شهرآرانیوز؛ پدربزرگ سعید امیرسلیمانی یـعـنــی مـــهـدی قـلـــی خــان مجــدالــدولــه، پســـردایــی ناصرالدین شاه بود. پدرش هم از هنردوستان محله شمیران تهران و خانه شان محل آمد و شد موسیقی دانان معروف زمانه، نظیر ابوالحسن خان صبا و غلامحسین بنان بود. علاقه به هنر از همین ایام در وجود سعید امیرسلیمانی جوانه زد. اوقاتی که در معیت پدر و مادر به تماشای تئاتر میرفتند، سعی میکرد واو به واو نمایشنامه را در ذهن خود نگه دارد. میزانسنها را حفظ کند و احساس شخصیتها را به خاطر بسپارد تا روز بعد در کنار هم کلاسی هایش به بازسازی نمایش مشغول شود.
عشق او به بازیگری آن قدر بال و پر گرفت تا در سن هجده سالگی، با ورود به گروه تئاتر آناهیتا به سرپرستی مصطفی اسکویی (پدر تئاتر علمی)، سر و شکل تازهای یافت و آشنایی با چهره هایی، چون محمود دولت آبادی و مهدی فتحی، زمینه برای رشد و رقابت او در حوزه هنر فراهم شد. یک سال از فعالیت او در تئاتر آناهیتا گذشته بود که ایفای یک نقش فرعی در نمایش «اتللو» مورد توجه سرپرستان تئاتر قرار گرفت و پس از آن موفق شد یکی از نقشهای اصلی نمایش ایسن مندو را در کنار
محمود دولت آبادی بازی کند.
به این ترتیب مدتی بعد، پس از آنکه توانمندیهای خود را در تئاتر اثبات کرد، به استخدام اداره تئاتر درآمد و در ادامه با همکاری جمشید مشایخی، جعفر والی و آزیتا لاچینی گروه تئاتر مستقلی را تشکیل داد، اما آنچه پای او را به شکل حرفهای به تلویزیون و سینمای ایران باز کرد، رفاقت و همکاری اش با مرحوم علی حاتمی بود.
سریال «داستانهای مولوی» در سال ۵۲ پای امیرسلیمانی را به تلویزیون ملی باز کرد و پس از آن با سریال «سلطان صاحبقران» به خاطر نقشهای متعددی که در این مجموعه به عهده داشت و گاه در یک قسمت چندین رُل را بر عهده میگرفت، به چهرهای آشنا در میان مخاطبان تبدیل شد. سریال «هزاردستان» و پس از آن فیلمهای «کمال الملک» و «دلشدگان» نیز از محل همکاری با علی حاتمی به بار تجربیات او افزود تا آنجا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قریحه نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی خود را با نمایش «پرستوها» و فیلم «چون ابر در بهاران» محک زد و البته با اقبال مخاطبان نیز روبه رو شد. فعالیت او در اداره تئاتر در سال ۱۳۷۳ پایان یافت و پس از آن عمده فعالیتهای سعید امیرسلیمانی تا سال ۱۳۸۰ بر مجموعههای تلویزیونی و سینما یی متمرکز بود.
او که دو فرزند خود کمند و سپند امیرسلیمانی را نیز به عنوان دو چهره بازیگر بی حاشیه و اخلاق مدار تقدیم جامعه هنر کرده بود، پس از سالها فعالیت برای گذران دوران بازنشستگی و استراحت مدتی را در دبی اقامت داشت، اما با دعوت محمدرضا ورزی برای بازی در مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» به ایران برگشت و تا به امروز به فعالیتهای هنری خود ادامه داده است.
فیلم «چون ابر در بهاران» نخستین تجربه نویسندگی و کارگردانی سعید امیرسلیمانی است که در سال ۱۳۶۹ تولید شد. داستان این فیلم درباره موشک باران تهران در دوران جنگ است. از اهالی یکی از خانههای ویران شده، دختر پانزده سالهای باقی میماند که صورتش بر اثر سوختگی از بین رفته و با مراجعه به بیمارستان و آشنایی با یک پزشک زن، سرگذشت مشابه پزشک و دختر، عامل بازگشت امید به زندگی او میشود. این فیلم از فیلمهای موفق سینمای جنگ ایران. محسوب میشود.
«داستانهای مولوی»، نام یک مجموعه تلویزیونی به کارگردانی علی حاتمی است که در سال ۱۳۵۲ ساخته و در نوروز ۱۳۵۳ از شبکه اول تلویزیون ملی ایران پخش شد. موضوع هر قسمت از این سریال تلویزیونی، قصهای از داستانهای مثنوی معنوی بود. این قصهها عبارت بودند از: «سلطان و کنیزک»، «پیر چنگی»، «قاضی و زن جوحی»، «خلیفه و اعرابی»، «طوطی و بازرگان» و «صوفی». سعید امیرسلیمانی نخستین تجربه حضور خود در مجموعههای تلویزیونی را با این اثر تجربه کرد.