به گزارش شهرآرانیوز، بسیج مستضعفین نخستین ارگان و نهاد مردمی بود که پس از انقلاب اسلامی با خیل عظیم مردم تشکیل شد و نحوه شکل گیری و ساختار آن به پدیدهای کم نظیر در جهان تبدیل شده است.
در ادامه به نقطه نظرهای رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنهای نسبت به این نیروی عظیم مردمی میپردازیم که به مناسبت هفته بسیج در دیدار با بسیجیان در سالهای اخیر بیان داشتند که این بیانات در این گزارش بدون ذکر تاریخ و به صورت موضوعی مطرح شده است.
بسیج یعنی حرکت عظیم ملت ایران، همراه با آگاهی؛ احساس آمیختهی با عقلانیت؛ حرکت و عمل آمیختهی با مبنای فکری؛ عملگرایی همراه با آرمانگرایی و دیدن افقهای دوردست؛ اینها مجموعهیی است که ذهنیت و هویت بسیج را تشکیل میدهد.
بسیج مستضعفین زمانی که پس از انقلاب اسلامی و با ابتکار امام تشکیل شد هیچ مشابهی در دنیا نداشت؛ هیچ چیزِ بسیج وارداتی نیست. یک حرکت کاملاً و صددرصد متّکی به اندیشهی انقلاب و اندیشهی اسلامی بود که خدای متعال به قلب مبارک امام بزرگوار ما آن را وارد کرد.
شاید بتوان گفت که بسیج بزرگترین شبکهی فرهنگی و اجتماعی و نظامی در همهی دنیا است؛ بنده در هیچ نقطهای از نقاط عالَم، یک شبکهی عظیم مردمی با این وسعت، با این تعداد جمعیّت سراغ ندارم.
هنر امام بزرگوار این بود که این پدیدهی بینظیر را از دل کوچه پس کوچههای شهرهای کشور به وجود آورد و این پدیده را شکل داد؛ این حقیقت زیبا و مجسّم، از متن مردم جوشید؛ از دل مردم، از میان خانههای مردم جوشید؛ این کارِ امام بود.
تشکیل بسیج، مصداق تام و تمام تبدیل تهدید به فرصت بود. درست توجه کنید؛ سیزدهم آبان ۵۸ ماجرای لانهی جاسوسی اتّفاق افتاد؛ آمریکاییها در این ماجرا تحقیر شدند، شروع کردند تهدید کردن، واکنش نشان دادن؛ هم تهدید زبانی [کردند]و هم ناوهای آنها به طرف خلیج فارس سرازیر شد؛ یعنی یک تهدید عملی.
خب یک ملّتی مثل ملّت ایران در آن روز که نه نیروی نظامی دارد، نه امکانات دفاعی آنچنانی دارد، نه موشک دارد، نه هواپیماهایش درست و حسابی کار میکنند، حالا ناگهان آمریکا [هم]با همهی وجود بیاید به مقابلهی او و تهدید کند؛ این تهدید است دیگر، درست است؟
هنوز یک ماه از قضیّهی سیزدهم آبان نگذشته بود که در پنجم آذر ۵۸ امام دستور تشکیل بسیج را داد؛ یعنی این حرکت عظیم، این حضور عظیم، این قدرتنمایی بزرگ در مقابل تهدید آمریکا در کمتر از یک ماه بعد از حادثهی سیزدهم آبان به وجود آمد؛ این یعنی در حقیقت بسیج [باعث]تبدیلِ تهدید به فرصت شد؛ این حقیقت بسیج است.
اسم بسیج کشور ما «نیروی مقاومت بسیج مستضعفین» است. مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند.
قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثین؛ مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّهی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همهی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است.
مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.
از حسین فهمیده و بهنام محمّدی و محسن حججی و ابراهیم هادی بگیرید تا شهدای هستهای؛ فاصلهی اینها از لحاظ جایگاه اجتماعی و موقعیّت اجتماعی چقدر است؟
امّا در بسیج اینها همه کنار هم هستند. شهدای هستهای هم بسیجیاند، این عناصری هم که اسم آوردیم بسیجیاند؛ همّت و باکری و زینالدّین و حسین خرّازی و مانند اینها سپاهی بودند، امّا بسیجی بودند؛ صیّاد که ارتشی است، امّا بسیجی بود، بابایی ارتشی بود، امّا بسیجی بود؛ حرکت، حرکت بسیجی بود؛ جهت، جهت بسیجی بود؛ مَنِش، مَنِش بسیجی بود؛ تا چمران و آوینی و کاظمی و مانند اینها همه بسیجیاند.
کاظمی آشتیانی که سلّولهای بنیادی را برای ما به ارمغان آورد، برای کشور همان قدر بسیجی است که حسین خرّازی و حسین فهمیده؛ اینها همه بسیجیاند و صدها چهرهی نامآورِ دیگر.
عزیزان من! میخواهم بگویم اینها الگویند. جوان در همه جای دنیا به الگو نیاز دارد؛ اینها الگوی جوانهایند؛ این الگوها را زنده کنید، اینها را جلوی چشم نگه دارید. البتّه کتابهایی نوشته میشود، شرححالهایی نوشته میشود؛ کافی نیست، اینها را با شیوههای گوناگونی که در دنیا معمول است، به عنوان الگو جلوی چشم نگه دارید؛ بهترین الگوها اینها هستند.
برای مقاومت بنیهی معنوی لازم است؛ آن چیزی که بنده روی آن تکیه دارم، اصرار دارم، این است. اگر بخواهید مقاومت کنید، باید بنیه داشته باشید؛ بنیهی معنوی مهمتر از بنیهی مادّی و نظامی است. بنیهی نظامی همین توپ و تانک و موشک و تواناییهای این جوری و مانند اینها است؛ بنیهی معنوی، یک حقایقی است در وجود خود شما، در دل خود شما که در ماهیّت حرکت شما اثر میگذارد. تکیهی بنده روی جوانها است.
آن جوانی که میتواند پیشران حرکت عظیم کشور به سوی تمدّن نوین اسلامی باشد کدام جوان است؟ جوانی که با انگیزه است، با ایمان است، با خِرد است، قدردان توان خویش است، اهل کار است، اهل ابتکار است، توکّل به خدا دارد، اعتماد به نفس دارد.
درست نقطهی مقابل آنچه دشمن در مورد جوانهای ما میخواهد؛ دشمن میخواهد جوانهای کشور ما بیانگیزه باشند، اسیر شهوات باشند، تنبل باشند، بیکاره باشند، نق بزنند، کار نکنند، دچار اعتیاد باشند، شکننده باشند؛ جوانهای کشور را این جوری میخواهند.
خُب، بسیج، جوانِ نوع اوّل است. همهی امید ما این است و باید این جور باشد؛ یعنی باانگیزه، باایمان، باتوکّل، باخدا، دارای اعتماد به نفْس، اهل کار، اهل ابتکار، قدردان جوانی خود، قدردان نعمت وجود خود باید باشند.
اگر ما یک چنین مجموعهای داشته باشیم که الحمدلله داریم و همین مجموعهی بسیج است که در سطح کشور گسترده است. بسیجیان عزیز، نور چشمهای ملّت ایران و امیدهای آینده هستند.
نگذارید ارتباطاتتان با مسجد ضعیف بشود. بسیج متولّد مساجد است؛ از مساجد [به جبهه]اعزام شدند، پیکرهای مطهّر شهدا به مساجد برگشتند، در مساجد غالباً توجیه شدند؛ از مساجد جدا نشوید. البتّه در مسجد، با اخلاق اسلامی رفتار کنید؛ حضور در مسجد مایهی دو دستگی و اختلاف و دعوا و مانند اینها نشود.
بعضی تصور کردند بسیج منحصر است در همین تعداد گردانهای بسیجی یا سازمانهای نظامی بسیجی - اینها البته جزو بهترین بسیجیها هستند -، اما بسیج فقط این نیست؛ بسیج گسترده است، در همهی عرصهها. شاید صدها برابر یا بیش از صدها برابر آن تعدادی که در قالبهای نظامی هستند، در قالبهای غیر نظامی هستند، در بخشهای مختلف؛ در دانشگاه یک جور، در کارگاه یک جور، در قشرهای مختلف مردم یک جور، در روستاها یک جور، در شهرها یک جور، در میان عشایر یک جور، در حوزههای علمیه یک جور.
بسیج حضور دارد؛ یک حضور فراگیر و مقتدر و تمامنشدنی. بسیج نه به پول وابسته است، نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است. معیار بسیج، بصیرت است و ایمان. ایمان از دل او میجوشد، او را به کار وادار میکند؛ بصیرت هم به او تفهیم میکند که چگونه حرکت کند، معیارها را چگونه تشخیص بدهد، راه را چگونه طی کند. این معنای بسیجی است.
یک منطق قوی پشت سرِ بسیج وجود دارد؛ این منطق، این علم، وقتی با عمل همراه میشود، این غوغا را درست میکند؛ این حوادث شگفتآور را خلق میکند.
پایهی این تفکّر چیست؟ پایهی این تفکّر، اعتقاد به مسئولیّت انسان است؛ مسئولیّت انسان. انسان موجودی است مسئول. نقطهی مقابل این فکر، حالت احساس بیمسئولیّتی، «ولش کن»، «برو خوش باش»، «به خودت بپرداز» است. پایهی فکری بسیج این مسئولیّت الهی است.
نه فقط مسئولیّت در برابر خود و در برابر خانوادهی خود و نزدیکان خود - که این هست - بلکه مسئولیّت در قبال حوادث زندگی؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان.
دوّمین پایه که در کنار این هست که مکمّل پایهی اوّل است، عبارت است از بصیرت، روشنبینی. یعنی چه؟ یعنی شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها؛ بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمیشود مبارزه کرد. در همهی میدانها با یک سلاح نمیشود رفت.
خب، پس پایهی فکری، در درجهی اوّل، آن احساس مسئولیّت است که این عقبهی فکریِ بسیار مستحکمی است برای شما که میخواهید در عرصهی بسیج حرکت بکنید، و شرط لازم که پایهی دوّم محسوب میشود، بصیرت است؛ از این دو چیز یک لحظه نباید غفلت کرد.