آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز بسیار پیش آمده است که ما بعد از انجام کاری یا گرفتن تصمیمی، به مرحله «ایکاشها» رسیدهایم که کاش چنین نمیکردیم و کاش چنان میکردیم تا نتیجه تصمیم و اقداممان، چیز دیگری میشد. آموزههای دینی برای جلوگیری از این ابتلا و درامان ماندن از کاشهایی که فایدهای ندارد، مسیر مشورت را پیش پای ما گذاشتهاند تا با دانستن دیدگاههای مختلف و استفاده از تجربههای دیگران، ضریب خطاها و اشتباهاتمان را به کمترین حد برسانیم و بهترین بهره را از موقعیتها ببریم. در اینباره با حجتالاسلاموالمسلمین محمدصادق کفیل، مدیر مرکز تخصصی صحیفهسجادیه و کارشناس مذهبی، گفتگو کردهایم.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «مشورت، عین هدایت است». در توضیح این حدیث علوی، باید گفت مشورت راه رسیدن به مقصود را نشان ما میدهد. همچنین ایشان فرمودهاند: «هرکه به رأی خود قناعت کند، خویش را به خطر انداخته است». ایشان در جای دیگری میفرمایند: «آن که با دیگران مشورت کند، در عقل و خرد آنها شریک میشود. هر عاقلی لازم است رأی عاقلان دیگر را به رأی خود اضافه کند و علوم دانشمندان را بر علم خویش بیفزاید».
فراتر از تأثیری که مشورت میتواند بر زندگی ما بگذارد و در انتخاب راه درست کمکمان کند، به تصریح قرآن، مشورت از صفات مؤمنان است: «الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاَه وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» (شوری، ۳۸). خداوند در این آیه، چهار ویژگی برای مؤمنان برمیشمارد که عبارتند از: لبیک به پروردگار، برپایی نماز، مشورت در کارها و انفاق داراییها. این نشان میدهد که انسان مؤمن، اهل مشورت است و در امور به عقل فردی تکیه نمیکند و سعی میکند از نظر دیگران هم بهترین بهره را ببرد.
جالب آنکه ائمه (ع) در طرف مشورت قرار دادن، بین افراد از طبقات مختلف اجتماعی و اقتصادی، تفاوتی قائل نمیشوند و در نظرخواهی، اقشار گوناگون را مخاطب قرار میدهند؛ چنانکه امامرضا (ع) در جمعی فرمودند: «پدرم امامکاظم (ع) با برخی غلامان مشورت میکرد و وقتی از دلیل این کار از حضرت موسیبنجعفر (ع) سؤال شد، در پاسخ فرمودند: اگر خدا بخواهد، چهبسا راهحل مشکل را بر زبان او جاری سازد».
پیامبر اکرم (ص) مشورت را نشانه «دوراندیشی» و امیرالمؤمنین (ع) آن را «مهمترین پشتیبان» معرفی کردهاند. همچنین امامعلی (ع) میفرمایند: «پیامبر (ص) هنگام اعزام من به یمن، فرمودند مشورت کن؛ هرکه مشورت کند، پشیمان نمیشود». اینها هریک پردههایی از اهمیت اصل مشورت را کنار میزند و ما را متوجه نقش این اصل در زندگیمان میکند.
یکی از راههایی که به خانواده ثبات و پایداری میبخشد، اصل مشورت بهویژه با فرزندان است. نبی خاتم (ص) تأکید کردهاند: «نوجوان را مشاور خانواده قرار دهید». باید توجه کرد نوجوانی، فصلی از زندگی است که با خطرهایی همچون بحران هویت همراه است. این مشورت گرفتن، به نوجوان هویت میبخشد و از بحرانهای او میکاهد، لذا آموزههای دینی این سن را فصل وزارت فرزند معرفی کردهاند؛ چون وقتی نوجوان را طرف مشورت قرار دهیم، به او شخصیت و شأن میدهیم و همین کار، او را به ارتباط با پدر و مادر، دلگرم و جذب فضای خانه میکند.
یکی دیگر از اصول مؤکد در خانواده، همدلی و حاکمیت آن بر روابط خانوادگی است که مشورت بهشدت بر آن تأثیر میگذارد. اگر در فضای خانواده بهجای تذکر و ایراد گرفتن و سرکوفت زدن، از در مشورت وارد شویم و از آنها نظرخواهی کنیم، همدلی میان اعضا ایجاد و تقویت میشود. درمقابل، فردی که استبدادرأی دارد و اهل مشورت نیست، بذر نفاق و کینه را میکارد. شاید به همین دلیل در روایات آمده است: «هرکه اهل مشورت نیست، مقدمه هلاکت خود را فراهم میکند».
اگر در نظام تعلیم و تربیت، نظام خانواده و نظام اداری و کاری ما، فضای مشورت و همدلی ناشی از آن حاکم شود، دلها و تمایلات دیگران جلب و همراه میشود و آنگاه از درون نظرهای مختلف، بهترین راهها برای رسیدن به اهداف و رفع مشکلات بیرون میآید، لذا نهتنها در روابط میانفردی، خانوادگی و کاری بلکه در فضای حاکمیتی هم باید مشورت حاکم باشد و از استبداد، تکبر و خودرأیی پرهیز شود.
امامصادق (ع) درباره شرایط و ویژگیهای مشاوران فرمودهاند: «در کارهاى خود با فردی مشورت کن که در او این ویژگیها باشد: از عقل و اندیشه پاک و روشنى برخوردار باشد؛ یعنی کسی باشد که صلاح و فساد امور را مىفهمد. داراى علم و دانش باشد، تجربه داشته باشد، در او روحیه خیرخواهی باشد؛ یعنی با خلوص نیت و صفای باطن، درباره مسائل جامعه نظر دهد و نهایتا آنکه باتقوا باشد؛ یعنی از محرمات و تمایلات نفسانى خوددارى کند، صاحب تقوا و خویشتندار باشد».
آموزههای دینیروایی درکنار سفارشی که به مشورت کردهاند، آنهایی را که میتوانند طرف مشورت قرار بگیرند، معرفی کردهاند؛ امیرالمؤمنین (ع) در اینباره میفرمایند: «هرگاه به مشورت نیازمند شدی، نخست به جوانان مراجعه کن؛ چون آنها ذهنی تیزتر و حدسی سریعتر دارند. سپس آن را به نظر کهنسالان برسان تا عاقبت کار را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند؛ زیرا تجربه آنان بیشتر است».
رشد و پیشرفت، از آثار مشورت گرفتن است؛ چون باعث میشود راههای تجربهشده و رفته دیگران را بدون آزمونوخطا درپیش بگیریم. از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده است: «هر گروهی که مشورت کند، به راه رشد و هدایت، رهنمون شده است». کاهش ریسک و افزایش قدرت تصمیمگیری در موقعیتهای مختلف، فایده دیگری است که با مشورت بهدست میآید؛ چون برخورداری از نظرها و دیدگاههای گوناگون، این فرصت را به انسان میدهد که راههای مختلف را بشناسد و پس از بررسی، بهترین را انتخاب کند.
رهایی از استبدادرأی، دیگر فایده مشورت است. این موضوع بهویژه در مسائل حاکمیتی، اهمیت بیشتری مییابد. حال این پرسش پیش میآید که وقتی امام معصوم (ع) با خادمان خود مشورت میکند، چرا مدیران و مسئولان ما در ادارات با کارمندان و زیردستانشان مشورت نکنند تا هم خودرأیی و استبداد بر فضا حاکم نشود و هم آرا و افکار متنوع و متکثر برای پیشبرد کارها، تجمیع و استفاده شود. جلوگیری از پشیمانی، دیگر اثر مثبت مشورت است؛ چون باعث میشود بهترین راه، طی و از انتخاب اشتباه جلوگیری شود.
امامسجاد (ع) در «رساله حقوق» میفرمایند: «حق فردی که از تو مشورت مى خواهد، این است که اگر عقیده و نظر مناسبى دارى، دراختیار او بگذارى و اگر درباره آن کار، چیزى نمىدانى، او را بهسمت فردی راهنمایى کنى که میداند و، اما فردی که مشاور توست، این حق را بر گردنت دارد که در آنچه با تو موافق نیست، او را متهم نسازى».
عمل به همین حق، جلوی بسیاری از اشتباهات را میگیرد؛ چون بسیارند افرادی که بدون علم، نظر میدهند و راهنمایی میکنند و مخاطب خود را به بیراهه میبرند و نیز بسیارند افرادی که مشورت را فقط در موافقت با فکر و ایده خودشان میپذیرند و کمترین میزان مخالفت را تحمل نمیکنند.
همانقدر که در آموزههای دینی به مشورت، توصیه و اهمیت آن بیان شده است، درباره اینکه چه افرادی را طرف مشورت قرار دهیم، نیز دستورالعمل وجود دارد که نشان میدهد مشورت با هر شخصی نتایج مدنظر را بهدنبال ندارد و برای انسان فرصتساز نمیشود. امامکاظم (ع) میفرمایند: «با فرد مستبد، مشورت نکنید».
علاوهبر این، مولای متقیان (ع) درباره مشورت میفرمایند: «با افراد بخیل مشورت نکن؛ زیرا تو را از بخشش و کمک به دیگران، بازمیدارند و از فقر میترسانند و نیز با افراد ترسو مشورت نکن؛ زیرا آنها تو را از انجام کارهای مهم بازمیدارند و همچنین با افراد حریص مشورت نکن که آنها برای جمعآوری ثروت یا کسب مقام، ستمگری را در نظر تو عادی میسازند. همچنین است درباره دروغگو؛ چون او دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه میدهد (سراب در مقابل انسان ترسیم میکند)».
مشورت در آموزههای قرآنیروایی ما، جایگاه والایی دارد و در مواضع مختلف، به انجام آن سفارش شده است. اهمیت این موضوع به قدری است که خداوند حتی پیامبر (ص) را به آن سفارش کرده است: «شَاوِرْهُمْ فِی الاْءَمْرِ؛ یعنی با آنها مشورت کن!» (آلعمران، ۱۵۹). ائمه (ع) نیز بسیار بر مشورت تأکید کرده اند و سیره و سبک زندگیشان بهخوبی عمل به این اصل را نشان میدهد. آموزههای آنها به ما یاد میدهد با چه فردی و چگونه مشورت کنیم و سراغ چه افرادی برای مشورت نرویم.
نتیجه آنکه افراد اهل مشورت و صلاحاندیشی، کمتر گرفتار لغزش میشوند و درمقابل، افراد مبتلا به استبدادرأی حتی اگر در درایت و فکر غنی باشند، اغلب گرفتار اشتباه جبرانناپذیر میشوند. علاوهبر این، خودرأیی بهویژه در فضای اجتماعی، شخصیت مردم را ضعیف و استعدادها را دچار رکود میکند و اینچنین، سرمایههای انسانی از دست میرود. سرانجام آنکه مشورت به ما کمک میکند دوست و دشمن خود و افراد خیرخواه را بشناسیم و اینچنین، کمتر با اعتماد به آدمهای اشتباه، آسیب ببینیم و دچار خطا شویم.