انسانها برای تعریف آنچه از آنها «من» میسازد شاخصهایی دارند که قطعاً یکی از آنها مکان و محلی است که در آن نخستین نفسهای فرهنگیشان را کشیدهاند یا در حال حاضر در آن زیست میکنند. در واقع انسانها در پاسخ به احساس تعلق بهعنوان یک نیاز بنیادین و در راستای تشکیل هویتشان به افراد، خانواده و محلهایی که ظرف خاطرات و تجربیاتشان است، پناه میبرند؛ بنابراین هویت مکانی به بخش مهمی از زندگی افراد بدل میشود و به همین دلیل نمیتوان به سادگی از آنچه مکان اطراف ما را شکل میدهد، گذشت. هویت مکانی را میتوان مخزنی نمادین از احساسات و تجربیات افراد دانست که به زندگیشان معنا و هدف میدهد.
در دنیای امروز اما ارتباطات و تغییرات عمدهای که در ساخت شهرها و الگوهای فرهنگی وجود دارد، افراد را به سمت هرچه دورتر شدن از هویتشان یا همان بیهویتی پیش میبرد. بحران بیهویتی که انسان امروز را دچار سردرگمی کرده و پاسخ به احساس نیاز به تعلق را در وی دچار مشکل میکند. شهرها دیگر خاصیت مأمن و پناه بودن خود را از منظر اجتماعی از دست داده و بیشتر شبیه به سکونتگاههایی شدهاند که میتوان ساعات را بدون هیچگونه احساس تعلق، در آن گذراند. این در حالیست که محلات به عنوان کوچکترین شاکله شهر نقش مهمی در هویتبخشی و معنابخشی به مکانهای شهری داشته و دارند.
شهرهای امروزی و معماریشان بدون توجه به زیست بوم خود قد کشیده و رشد میکنند، زیست بومی که علاوه بر موضوعات اقلیمی، شرایط اجتماعی و فرهنگی را نیز باید مورد توجه قرار دهد. مکانها در شهرها میتوانند میان نسلها نیز ارتباط مناسبی برقرار کرده و با ایجاد اتحاد میان افراد سرمایه اجتماعی را نیز تقویت کند. از این رو توجه به اماکن تاریخی و مکانهایی که برای افراد خاطرهانگیز هستند در توسعه پایدار شهری موثر و قابل توجه خواهند بود.
شهروندان امروزه میبایست در تعریف هویت خود بتوانند از مکانها، محله و شهری نام ببرند که سایرین با شنیدن نام آن، تصاویر و خرده فرهنگی را متصور شوند. به این ترتیب شکلگیری ارتباط دوسویهای که طرفین بتوانند درآن خود را متعلق به یک هویت مکانی بدانند میتواند احساس رضایت و البته امنیت بیشتری را ایجاد کند. به زبان سادهتر انسانها به فردی که هویت شناختهشدهتری دارد اطمینان بیشتری میکنند و همین مسئله منجر به فاصله گرفتن از خودمحوری میشود که بشر امروزی را گرفتار خود کرده است. خودمحوری که تنهایی و افسردگی را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین در برنامهریزیهای شهری توجه به حفظ و ارزشگذاری به ابنیه و اماکن تاریخی از یک سو و اصالت دادن به معماری و شهرسازی به عنوان دانشی چندوجهی که هویت افراد با آن پیوند میخورد از سوی دیگر میتواند زمینه نیل به توسعه پایدار را فراهم کند. همچنین این حلقه و زنجیر در ادامه میتواند به بهبود اقتصاد شهر از طریق جذب گردشگرانی که به دنبال تجربه جدید از نمادهای هویتی شهرها هستند نیز بینجامد.