شرایط خاص این روزهای کشور باعث شده است برخی وقایع که در زمانهای عادی بسیار مهماند و در صدر اخبار قرار میگیرند، تا حد بسیاری از نظرها دور بمانند. واقعه در صورتی که مرتبط با فوت فردی باشد و آن هم مرتبط با کرونای خانمانبرانداز کنونی، به واسطه گم شدن لابهلای اخبار مشابه، بیشتر به محاق میرود.
بارزترین نمونه، درگذشت عالم جلیلالقدر و نویسنده توانای معاصر استاد سید هادی خسروشاهی است، بزرگمردی که پنجشنبه گذشته در حالی به دیدار معبود رفت که تنها یک روز از انتقال او از قم به تهران و بستری شدن در بیمارستان مسیح دانشوری برای کنترل بیماری با نظارت پزشک مورخ معاصر، دکتر علیاکبر ولایتی، میگذشت. و، اما چرا سید هادی خسروشاهی تا این حد مهم است که مدعی هستم درگذشت وی در هجوم اخبار خاص کرونا گم شده و آنگونه که باید و شاید این واقعه مورد توجه اهل رسانه قرار نگرفته و در نتیجه، بسیاری از مردم از آن غافل هستند؟ معدود انسانهایی را میشود معرفی کرد که وقتی امکان رسیدن به قله حوزوی بودن را دارند، بر اساس نیاز جامعه و نه دل خود و هواداران عمل کنند و پا در راهی دیگر گذارند.
به عبارت دیگر، سید هادی خسروشاهی بهواقع محمدتقی شریعتی مزینانیِ دیگری بود. همانگونه که میدانید، استاد شریعتی در سالهای آغازین دهه ۲۰ با کنار گذاشتن لباس روحانیت و مکلا شدن به جنگ خرافات و کمونیسم رفت و توانست با تغییر ظاهر، بسیاری از مردم و جوانان را از ورطه فرو رفتن در تحجر یا فراموشی دین برهاند. او که به زعم آیتا... بروجردی میتوانست یکی از مراجع دینی تشیع شود، تا جایی بر راه خود یعنی استفاده از لباسی غیرروحانی برای روشنگری و هدایت مردم اصرار کرد که حتی پیشنهاد مرجعیت جامع وقت برای بازگشت به لباس روحانیت و قرار گرفتن در جامه یک آیتا... ِ مدرس و خطدهنده حوزه را نپذیرفت. این ماجرا برای استاد خسروشاهی هم البته به گونهای دیگر تکرار شد.
او که از خاندانی کاملا روحانی بود و اجدادش از مراجع زمان خود محسوب میشدند و خودش نیز از طرف بزرگانی، چون آیات عظام امام خمینی (ره)، سید ابوالقاسم خوئی، سید شهاب الدین مرعشی، سید محمدهادی میلانی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، شیخ مرتضی حائری، سید احمد زنجانی، میرزا عبدالجواد جبل عاملی و میرزا ابوالفضل زاهدی قمی مجتهد محسوب میشد و اجازه نقل حدیث داشت، در برههای از زمان، از میان حوزوی کامل ماندن و به بحث و تدریس حوزوی پرداختن و بعدها مرجع تقلید شدن و هدایت دینی بخشی از جامعه شیعه را بر عهده گرفتن، و یا روشنفکر دینی شدن و به تصحیح فضای کلی جامعه همت گماشتن و در برخی موارد حتی با نظام وقت در افتادن به این نیت که فاصلهگرفتگان از دین را با دین آشتی دهد و رویههای مغفول دین در طول زمان را زنگار بزداید و زنده کند، راه دوم را برگزید، راهی که هرچند بهمراتب سختتر و جانفرساتر از راه نخست بود، از سید هادی خسروشاهی، طلبه پرتلاش حوزه، استاد سید هادی خسروشاهی ساخت، مردی که در سالهای مبارزهاش، بسیاری از مردم با نوشتههای او از تلاشهای سایر خلقها برای رهایی از بند زور و ستم حاکمان آگاه شدند.
این آگاهی، خود، زمینهساز پا گذاشتن آنان در مسیر مبارزه با رژیم وقت شد و بدینگونه قلم سید هادی خسروشاهی به قلمی مجاهدپرور تبدیل شد. البته استاد فراتر از این بود و از مبارزه مستقیم علیه رژیم وقت فراموش نمیکرد. گواه این امر نامه سرگشادهای است که او در دوران جوانی با استفاده از فتاوای علما علیه فعالیت اقتصادی بهاییان منتشر کرد و همین امر بازداشت موقتش را به دنبال داشت، بازداشتی که بارها تا انقلاب تکرار شد و آخرینش تبعید سهساله به انارک یزد بود.
موارد بالا تنها بخشی از خدمات استاد خسروشاهی به ایران اسلامی بود، زیرا او در سالهای پس از انقلاب و آن هنگام که احساس کرد بسیاری از مردم تحت تأثیر عوامل مختلف فرهنگیاجتماعی و البته جو خبری حاکم بر رسانههای کشور، شخصیتهای مهم فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی معاصر را بهدرستی نمیشناسند و پندارهای نادرستی درباره آنان دارند، بر خود واجب دید آنچه درباره این شخصیتها میداند در قالب مجموعهکتابهای «حدیث روزگار» برای اطلاع عموم منتشر کند.
در این مجموعه بیستوششجلدی بسیاری از ناگفتهها درباره شخصیتهایی، چون آیتا... خامنهای، سید جلالالدین آشتیانی، امام موسی صدر، ابراهیم یزدی و هاشمیرفسنجانی گفته شده است. این اقدام جهادگونه استاد خسروشاهی که البته با بیمهریهای فراوانی هم روبهرو شد، واقعیات بسیاری را که برخی سالها درصدد پوشاندن آنها برای هدایت جامعه به سمت خواستههای خود بودند عیان کرد تا حدی که از این مجموعه کتاب میتوان به عنوان «روشنای بیداری» جوانان پس از انقلاب نام برد.
استاد خسروشاهی در جریان تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی هم یک آیتا... واعظزاده خراسانی بود. او در راه همراه کردن مسلمانان جهان و دور کردن آنان از چنددستگی و فرصتسوزی، چه قبل از انقلاب چه بعد از آن، تلاش بسیار کرد. مکاتبات او با علامه شیخ محمدتقی قمی، مؤسس دارالتقریب قاهره، گواه این سابقه بلند است. در این راستا، استاد با بیشتر حرکتهای اسلامی معاصر و رهبران آنها در سراسر جهان اسلام، ارتباط و پیوند نزدیکی داشته است.
او سال ۱۳۵۲ خورشیدی «مرکز بررسیهای اسلامی قم» را به ثبت رساند و در سال ۱۳۶۱، «مرکز فرهنگیاسلامی اروپا» را در رم تأسیس کرد. هر یک از این ۲ مؤسسه دهها کتاب ارزشمند در زمینههای اسلامی، از جمله قرآن مجید و نهجالبلاغه، را به زبانهای عربی، انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی و ... منتشر کردهاند.
هریک از این فعالیتهای مصلحانه استاد خسروشاهی ارزش آن را دارد که به احترام مجری آنها خبردار بایستیم. یادش تا همیشه سبز.