به گزارش شهرآرانیوز، شهید بهشتی در پرتو جامعیت بینظیری که داشت، با وجود همه فشارهایی که بر او وارد میشد، توانست فعالیتهای کمنظیری در عرصه فرهنگی انجام دهد.
این فعالیتها را سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کرده بود. تا سال ۱۳۴۴ در خارج از کشور، هیچ تشکل اسلامی وجود نداشت، لذا وقایع ۱۵ خرداد ۴۲ را بلندگوهای شرق و غرب طبق میل رژیم پهلوی، منعکس میکردند و به همین دلیل، لازم بود پایگاههای اسلامی در خارج ایران، برپا شوند تا حقایق داخلی کشور را منعکس کنند.
شهیدبهشتی به سفارش و درخواست آیتا... میلانی، عازم آلمان شد و مسئولیت مسجد ایرانیان را برعهده گرفت. نخستین اقدام او تبدیل نام مسجد به مرکز اسلامی هامبورگ بود، لذا با حضور مسلمانان غیرایرانی، مسجد رونق خاصی گرفت.
وی شخصیت ارزندهای داشت، سنجیده حرف میزد و معلم بود. او جزو افرادی بود که خوب فکر میکردند و بعد خوب حرف میزدند و بر همین اساس در فاصله کوتاهی، محور تمام اعضا و فعالیتهای انجمنهای اسلامی آلمان شد و همگی به آرا و دیدگاههای او امید میبستند.
در مجامع اروپایی لازم بود زن مسلمان با حجابی کامل بهعنوان زنی زنده، فعال و پرتلاش معرفی شود. آیتا... بهشتی، همسرش را در فعالیتهای مختلف و جلسات گوناگون شرکت میداد و به وی تنها بهعنوان فردی که به امور خانه رسیدگی میکند، نمینگریست و برای او بهعنوان یک زن مسلمان، شخصیتی مستقل قائل بود.
شهیدبهشتی همچنین با ایجاد تشکیلات مستقل و منسجم برای دانشجویان ایرانی خارج کشور، پایهگذار جنبشهای دانشجویی خارج از کشور شد که اعضا و تربیتیافتگان آن در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و سپس شرکت در اداره نظام نوپای اسلامی ایران، سهمی بسزا داشتند. استاد با انجام سخنرانیهای علمی در مجامع فرهنگی و دانشگاهی و ارتباط با محافل تحقیقاتی اروپا، تحولی در شرقشناسی اروپا پدید آورد و نگاه آنان را به اسلام و منابع علمی آن، شفافتر کرد. چندی پیش، کتابی روانه بازار نشر شد که به بررسی فعالیتهای شهیدبهشتی در مسجد امامعلی (ع) هامبورگ میپردازد.
کتاب «مسجد آبی»، دربرگیرنده مجموعه خاطرات و اقدامات آیتا... شهید دکتربهشتی در مسجد امامعلی (ع) است و در دفتر نشر معارف، منتشر شده است. مسجد آبی به قلم محسن ذوالفقاری نوشته شده است.
این کتاب در سـه فصل «مقدمات و انگیزهها»، «اقـدامـات و خـاطـرههـا» و «پرسشها و پاسخها» تدوین شده است. به همین بهانه با نویسنده کتاب گفتگو کردهایم. محسن ذولفقاری، از فارغالتحصیلان دانشگاه امامصادق (ع)، پیش از این نیز کتابی با نام «تشکیلات بهشتی» نوشته است که کتاب جدیدش، دومین تألیف او درباره اندیشههای شهیدبهشتی است.
سالهای اولی که در دانشگاه امامصادق (ع) بودم، دغدغه کار تربیتی در فضای پیرامون دانشگاه در من پدید آمد؛ محیطی به نام شهرکغرب بود که با دنیای سراسرمذهبی دانشگاه، بسیار تفاوت داشت. دنبال گروهی باتجربه بودم که به آنها ملحق بشوم. بعد از تحقیق میدانی و از این و آن پرسیدن، به یک مسجد و آدمی رسیدم که در آن مسجد کار میکرد و ازقضا همدانشگاهی خودمان بود.
تصمیم نهاییام را آخر شبی گرفتم. طاقت نیاوردم و بهسراغش رفتم. پیشنهادم را دادم و اعتراف هم کردم که چیزی بلد نیستم و هر کاری تو بگویی، انجام میدهم؛ در حد وسع و توانمان. خوب به حرفهایم گوش داد و فقط یک جمله در جوابم گفت: «برو کتاب حزب جمهوریاسلامی (گفتارها، گفتوگوها، نوشتارهای) شهیدبهشتی را بخوان، بعد بیا». تعجب کردم؛ هم از نوع برخوردش و هم اینکه برایم جالب بود که مگر شهیدبهشتی کتاب دارد؟
کل خیابان انقلاب را گشتم و چنین کتابی را پیدا نکردم. بالاخره کتاب را از خودش گرفتم. دوسهروزه تمامش کردم. پر از نکات تشکیلاتی بود. آنقدر از مطالبش سر ذوق میآمدم که تمام نکاتش را فیشبرداری میکردم. آن کتاب، مقدمهای بود تا هم وارد فضای مسجدی و تربیتی شهرکغرب شوم و هم با همه آثار شهیدبهشتی آشنا شوم و به قول خودم، با کتب ایشان حمله جانانهای بکنم!
دنبال این هستم که شهیدبهشتی را از مظلومیت دربیاورم. میدانم که در این حد و اندازه نیستم. اما باید تلاشم را بکنم. شهیدبهشتی از هر بعدی مظلوم است. چنان شخصیت ذوابعادی دارد که اگر دست روی هر بُعدش بگذاریم، بعد دیگر با غفلت و مظلومیت روبهرو میشود. لازم است خیلیها، مجدانه وقت و عمر و ظرفیتشان را پای چنین شخصیت والایی بگذارند.
هر فردی با خواندن آثار شهیدبهشتی به این ضرورت میرسد که چرا باید مسائل را با قاب عینک او ببیند. خود من از چند نظر این شخصیت را رها نمیکنم. هر روز بیشتر از دیروز از او کسب فیض میکنم.
امامخمینی در مورد شهیدبهشتی میفرمایند: او یک ملت بود. من اینطور میفهمم آنچه خوبان (ملت) همه دارند، او یک جا دارد. بهجای اینکه یک ملتی را بررسی کنم، خب میروم یک نفر را مورد مداقه قرار میدهم که خودش یک ملت است!
اندیشههای شهیدبهشتی ازآنجاکه جنبه عقلانی و استدلالی و کاربردی دارد، برای منِ نوعی خیلی ضروری است. هرآنچه میگوید، برایش استدلال میآورد و مهمتر از آن، مثالهای عینی و نوعی وارد زندگیات میکند.
شما بهطور مثال اگر کتاب «حج از دیدگاه قرآن» ایشان را مطالعه کنید، راحت میتوانید تکتک آن مباحث را در زندگیتان جاری و ساری کنید. از سبک زندگی شخصی اش که دیگر نگویم؛ کافی است مصاحبه کوتاه خانم مدرسمطلق (همسرش) را بخوانید تا به عمق حرف من و اعماق کردار شهید پی ببرید.
بیتردید با خواندن آثار شهیدبهشتی، خودتان به دیگر ضرورتها میرسید؛ نیاز به گفتن من و امثال من نیست. تا واردش نشوید، هرچه ما بگوییم، فایدهای ندارد.
خب، هر کسی که من را از نزدیک بشناسد، میداند که چقدر دغدغه مسجد دارم، بنابراین وقتی با پدیدهای روبهرو میشوم و درمییابم که پیوست و اشارهای به مسجد دارد، ذوقزده میشوم و سر کیف میآیم.
اوایل که با آثار و اندیشهها و شخصیت شهیدبهشتی آشنا شدم و فهمیدم که او پنج سال و دو ماه در مسجد امامعلی (ع) هامبورگ در کسوت امامجماعت بوده است، در پوست خود نمیگنجیدم. از همان ابتدا، همه بیانات و نامهها و پیامهای مرتبط با فعالیتهای پنجساله آیتا... شهید بهشتی را گردآوری کردم.
فقط برای خودم جمع و آرشیو میکردم. سرخوش و سرخود، بدون هیچ مشورت و فکری؛ البته ذهنم قلقکهایی میخورد تا بنشینم و کاری درستوحسابی روی آنها انجام دهم، ولی از یک طرف مشغول پروژه «تشکیلات بهشتی» بودم و نمیخواستم ذهنم درگیری دیگری داشته باشد. ازطرف دیگر حیفم میآمد به این زودی دستبهکار شوم. دوست داشتم محتواهای بیشتری بهدستم برسد.
خوشبختانه کتاب «تشکیلات بهشتی» که روانه بازار شد، استقبال خوب مخاطبان را بهدنبال داشت و پس از آن، فراغت بالی پیدا کردم تا با ضمیری آرام و خیالی آسوده، «یاعلی» بگویم و بهسمت مسجد امامعلیِ آیتا... بهشتی بروم.
کار را که آغاز کردم، به برکت کتاب تشکیلات بهشتی، قدرت ارتباطاتم با مجموعههای بیرونی بهخصوص بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهیدبهشتی بیشتر شد، ازاینرو به منابع و اسناد بیشتری نیز دسترسی پیدا کردم. همچنین مجموعه آثار شهیدبهشتی درحال تکمیل بود و این یعنی نورعلینور. همانطور که میخواستم، کار پیش میرفت و پیشرفت میکرد.
البته این نکته را هم باید به همه سردمداران تشکلها و مجموعهها و دوستداران کتاب تشکیلات بهشتی بگویم که مسجد آبی، نمونه عملی و عینی تشکیلاتداری آیتا... شهید دکتربهشتی است که از این نظر، بسیار درخور توجه و اهمیت است. بهعبارت دیگر میتوان گفت که مسجد آبی، کتاب تکمیلی تشکیلات بهشتی است و برعکس.
درضمن، در این اثر نیز همچون کتاب تشکیلات بهشتی، سعی شده است با تدوینی مناسب و درخور شأن شخصیت شهیدبهشتی، تماموکمال از کلام و بیان و قلم دکتر استفاده شود و قلم و نظر نگارنده و دیگران به هیچوجه وارد مباحث و خاطرههای ناب شهید نشده است، بنابراین، این اثر را هم با خیال راحت بخوانید و بهره کافی ببرید.
مسجد آبی در سه فصل «مقدمات و انگیزهها»، «اقدامات و خاطرهها» و «پرسشها و پاسخها» تدوین شده است. در فصل نخست، شهیدبهشتی از چرایی و چگونگی قبول مسئولیتش و مختصری نیز از سفر خود به هامبورگ میگوید. فصل آخر مربوطبه زمانی است که به ایران بازمیگردد و با پرسشهای مردم و خبرنگاران و بازجوییهای ساواک درباره سفرش به آلمان و قبول بار سنگین امامت مسجد مواجه میشود.
فصل میانه که اصلیترین فصل کتاب است، اقدامات و خاطرههای شهید را شامل میشود که در مدت پنج سال و دو ماه، در آنجا مشغول فعالیت بوده است. اصلیترین بخش این فصل، هم گزارشی است از فعالیتهای مرکز اسلامی که در دوازده عنوان بیان شده است. ذیل هرکدام از سرفصلهای اقدامات نیز، خاطرهها و پیامهایی به بیان و قلم آیتا... آمده است.
مسجد امامعلی (ع)، با حضور دکتربهشتی، آوازهاش در آلمان و اروپا پیچید. او ابتدا ساخت مسجد را تکمیل کرد و سپس بهدنبال تسهیل ساخت انسان افتاد؛ پروژهای که خود او، آن را «سهلممتنع» میدانست.
او با تسریع روند انسانسازی و ترویج اسلام ناب محمدی و تقبیح خرافات و بیبندوباریها، مسجد امامعلی (ع) را در دل اروپا، به نگین فیروزهایِ پرفروغی تبدیل کرد که نور آن هنوز که هنوز است، فطرت پاک انسانی را روشنایی میبخشد.
اروپاییها و آلمانینشینها، مسجد امامعلی (ع) را بهدلیل معماری آبیرنگش، مسجد آبی نامیدهاند، اما من معتقدم که نخست، آن جمع کوچک مسلمان که قبل از همه آرزوی مسجدی را داشتند، بهاضافه نخستین کمک مالی عالِم فرزانه، آیتا... بروجردی، برای ساخت مسجد و بعدتر، تمام زحمتهای ریز و درشتی که هر کسی برای ترویج تفکر اسلامی کشیده است، همه و همه همچون رودهای زلالی هستند که در اقیانوس آبی مسجد امامعلی (ع) جمع شدهاند و آن را به مرکز هدایتی تبدیل کردهاند که آثار و برکات آن تا قیام قیامت، برای همه مسلمانان جهان، جاری و ساری است.
امیدوارم «مسجد آبی» کمکی باشد برای حرکت و جهشی در مسیر بهشتی شدنِ مسجدها و تشکلهای مسجدی و الهیمان!