زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ «تخت جمشید شکل نامنظمی دارد، به همین دلیل باید بنای کنونی آن تخریب و با مصالح و معماری جدید به صورت مرتب و منظم ساخته شود.» قطعا برای هر فرد عاقل و بالغی این ادعا بیشتر شبیه شوخی است و حیرت آور به نظر میرسد؛ اما مسئله این است که این عبارت با وجود مضحک و باورنکردنی بودنش به حقیقت پیوسته است، منتها نه برای تخت جمشید، بلکه برای یک موزه مردمی و گنجینه تاریخی دیگر به نام گلزار شهدا، آن هم نه در یک شهر، بلکه در بیشتر شهرها و حتی روستاهای کشور تا جایی که به گفته مدیرکل پشتیبانی و مهندسی بنیاد شهید و امور ایثارگران، تاکنون بیش از ۷۰ درصد گلزارهای شهدا با توجیه نوسازی و منظم سازی، یکسان سازی شده و در واقع از روح و جانشان پاک سازی شده اند.
این مزارها از شکل ظاهری گرفته تا نوشتههای رویشان هرکدام دربردارنده اعتقادات و آرمانهای یک شهید بود که از میان وصیت نامه، نامهها و دست نوشته هایش گلچین شده بود. تزیینات کنار مزار، حجلهها و قاب آینههایی که اشیای داخلشان براساس سلیقه خانوادهها و بازماندگان شهدا انتخاب و تحت تأثیر حال وهوای مؤمنانه و قهرمانانه آن دوره طراحی شده بود، همه در کنار هم نمایشگاهی هنرمندانه، تاریخی و جذاب به وجود آورده بود، اما ناگهان طرحی فاجعه بار با عنوان سامان دهی و بهسازی مزار شهدا، برای حل مشکل تنوع (!) موجود در گلزارهای شهدا که بارزترین ویژگی فرهنگی آنها بود، با مدیریت بنیاد شهید و امور ایثارگران، همکاری شهرداریها و همچنین وزارت کشور از اواخر دهه ۷۰ در بیشتر شهرها و روستاها اجرا شد، غافل از اینکه این تنوع نه تنها مشکل نیست، بلکه کنارهم قرارگرفتن این سلیقهها در طراحی قبور گلزار شهدا، معرف ریشههای عمیق فرهنگ جهاد و شهادت در آحاد مردم است.
همچنین، تبدیل قبور به یک شکل واحد حتی اگر به منظور زیباسازی و با معماری اسلامی و ایرانی باشد و همه امکانات و هنرمندان را هم بسیج کند، نمیتواند گویای شوروعشق و عرفان دلهایی باشد که در آن برهه معنوی و حماسی از تاریخ کشور با اعتقاد عمیقشان آن فضاسازی زیبا و باشکوه را انجام داده بودند. آنچه در ادامه میآید، مروری است بر آنچه در این سه دهه بر گلزار شهدا و خانواده هایشان گذشته است و بررسی وضعیتی است که امروز وجود دارد.
سال ۱۳۸۳ در پی مصوبه هیئت وزیران وقت، بنیاد شهید و امور ایثارگران و شهرداریها به شکل رسمی پروژه سامان دهی گلزار شهدا را در دستورکار قرار دادند. پیش از آن هم به صورت پراکنده در ۳۳۸گلزار (شامل ۷هزارو۸۲۶ مزار شهید)، این عملیات با عناوین بهسازی، همسان سازی، مناسب سازی، سامان دهی، زیباسازی و... انجام شده بود؛ اما به نظر میرسید قرار است گلزارهای شهدا به جایی بهتر و آرامتر برای خانوادههای آنان و سایر مردم تبدیل شود. شاید به همین دلیل هم کسی نپرسیده بود «دقیقا چه چیزهایی را میخواهید سامان دهی کنید؟!»
تا سال ۱۳۸۷ برای اجرای این طرح، رضایتی از خانواده شهدا گرفته نمیشد و کار فقط با امضای صورت جلسههایی که اعضای کارگروهها امضا میکردند پیش میرفت، اما از سال ۱۳۸۷ به همه ادارات، اکیدا دستور داده شد از خانواده شهدا رضایت نامه بگیرند. اینکه تعداد خانوادهها زیاد و سلیقهها متفاوت و جلب رضایت همه کاری دشوار است، قبول؛ اما اینکه هم زمان با این دستور هنوز از قطعات دیگر بهشت زهرا (س) تهران صدای اعتراضات به گوش میرسید، نشان میداد عملیات یکسان سازی بدون رضایت خانواده ها، متوقف نشده است.
اواسط سال۱۳۸۹ بازسازی قطعه۴۰ بهشت زهرا (س) تهران وارد گام دوم شد. مهرماه همان سال هم برخی خانوادههای شهدا در آن قطعه تجمع کردند و با شعار «نباید گلزار شهدا را به قبرستانهای معمولی تبدیل کرد»، میخواستند جلو اجرای این طرح را بگیرند. همچنین، صدها نفر از خانوادههای شهدا از همان ابتدای کار علیه بنیاد شهید و شهرداری به دیوان عدالت اداری شکایت کردند و با اینکه لازمه شکایت از این دو سازمان، کفش آهنین بود، خانوادهها تا چهار سال شکایت هایشان را پیگیری کردند تا اینکه سرانجام سال۱۳۹۰ دیوان به نفع خانوادههای شهدا رأی داد و در حکمی اعلام کرد: «هرگونه دست زدن به قبور شهدا بدون رضایت خانواده شهدا خلاف موازین شرع و قانون است.»، اما دیگر قطعه۴۴ بهشت زهرا (س) که عمدتا شهدای گمنام بودند، یکسان سازی شده بود. با وجود این، خانوادهها نفس راحتی کشیدند و خیالشان راحت شد که دست کم کسی به قطعات دیگر گلزار کاری ندارد.
در مشهد هم بعد از اجرای طرح یکسان سازی مزار شهدا در بهشت رضا (ع)، بسیاری از مادران شهدا به این کار معترض بودند، چراکه بدون رضایت آنها سنگ قبر فرزندانشان را با قبور اطراف یکی کرده بودند که باعث شده بود قبر فرزندشان را گم کنند. از طرفی، برخی بی دقتیها در ترسیم عکس صاحب قبور بر سنگ مزارشان باعث حک شدن تصاویر اشتباه روی بیشتر آنها شده و ترمیمشان هم باعث زنندگی بیشتر ظاهر آنها شده بود.
حتی برخی اطلاعات روی سنگها نیز اشتباه درج شده بود و.... خانوادهها معتقد بودند و هستند که با اجرای این طرح، هم سرمایه کشور هدر رفته است و هم خانوادهها دچار مشکل شده و ناراضی اند: «گفته بودند میخواهیم قشنگتر درست کنیم، آیا قشنگی همین بود؟ این چه تفاوتی با مزار اموات دارد؟ حجلهها را چه کرده اند؟ زخممان را نمک زدند. چرا برای بهسازی گلزار شهدا آن هم به این وضعیت نامناسب، میلیاردها تومان هزینه میکنند.»
این وضعیت نابسامان ادامه داشت تا اینکه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ رهبر معظم انقلاب پس از زیارت مزار شهدای بهشت زهرا (س) در تهران در بیاناتی با اشاره به لزوم حفظ بافت قدیمی گلزار شهدا که توسط خانواده شهدا بنا نهاده شده بود، تأکید کردند: «یکی از کارهای بدی که بعضی مدیران گلزارهای شهدا انجام میدهند، این کار غلط یکسان سازی قبور شهداست.
این [جا]خوب است؛ همین درست است، بیایند صاحبان این شهدا، پدرانشان، مادرانشان، فرزندانشان، همسرانشان، علامتی داشته باشند، عکسی داشته باشند، این خوب است. این شکل، شکل طبیعی است. هیچ لزومی ندارد که ما این [علامت ها]را صاف کنیم، به خیال اینکه میخواهیم زیباسازی کنیم. زیبایی هر جایی و هر چیزی به حَسَب خودش است؛ زیبایی انسان، زیبایی باغ، زیبایی قبرستان، زیبایی هر چیزی را باید به حَسَب خودش محاسبه کنیم.» بعد از صحبتهای معظم له رویکرد جدیدی در سامان دهی گلزارهای شهدا شکل گرفت.
حجت الاسلام والمسلمین شهیدی، ریاست وقت بنیاد شهید، چند روز پس از بیانات رهبر معظم انقلاب گفت: «طرحهای مربوط به سامان دهی گلزارهای مطهر شهدا در کارگروههای سامان دهی در استانها به تصویب میرسند و اصل مهم در این زمینه جلوگیری از هرگونه یکسان سازی قبور مطهر شهدا و حفظ آثار و علائم مرتبط با شهدا و شرایط طبیعی آنها باتوجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است.»
همچنین معاون تعاون و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران که مدیریت اداره کل مسکنها و امور گلزارها را نیز برعهده دارد، اعلام کرد: «بعد از سال ۱۳۹۷ همان طور که تأکید شده بود، یکسان سازی قبور انجام نشده بود و کارگروههای استانی با رضایت خانوادههای شهدا کار سامان دهی را انجام میدادند. سامان دهی که در این مدت انجام شده، شامل کارهایی مثل فراهم سازی مسیرهای رفتن به گلزارها، ترمیم سنگ قبرها با حفظ ظاهر، ایجاد فضاهای سبز برای نشستن خانوادهها و... بوده است.»
در ادامه به ویژه در مشهدمقدس شاهد تلاش متولیان امر برای تحقق دغدغه رهبر معظم انقلاب و خانواده شهدا در زمینه بازگشت گلزار شهدا به فضای سابقش بودیم. دراین راستا، پس از گذشت سالها از حذف نمادها و نقوش سنتی خاطره انگیز، حالا چندماهی میشود که قابهای ماندگار حاوی تصاویر شهدا به بهشت رضا (ع) بازگشته است. درعین حال، نظرها درباره موفقیت یا شکست این تلاشها در جبران مافات، متفاوت است.
علیرضا دلبریان، از رزمندگان و راویان دفاع مقدس، معتقد است پس از اجرای طرح یکسان سازی، هر اقدامی انجام شود، دیگر مزار شهدای سابق با آن حال وهوایش برنمی گردد: «کارهای مردمی ازجمله سازههای سر مزار شهدا معمولا دلی و با حس و ذوق است و تخریب چنین آثاری اگر نگوییم مغرضانه، حتما جاهلانه و چنان که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند، کاری اشتباه است. چرا باید یک موزه بکر و اصیل مردمی را به بهانههای واهی با دست خودمان تخریب کنیم و وقتی متوجه ماجرا شویم که کار از کار گذشته و جبران نشدنی است. رهبر معظم انقلاب فرمودند گلزارهای شهدا را احیا کنید، نه اینکه نابود کنید.»
او ادامه میدهد: «گفتند میخواهیم زیباسازی کنیم، اما در واقع خیانت کردند. مگر با آثار تاریخی چنین کاری میکنند؟ مثلا چکمههای کوروش یا شمشیر نادرشاه را میبرند و چکمه و شمشیر نو جایش میگذارند تا زیباتر باشد؟! عاملان طرح نه تنها وسایل تابلوها را به خانوادهها ندادند، بلکه حتی عکس شهدا را هم به بهانه چاپ و کپی کردن برده بودند و نیاوردند. اینها که بیشتر تماشاچیان جنگ بودند، باید جواب پس بدهند که چرا تنها آثار به جامانده از عزیزانمان را از ما گرفتند؟!
حاضرم در رسانهها با تک تکشان مناظره کنم. حتی به اتفاق سایر دغدغهمندان و دل سوزان دفاع مقدس پیشنهاد دادیم حالا که این اشتباه را انجام دادید، بیایید تاحدی جبران کنید. بگذارید خود خانواده شهدا مانند گذشته و مطابق سلیقه خودشان مزار شهیدشان را بسازند، ولی برای حفظ پست و جایگاه خودشان بازهم گوش نکردند.
گفتند حجلهها را خودمان به شکل یکدست میگذاریم، خانوادهها فقط داخلش را پر کنند! نهایتا همان تابلوهای قدیم را با کیفیت کمتر و نصب ضعیفتر سر مزارها گذاشتند که میبینیم بیشتر خالی و بی روح هستند و آن تأثیرگذاری قدیم را ندارند. بماند که برخی والدین یا اعضای خانواده شهدا که قبلا به زیارتشان میآمدند و رسیدگی میکردند، دیگر در قید حیات نیستند. درحالی که حتی هیتلر هم وقتی فرانسه را فتح کرد، محض فخرفروشی هم که شده بود، آثار باستانی آن را حفظ کرد. نمیدانم واقعا چنین مسئولانی را از کجا آورده ایم و اصولا با وجود آنها دیگر نیازی به دشمن نداریم؛ البته دست بوس مسئولان فهیم و خادم هستیم.»
این برادر شهید با انتقاد از قرارگیری مزار شهدای مشهد در پانزده کیلومتری شهر به جای داخل شهر، اضافه میکند: «از اینکه بگذریم، در شکل اولیه، هر حجلهای خودش شناسنامه فرهنگی شهید و در واقع یک موزه بود، به گونهای که خودبه خود با عابران ارتباط میگرفت و انتقال معنا داشت، ولی حالا به جای فرهنگ شهادت فقط شناسنامه شهدا به نمایش گذاشته شده است و نسل جدید که برای زیارت میرود، صرفا با سنگهای بی روح مانند اموات مواجه است و نمیتواند ارتباط بگیرد. به فرموده رهبر معظم انقلاب ما هم از ولنگاری فرهنگی رنج میبریم و هم کنارزدن مردم از امور فرهنگی. اگر مزار شهدا با مشارکت خانوادهها سامان دهی میشد، امروز شاهد چنین وضعیت اسف باری نبودیم.»
حمید صدوقی، راوی و پژوهشگر دفاع مقدس، نیز یکسان سازی گلزار شهدای کشور را حرمت شکنی به شهدا و خانواده هایشان میداند و میگوید: «گلزار شهدای سابق، شناسنامه ملت ما در هر شهر و بخش و روستا بود که هر خانواده بنا به ذوق و سلیقه خودش مزار عزیزش را به اشکال مختلف افقی یا عمودی، با عکس یا بی عکس، با عناوین متنوع و فرازهایی از وصیت نامه شهید، شعری در رثای شهید و... آراسته و این یک فرهنگ شده بود. هر کس اینها را مشاهده میکرد، کاملا متوجه میشد که حتی خانواده و هم رزمان شهید از چه فرهنگی تبعیت میکنند.
در همین گلزار شهدای مشهد، روی مزار شهید کاوه یک رباعی از توصیف حماسه کاوه آهنگر ایرانی بود، کنار مزار شهیدی دیگر، فرازهای مهم زندگی اش روی کتیبهای حک شده بود، در حجله شهید دیگری، پلاک و چفیه و وسایل شخصی اش قرار داشت و.... اینها همه بیانگر عشق و علاقه مردم و خانوادهها به شهدا بود، اما مسئولان کوچکی که بر صندلیهای بزرگتر از خود تکیه زده بودند، ناگهان همه این ذوق و سلیقه و خاطرات را از بین بردند و مصوبهای به نام یکسان سازی را ابلاغ کردند و برای اجرا از هم سبقت گرفتند.
هرگز یادم نمیرود روزی را که بلدوزرها به جان این سنگها و حجلههای پرخاطره افتاده بودند و آنها را درو میکردند و دل ما هم رزمانشان ریش ریش میشد. خانوادهها هم بنا به ملاحظاتی سکوت کردند و نتیجه آن وضعیت کنونی شد که هیچ مزیتی ندارد. مزار شهدا را در تصنعیترین حالت ممکن مانند قبرستانهای مسیحی در یک خط بسیج کرده اند و از روح حماسه و عشق و عرفان و حس و خاطره که جان زائران را طراوت میبخشید و برای هم رزمان خاطرات را تداعی میکرد، خبری نیست.»
این رزمنده هشت سال دفاع مقدس، رویکرد جدید سامان دهی گلزار شهدا را نیز بی اثر و شکست خورده معرفی میکند: «معاونت فرهنگی شهرداری ۱۰ نوع حجله برای نصب سر مزارشهدا با ۵۰ درصد تخفیف به خانوادهها ارائه داد، اما خیلیها نیامدند و همانها هم که آمدند، دیگر مثل سابق به این تابلوها رسیدگی نمیکنند، چراکه حس تعلقی ندارند. این دخالت دولت در کار مردم آنها را دل سرد کرده است.»
احمد منصوب، هنرمند نقاش مشهدی و برادر شهید، نیز با اشاره به اینکه حال وهوای قدیمی گلزار شهدا به دلیل شکل گیری اش در دوران دفاع مقدس و فضای بی نظیر آن بود، میگوید:
«شهدای سال ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ مشهد در سه قطعه در مجاورت میرزاجوادآقا تهرانی و شهدای سال ۱۳۶۲ به بعد نیز در قطعه اصلی شهدای بهشت رضا (ع) قرار دارند. ویترینهای آلومینیومی نصب شده خانوادهها بر سر هر مزار که حاوی رحل و قرآن، ادعیه، تسبیح، پرچم ایران، چفیه، تصاویر شهدا و امام و رهبری، سبزه و گلدان و... بود، کارکردی خوب و هر یک به نوعی هنر مردمی را در خود نهفته داشت؛ چراکه مادران و همسران شهدا با عشقی که به شهید داشتند، سعی میکردند ویترین گویایی برایش بسازند.
بعدها برای اینکه زائران بهتر شهدا را پیدا کنند، تابلوهای نقاشی بالای مزار برخی شهدا که بیشترشان هنر استاد شهید جلیل محدثی فر (هنرجو) بود، همراه با نمادهای دفاع مقدس و عروج و... قرار گرفت که در مجموع حال وهوای خوبی را ایجاد کرده و یک موزه مردمی را رقم زده بود. حتی ما خانواده شهدا هم نه تنها برای ادای احترام و زیارت شهدا، بلکه برای دیدن آثار داخل قابها و حجلهها وقت میگذاشتیم و درس میگرفتیم، اما چیزی از پایان جنگ تحمیلی نگذشته بود که زمزمههای تخریب و یکسان سازی قبور شهدا مطرح شد.
دلیلش را هم لزوم مقاوم سازی و بهسازی گلزارها بیان و تأکید کردند که شکل ظاهری و دغدغههای فرهنگی را هم لحاظ میکنند. ماکت پس از اجرای طرح را هم نشانمان دادند که راهروهای بین قبور بازتر و باغچههایی اضافه شده است، ولی چیزی که به ما نشان دادند کجا و چیزی که تحویل دادند کجا!»
او با بیان اینکه از دهه ۷۰ جریانی مرموز با عناوین کارشناس و مشاور فرهنگی با دلایل غیرقابل قبول در جهت حذف آثار فرهنگی شهدا و به صورت عام، آثار انقلابی و حرمت شکنی شهدا فعال شده است، خاطرنشان میکند: «در طرح جدید از آن باغچههای مرتفع (حدود یک متر یا بیشتر) خبری نبود. قبور شهدا فقط با یک سنگ مسطح (ارتفاع پانزده سانتی متری) مشخص شده است.
عکسهای واقعی نیز حذف شده و تصاویر با حکاکی ضعیف و ناشیانه جایش را گرفته است، درحالی که در بافت قبلی، ویژگی برجسته بودن باغچه و سنگ مزار در کنار حجله ها، جلوه خاصی داشت و نوعی ارزش گذاری فیزیکی و معنوی برای جایگاه شهید بود. به همین دلیل، اکنون خانوادهها و فعالان فرهنگی بسیار ناراضی هستند.
در حین بازسازی هم اعتراضاتی وجود داشت، اما اتفاق نظر نبود که مؤثر واقع شود. درعین حال، یکسان سازی قبور شهدا حدود ۱۰ سال بعد از شهرستانها به بهشت زهرا (س) در تهران رسید، ولی، چون مردم و رسانهها فعالتر بودند، راه به جایی نبرد و بعد از آن اعتراضات سایر شهرها هم منسجمتر شد.»
این هنرمند نقاش با اشاره به تلاشهای جدید برای بازگشت حال وهوای گلزار شهدا به وضع سابق، میگوید: «بعد از تأکید رهبر معظم انقلاب به حفظ ظاهر و هویت مزار شهدا، از چند سال پیش شهرداری مشهد، بنیاد شهید و فرهنگ سرای پایداری دوباره نمادهایی سر مزار شهدا نصب کرده اند، هرچند پیش از این اقدامات رسمی و سازمانی، آقای دلبریان شخصا تابلوهای ۳۰ در ۴۰ تهیه و بر سر مزار دوستان شهیدش نصب کرده بود که تا حدی حالت سابق را تداعی میکرد و مرهمی بر زخم خانوادهها بود.
درعین حال، این نمادهای جدیدی که شهرداری نصب کرده، با اینکه همراه با نظرخواهی از خانوادهها بوده و تحسین برانگیز است، هنوز نتوانسته است خسارت معنوی ایجادشده را جبران کند، به ویژه که معمولا بستگان درجه یک شهدا دار فانی را وداع گفته اند و بازماندگان دیگر آن حس تعلق، دغدغه و انسجام گذشته را ندارند. به همین دلیل، تعداد زیادی از مزارها هنوز بدون حجله است و همانها هم که حجله دارد، خالی مانده است. امروز فقط در گوشهای از قطعه شهدا که مربوط به شهدای مدافع حرم است و خانوادهها نقش آفرینی پررنگ دارند، حال وهوای سابق را شاهد هستیم.»
منصوب با بیان اینکه فقط یک تصمیم نادرست باعث چنین ضربه جبران ناپذیر و نابودی یک ظرفیت و ثروتی فرهنگ ساز شده است، تأکید میکند:
«به عنوان یک فعال فرهنگی میگویم که مسئولان باید بیشتر قدر مجموعه بزرگ شهدا را بدانند، چراکه به معنای واقعی کلمه، میراث گران بهای فرهنگ اسلامی و ولایی ما هستند. اگر به فرمایش امام خمینی (ره)، شهدا عارف و آزاده اند و امامزادگان عشق و مزارشان دارالشفای دل سوختگان است، پس باید شاهد رونق روزافزون مزارهایشان باشیم، نه اینکه عقب گرد کنیم و به سمت حذف آثار اصیل تاریخ و دفاع مقدس برویم. اکنون متولیان مزار شهدا حداقلی دارند کار میکنند، درحالی که این گلزارها واجد دستاوردهای فرهنگی شهید و شهادت هستند و اهمیت و کارکردشان کمتر از هیئتها و مساجد نیست. به ویژه در مشهد نه تنها برای مجاوران، بلکه برای عموم زائران نیز باید به عنوان دومین مکان زیارتی شناخته شوند.»
او همچنین ساخت موزه، کانون فرهنگی یا گنجینه شهدا را که دربردارنده دست نوشته، نامه، وصیت نامه، تصاویر، وسایل شهدا و نیز آثار هنری تولیدشده درباره آنها باشد، مسقف شدن و ایجاد حسینیه دائمی، سالن نمایش فیلمها و تصاویر دفاع مقدس و افزایش جذابیتهای بصری گلزار شهدا را از راهکارهای بهبود وضعیت کنونی و بهره برداری هرچه بیشتر از ظرفیت مزار شهدا معرفی کرد.