امروز که جهان بهدلیل پیشرفتهای علمی و فناوری و بهعبارت دیگر در حوزه سختافزاری و نرمافزاری رشد بسزایی داشته است و بر خود میبالد، به موازات این پیشرفتها، خوی درندهخویی و وحشیگریاش نیز متأسفانه پیشرفتهای زیادی داشته است؛ زیرا علم و دانستن انسان رشد کرده، ولی فهمیدن و عمل مطابق با فهم، در بشر امروزی رشد نکرده و انسان را بهسمت وحشیگری و درندهخویی سوق داده است.
امروز حادثه دردناکی را در جهان اسلام و در نظام بینالملل شاهد هستیم که کودکان و زنان و بهعبارت دیگر بیگناهان بهطرز فجیعی به دست جنایتکاران عالم کشته میشوند که هیچ پشتوانه عقلی و عرفی ندارد. اما درکنار کشتار کودکان، اگر به حکمت الهی در نظام تاریخی حکمتهای الهی نیک بنگریم، این حرکت که چهره ناخوشایندی دارد، زیباییهایی را هم نوید میدهد. دیدن این زیباییها چشم واقعبینی میخواهد که میتوان آنها را در مطالعه تاریخی ناموس خلقت مشاهده کرد. این حقیقت را میتوان در فرمایش حضرت زینب، بانوی کربلا (س)، دید.
ایشان وقتی در برابر جنایتکار اول و آخر تاریخ ایستادند، حکمت الهی را جز زیبایی ندیدند و بیان کردند آنچه ما در کربلا دیدیم، جز زیبایی نبود. پیشتر از تاریخ زینب (س)، در دوران ظهور موسی (ع) کودکان بهخاطر ظهور حضرت موسی (ع) هدف هجوم و قتلعام قرار گرفتند تا اجازه ندهند موسی (ع) ظهور کند، پس کودکان بهخاطر حضرت موسی (ع) کشته میشدند. حکمت این کشته شدن چه بود و سنت الهی به چه چیزی تعلق گرفت؟ اگر این واقعیت تاریخی را در ادامه حیات و نحوه رشد و نمو پیامبر خدا حضرت موسی (ع) بادقت مطالعه کنیم، درخواهیم یافت که کودکان با کشته شدنشان، جزو لشکریان موسی (ع) میشدند.
این حکمت قتل کودکان به دست فرعون بهخاطر موسى (یعنى از آن نظر که کودکان کشته بشوند تا فرعونیان، یقین به کشتن موسى (ع) پیدا کنند) براى این بود که روح هریک از کودکانی که کشته میشدند، به موسى بازمیگشت تا او را در به هلاک رساندن فرعون امداد کنند، پس هر طفلى را که فرعون به امید اینکه موسى است به قتل میرساند، هرچند عین موسى (ع) نبودند، درواقع تبدیل به لشکری برای موسی (ع) میشدند، پس ناچار باید حیات و روح مقتول، به موسى بازمیگشت و حیات او را تضمین میکرد، بنابراین موسى (ع) مجموع حیات کسانى بود که بهعنوان موسى بودن کشته شدند و آنچه از استعدادهاى روحى براى مقتول مهیا شده بود، در موسى جمع میشد.
امروز حکایت کودکان مظلوم غزه، حکایت کودکان عصر موسی (ع) است (که برای اینکه یقین به قتل موسی (ع) بکنند، همه کودکان را میکشتند). امروز جنایتکاران صهیونیستی برای اینکه یقین پیدا کنند جبهه مقاومت فلسطین را از میان برداشتهاند، همه مردم غزه بهویژه کودکانشان را میکشند تا دیگر مقاومتی باقی نماند، اما سنت الهی در تاریخ نشان داده است که این کودکان بهخاطر مقاومت کشته میشوند، پس همینها لشکریان مقاومت هستند؛ هرچند که خودشان در قید حیات مادی دنیوی نیستند.
اینان قوای باطنی مقاومت خواهند بود و مقاومت با کشته شدن این کودکان، در هر لحظه تقویت میشود و روزگار حیات صهیونیست انشاءا... رو به اضمحلال خواهد بود و بهزودی شاهد محو آن باید بود و البته نباید انتظار داشت که با از میان رفتن صهیونیست همهچیز بهبود یابد، بلکه شاید مشکلات بیشتر شود، چنانکه فرعون نابود شد، ولی فکر فرعونی همچنان در میان امت موسی (ع) وجود داشت و ره به بیراهه زدند، پس جبهه مقاومت فلسطین اگر درحال مبارزه با قوای صهیونیستها هستند، حامیان جبهه در سراسر جهان باید در راستای فکر مقاومت، اندیشه مقاومت دینیاسلامی آن را استحکام ببخشند و برای پیشبرد اهداف اسلامی که مقاومت همواره در این مسیر کوشا بوده است، کمک کنند برای دوران پساصهیونیسم. این همان حکمت زیبایی است که حضرت زینب (س) در دربار یزید فرمودند که جز زیبایی، چیز دیگری مشاهدهشدنی نیست و این خون به ناحقریخته کودکان و شیرخوارگان و نوجوانان و جوانان حسینی در کربلا بود که زمینه انقراض بنیامیه را فراهم کرد.