرمند هم مانند بسیاری از مردم عادی، درباره خواص سنگها مطالب مختلفی شنیده، با برخی روایات درباره فواید سنگهایی مانند عقیق و فیروزه هم آشناست، اما معتقد است جزئیات این مباحث باید از سوی کارشناسان خودش بررسی شود.
او در ادامه به مراحلی که یک سنگ باید طی کند تا به دست حکاک برسد، اشاره میکند و میافزاید: چگونگی جدا کردن سنگ از معدن خیلی مهم است. اگر سنگ به صورت انفجاری، از معدن جدا شده باشد برای کار حکاکی مناسب نیست چراکه رگههای انفجار بر رویش ایجاد میشود و در حین حکاکی یا پس از آن، ممکن است بشکند. بهترین روش جداسازی سنگ، به صورت کلنگی است و حکاکان دنبال چنین سنگهایی هستند. پس از اینکه سنگ به صورت کلنگی از معدن جدا شد، به شکل تکههای بزرگی که به آن راف میگویند، درمیآید.
این رافها را به کارگاهها میآورند و برش میزنند. پس از آن، باز بر سنگها برشهای کوچکتری زده میشود و سپس به بازار حکاکان و جواهر آورده میشوند. حکاکان یا بر همین سنگها حکاکی میکنند یا آنها را به قطعات کوچکتری تقسیم میکنند.
کپی برداری از طرحهای دیگران
کار طراحی روی سنگ از طریق کپی، لیزر یا به صورت دستی انجام میشود، سپس سنگ زیر دستگاه دستی لوپ (میکروسکوپ) میرود و بر آن خط میاندازیم. در پایان هم پولیش زده میشود تا صاف و صیقلی شود. از این پس مشتری بر حسب علاقه خود، سنگ را قاب میگیرد تا به صورت انگشتر، گردنبند و ... مورد استفاده قرار دهد.
کپی برداری از طرحهای دیگران، مشکلی است که وارد کار حکاکان هم شده است. به گفته رجبی، برخی طرحها را حکاک با خلاقیت خودش طراحی میکند، اما خیلی زود به وسیله دیگر حکاکان از آن طرح کپیبرداری میشود و این موضوع به امری رایج تبدیل شده است. البته طرحهایی هم هستند که استادان صاحب نام میزنند و هیچکس نمیتواند از آن کپیبرداری کند، اما به طور کلی، بیشتر طرحها را حکاکان کپیبرداری میکنند و با دادن تغییراتی جزئی در آن، امضای خودشان را در آن میزنند.
این هنرمند به ورود فناوری به هنر اشاره میکند و میافزاید: در سالهای اخیر فناوری به شدت وارد هنر شده است. به عنوان مثال همین حکاکیهایی که با لیزر انجام میشود باعث شده حجم زیادی از تقاضا را پوشش دهد چراکه حکاکی از طریق لیزر با سرعت بسیار بیشتری انجام میشود. بعضی حکاکان هم کار حکاکی را به خوبی انجام میدهند، اما توانایی طراحی ندارند؛ در اینجا هم فناوری به کمک آنها آمده و از طریق یارانه و نرمافزار خیلی طراحیها را انجام میدهند، ولی کارهای دستی همچنان علاقهمندان خود را دارد و بسیاری از مشتریان فقط دنبال حکاکانی هستند که کار طراحی و حکاکی را به صورت دستی انجام میدهند.
رجبی از این میگوید که سنگهای حکاکی شده بیشتر مورد پسند آقایان است. بانوان ایرانی معمولا سنگها را بدون حکاکی، به صورت انگشتر و گردنبند استفاده میکنند. دختران جوان دنبال طرحهای خاص و فانتزی هستند و برای کودکان هم حکاکی آیه «و ان یکاد» بیشترین سفارشات را به خود اختصاص میدهد. از دیگر طرفداران سنگهای حکاکی شده، زوار بهویژه عربها هستند که البته در اینباره تفاوتی بین ایرانیها و عربها وجود دارد؛ عربها حکاکی با خط ثلث را میپسندند، اما ایرانیان حکاکی با خط شکسته و نستعلیق را ترجیح میدهند.
اولین تجربه
او درباره زمان مورد نیاز برای حکاکی اظهار میکند: این امر بستگی به سرعت هنرمند، تجربه، ظرافت کار و نوع خط دارد. من حکاکی یک کلمه مثل «یا حسین» را به طور تقریبی در نیم ساعت تمام میکنم، اما هرچه تعداد کلمات بیشتر و طراحی آن سختتر باشد زمان بیشتری باید صرف کرد. جنس سنگ هم در سرعت حکاکی تأثیر دارد چراکه بعضی سنگها مثل حدید یا آهن، سخت هستند و کار حکاکی روی آنها دیرتر انجام میشود بعضی سنگها هم به خاطر نرم بودن، کار حکاکی را سخت میکنند، اما سنگ عقیق از سنگهای خیلی خوب برای حکاکی است که کار بر آن به راحتی انجام میشود.
رجبی از بین طرحهای مختلفی که تاکنون بر سنگ حک کرده است اولین طرحش را بیشتر از همه دوست دارد. او در اولین تجربه، شمایل کوروش را حکاکی میکند. ابتدا استادش گمان میکرد که نتواند به خوبی از عهده کار برآید بهویژه که تا آن زمان حکاکی چهره را اصلا آموزش ندیده بوده است، اما رجبی حکاکی شمایل کوروش را به خوبی انجام میدهد و آنقدر کارش باکیفیت بود که استادش تعجب میکند. او این حکاکی را قاب گرفته و یادگاری برای خودش نگه داشته است تا هر بار با دیدن آن، از هنر و استعدادش لذت ببرد.
او مردم مشهد را مردمی هنردوست میداند و بیان میکند: جایگاه هنر در ایران از هر شهری به شهر دیگر فرق میکند. در مشهد تعداد شعرا و خوشنویسان بیشتر از شهرهای دیگر است و این نشان میدهد که مردم این شهر چقدر طبع هنری دارند. در حکاکی هم بیشترین تعداد حکاکان در مشهد هستند که این موضوع به جایگاه مذهبی این شهر و تعداد زیاد زوارش برمیگردد.
نقش اعتقادهای مذهبی در زنده نگه داشتن حکاکی
رجبی به تاریخچه حکاکی اشاره میکند و میگوید: حکاکی قدمتی چند هزار ساله دارد. آن زمان از حکاکی برای مهرکنی استفاده میکردند چراکه همه افراد دولتی مهر داشتند.
به عنوان مثال رئیس بلدیه مهر خاص خودش را داشت و مهر به جای امضای افراد بود.
خانوادههای مرفه، امضایشان را روی عقیق حک میکردند و مردم عوام روی برنج. در دوران احمدشاه حکاکان خوبی در ایران بودند که اذکار مذهبی را روی نگینها حک میکردند. در اوایل دوران پهلوی اول با آمدن امضا بهتدریج شغل حکاکی مثل حرفههای پوستیندوزی و نمدمالی کنار گذاشته شد.
در واقع از زمانی که مردم، امضا کردن را یاد گرفتند دیگر نیاز به حکاکی از بین رفت و این شغل کنار گذاشته شد، اما انسانهای مذهبی جلوی فراموش شدن این هنر را گرفتند چراکه آنها دوست داشتند انگشترهایی در دست داشته باشند که شبیه انگشترهای ائمه، حکاکی شده باشد.
این تمایلات مذهبی شیعه، تا امروز حکاکی را زنده نگه داشته است و همچنان مردم برحسب دیدگاه مذهبیشان خواستار حک کردن عبارتی روی سنگهای عقیق و دُر و فیروزه و ... هستند.
او امیدوار است در آینده، شاهد درخشش بیشتر خانمها در هنر حکاکی روی سنگ باشیم و این هنر از انحصار مردان خارج شود تا کارهای حکاکان زن، همانند مردان، ارزش و اعتبار ویژه داشته باشد.
در پایان هم ضمن تشکر از استاد صالحی و استادی که حکاکی روی سنگ را به او یاد دادند، آرزو دارد روزی خودش به درجه استادی برسد و بتواند عشق و امید را در هنرمندان ایران زمین تزریق کند.