اصل تربیت یعنی شکوفایی استعداد. بهعبارت دیگر در مسیر تربیت، استعدادی وجود دارد که باید شکوفا شود؛ در مهدویت وقتی واژه تربیت را بهکار میبریم، یعنی امید به آینده روشن در همه افراد وجود دارد و نمیتوان فردی را در عالم هستی یافت که درباره این آینده مأیوس باشد. شاید در مقاطعی نگران و مردد شویم، اما این امید وجود دارد و همه ادیان و مکاتب برای آن برنامهریزی کردهاند؛ هرچند که شاید تعریفشان از آن متفاوت باشد.
مهم آن است که در فرایند شکوفایی به برنامهریزی نیاز داریم؛ در تعلیم، علم و آموزه منتقل میشود، اما تربیت، جریان تغییر و رشد در انسان است که باید بر مدار برنامهریزی باشد. برنامهریزی یعنی مخاطب را دقیق بشناسیم، روحیات او را درک کنیم، نیازهایش را بدانیم و براساس روحیات و نیازهای وی حرکت و تلاش کنیم.
گام مهمی که در تربیت مهدوی باید برداشته شود، تربیت منتظرانه است. در تعریف واژه انتظار آمده است منتظر همچون مجاهد در راه خداست، بنابراین باید در فرزند، دغدغهمندی درباره دین ایجاد کنیم. متأسفانه از مشکلات اساسی در جامعه مذهبی ما، وجود نوعی روحیه سکولار است، درحالیکه در سبک زندگی منتظرانه و در مسیر انتظار، اینگونه نیست.
باید توجه کرد که در نظام تربیت مهدوی، روح حماسی، روح حرکت و تلاش غلبه دارد. اوج شکلگیری خلاقیت در انسان در دو تا چهارسالگی است که باید روی آن کار کنیم تا به مسیر دغدغهمندی دینی هدایت شود.
در تربیت مهدوی، پدر و مادر باید خود را مربی بدانند. مربی، هم فعل و رفتارش و هم قول و سخنش، اثرگذار است؛ البته اثر بیشتر با رفتار اوست؛ اگر پدر و مادر خود را مربی بدانند، دیگر فرقی نمیکند بیرون خانه کارگر باشند یا کارمند و پزشک، بلکه تأثیر عمیق آنها در درون خانواده است، لذا در تربیت مهدوی، مهمترین جایگاه به خانواده اختصاص دارد که باید روی آن سرمایهگذاری شود.
مهمترین محور در تربیت مهدوی، تعریف افق است؛ باید مشخص کنیم که میخواهیم فرزند ما به کجا برسد. اینکه میگوییم علاقه داریم فرزند ما بچه خوبی باشد، بچه مسجدی باشد، درسخوان باشد، یعنی چه؟ همه اینها در افق تربیت مهدوی باید در مسیر ظهور باشد؛ یعنی درس خواندن، دانشگاه رفتن و اشتغال فرزندان ما باید برای زمینهسازی ظهور باشد و این محقق نمیشود مگر آنکه علاقه و دغدغه درباره ظهور را در فرزندانمان ایجاد کنیم.
برنامهریزی برای ظهور در تربیت، نیازمند بیان جلوههای محبت امامزمان (عج) است تا از این مسیر فرزندان ما عاشق ظهور شوند. نهفقط کودکان بلکه همه افراد به موضوعی که از آن شناخت دارند، شوق خواهند داشت و بهسویش حرکت خواهند کرد، لذا درکنار تبیین مسئله ظهور باید اتفاقات عصر ظهور و امام دوران ظهور نیز تبیین و شناسانده شود.
ما در این تبیین و شناساندن معمولا از قالب خطابه و سخنرانی استفاده میکنیم، درحالیکه مهمترین قالب برای این مهم، هنر است که ما کمتر از آن بهره گرفتهایم و در جامعه ما به هنر و رسانه و فضای مجازی در تربیت مهدوی، بیتوجهی شده است.
اخلاق مهدوی یعنی خُلق زندگی ما معنوی و صمیمانه باشد. اساسا اثر وضعی دین آن است که انسان را آراسته به اخلاق دینی میکند. نمیتوان گفت فردی نمازخوان است و مسجدی، اما بداخلاق است؛ همانطور که بینمازی نشانه بیدینی است، بداخلاقی هم نشانه بیدینی و تدین نداشتن است. ما دین را در شریعت خلاصه کردهایم، درحالیکه آیات اخلاقی و روایات در اینباره بهمراتب بیشتر از شریعت است و اثر وضعی احکام و شریعت، آراستگی به اخلاق است؛ یعنی انسانهای متشرع، متخلقاند، لذا برای آنکه تربیت مهدوی و منتج به انتظار فراهم شود، نیز آراستگی به اخلاق و معنویت، نقشی بسیار مهم دارد.