وقتی میخواستم از فریزر نان دربیاورم دستم خورد به یک چیزی مثل گوشت یخ زده. خوشبختانه مثل گوشت یخ زده نبود، بلکه خود گوشت یخ زده بود. همین که گذاشتمش بیرون، پرسید چند وقته من اون داخل بودم؟
گفتم: یادم نیست. ولی خیلی وقته.
گوشت گفت: فکر کنم این مدتی که اون تو بودم یک صدهزار تومنی گرون شده باشم. تو چرا هیچ سراغی از من نگرفتی؟
گفتم: اتفاقا دنبالت گشتم، حتی از پسرم پرسیدم یک گوشت یخ زده تو فریزر بود، تو برنداشتی؟ اون هم گفت مگه یوزپلنگ آسیایی ام که گوشت منجمد بخوام بخورم.
گوشت گفت: از بس توی فریزرتون، نون گذاشتین من کشیده شده بودم اون ته فریزر دیده نمیشدم. مثل اینکه شما تو فریزرتون فقط نون دارین.
گفتم: خوب پس چی باید تو فریزر داشته باشیم؟
گفت: معمولا تو فریزر باید گوشتِ مرغ و ماهی و این چیزها هم باشه، چه خبره این همه نون. تمام طبقات فریزرتون فقط نونه.
گفتم: اتفاقا فکر اقتصادی خودم بود. میترسم نون گرون بشه، ذخیره کردم.
گوشت خندید و گفت: همه طلا نگه میدارن که گرون بشه، تو نون ذخیره میکنی؟ راستی توی این مدتی که من نبودم تکنولوژی ویای آر وارد لیگ برتر شد؟
گفتم: خبر ندارم.
گفت: چطور چیز به این مهمی رو خبر نداری؟
گفتم: آخه فوتبالیست نیستم.
گفت: صدرنشین لیگ برتر رو نمیدونی؟
گفتم: نمیدونم.
گفت: تیم دوم کدومه؟
گفتم: اون هم نمیدونم.
گفت: پس بگو خطر سقوط به لیگ یک کدوم تیمهای جدول رو تهدید میکنه؟
گفتم: نمیدونم، نمیدونم، نمیدونم، دیگه. وقتی کسی ندونه تیم اول کدومه، معمولا از بقیه ردههای جدول هم خبر نداره. اینو بفهم دیگه.
گفت: چرا با کلافگی حرف میزنی؟
گفتم: آخه خیلی زیاد سؤال میپرسی. ببین فلفل و نمک و زردچوبه و لوبیا و پیاز و روغن و سبزی چقدر ساکت اند، ولی تو هی سؤال میپرسی.
گفت:، ولی با من باید مهربونتر حرف بزنی. مخصوصا که آخرهای عمرمه و تا چند ساعت دیگه تو معده تونم. راستی منو تو چه غذایی میخوای استفاده کنی؟
گفتم: با این موادی که من دارم معلومه غیر قرمه سبزی چیز دیگه نمیشه درست کنم.
گفت: اصلا میدونی باید چه کار کنی تا قرمه سبزی خوشمزهتر بشه؟
گفتم: فکر کنم بهترین راه برای اینکه قرمه سبزی خوبی داشته باشیم اینه که گوشت این قدر حرف نزنه و سکوت کنه. گوشت ساکت شد و تا وقتی قرمه سبزی را خوردیم دیگر صدایی از او درنیامد!