به گزارش شهرآرانیوز، داستان زندگی و نبوت حضرت یوسف(ع) نیز همانند سایر ائمه و پیامبران مملو از فراز و نشیبهایی است که هر انسانی را مبهوت و شیفته خود میکند.
داستانی شیرین و درس آموز که از کودکی تا میانسالی این پیامبر بزرگ را دربر گرفته که هر کدام برای خود نکتهای دارد و انسان را به فکر وا میدارد.
اما از داستانها و روایاتی نقل شده در مورد این پیامبر میتوانیم به سوالی بپردازیم که چرا از نسل حضرت یوسف (ع) پیامبری برگزیده نشد؟
اینکه از نسل حضرت یوسف (علیه السلام)، کسی پیامبر نشده، دو احتمال وجود دارد؛ اول اینکه حضرت یوسف (علیه السلام) پسری داشته، امّا خداوند از نسل آنحضرت کسی را پیامبر قرار نداده است. دوم اینکه آنحضرت اصلاً فرزند ذکوری نداشتند تا پیامبر شود.
البته از نسل بسیاری از پیامبران؛ مانند حضرت عیسی (علیه السلام) و احتمالاً حضرت موسی (علیه السلام) پیامبری نیامده و این دلیل بر نقص یک پیامبر نیست، اما در طرف مقابل، اینکه بسیاری از پیامبران از نسل یک پیامبر؛ مانند ابراهیم (علیه السلام) و یعقوب (علیه السلام) باشند، در راستای ردهبندی پیامبران، امتیازی - و تنها یک امتیاز - برای آنها به شمار میآید، خداوند میفرماید: «برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم. از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد».
نکته قابل توجه اینکه داشتن یک امتیاز به تنهایی موجب برتری کامل بر دیگر پیامبران نیست و در این صورت، اسحاق (علیه السلام) به مراتب باید از اسماعیل (علیه السلام) برتر بود.
به هر حال نبود پیامبر در نسل یوسف موضوع مسلّم و ثابتی نیست، لذا بیاحترامی به پدر از طرف حضرت یوسف (علیه السلام)، صحت ندارد.
درباره عدم مبعوث شدن پیامبر از نسل حضرت یوسف (ع) روایاتی نقل شده است؛ به طور مثال:
شیخ کلینی در کافی شریف روایت میکند که امام صادق (ع) فرمود:
آنگاه که یعقوب بر یوسف وارد شد یوسف ملاحظه عزت پادشاهی را کرد و برای یعقوب از مرکب خود پیاده نشد. پس همانا جبرئیل بر یوسف نازل شد و گفت ای یوسف دست خود را بگشا و از آن نوری ساطع را خارج کرد و آن نور به جوّ آسمان منتقل گردید.
حضرت یوسف (ع) پرسید؛ این چه نوری بود که از دستم خارج شد؟
جبرئیل پاسخ داد نور نبوت بود که از ذریه تو خارج شد. به دلیل عقوبت عدم پیاده شدن برای پدرت؛ لذا از فرزندان تو نبی و پیامبری نخواهد بود. (الکافی ج. ۳ ص. ۷۶۰)
مضمون دیگر را صدوق در علل الشرایع ج. ۱ ص. ۵۵ و علامه مجلسی در بحار الانوار ج. ۱۲ ص. ۲۵۱ نقل میکند:
اما باید توجه داشت که این جریان منافاتی با عصمت حضرت یوسف (ع) ندارد و تنها یک ترک اولی بود که ایشان مرتکب گردیده است.
علامه مجلسی نیز چنین میفرماید:
نمیتوان این جریان را بر تکبر حضرت یوسف (ع) یا تحقیر کردن او نسبت به حضرت یعقوب (ع) حمل کرد؛ چرا که انبیا از این امور منزه هستند. بلکه حضرت یوسف (ع) ملاحظه مصلحت کرده و برای حفظ عزتش نزد مردم و جهت تدبیر امور آنان و همچنین ترویج دین چنین عملی را انجام داده است.
چرا که در آن زمان نزد مردم چنین باب بود که اگر فرمانروا برای غیر خودش از مرکب پیاده شود، این را سبب خواری و کوچکی آن فرمانروا میدانستند.
اما در کل شایسته آن بود که حضرت یوسف (ع) رعایت ادب با پدر را میکرد؛ چرا که این کار اولی بود و از باب رعایت این مصلحت حضرت یوسف (ع) مرتکب ترک اولی شد و مورد عتاب قرار گرفت و نور نبوت از او خارج شد.
زیرا انبیا به دلیل دارا بودن مقام والایشان برای کوچکترین مسئله مواخذه میشوند. (مراة العقول ج. ۱۰ ص. ۲۱۵)
البته برخی علما این جریان را قبول ندارند از آن جهت که:
یک با آیاتی که استقبال حضرت یوسف (ع) از حضرت یعقوب (ع) را گزارش میدهد مطابقت ندارد؛ چرا که در آیات چنین آمده است که او پدر و مادرش را به آغوش کشید و آنها را بر تخت سلطنت نشاند (یوسف ۹۹، ۱۰۰).
دو: با آیه هیچ گناهکاری بار گناه دیگران را به دوش نمیکشد، منافات دارد (فاطر ۱۸)
پس؛ چرا باید به خاطر عمل حضرت یوسف (ع) فرزندانش از نبوت محروم شوند، آنان که تقصیری ندارند!
(مجمع البیان طبرسی ج. ۵ ص. ۴۵۶) و (منشور جاوید، علامه سبحانی ج. ۱۱ ص. ۴۷۲)
براساس این نظریه باید گفت: علت اینکه چرا نبوت در نسل حضرت یوسف (ع) ادامه نیافت، هنوز کاملاً روشن نیست و خداوند خود بهتر میداند که نبوت را در چه کسانی قرار دهد (انعام ۱۲۴)
خداوند پیامبری را در فرزندان لاوى، برادر یوسف قرارداد!
خداوند پیامبری را در فرزندان لاوى، برادر یوسف قرارداد! زیرا هنگامیکه برادران یوسف خواستند او را بکشند، لاوی گفت: نکشید؟! او را بیاندازید در قعر چاه؟!
زیرا هنگامی که برادران یوسف خواستند او را بکشند، لاوی گفت: نکشید؟! او را بیاندازید در قعر چاه!
و نیز موقعى که یوسف برادر مادرى خود بنیامین را به کنعان پس راهی نکرد و نزد خویش در مصر نگه داشت، هنگام بازگشت برادران به کنعان، لاوى بخاطر از دست دادن برادر دوم خود را پیش پدر شرمنده مى دید، گفت: من از این زمین (مصر) حرکت نمى کنم؟! مگر اینکه پدرم اجازه بازگشت دهد یا خداوند حکمى (با مرگ) بنماید که او بهترین حکم کنندگان است، خداوند به پاس این دو عمل لاوى، نبوت را در صلب او قرار داد، حضرت موسى علیه السلام با سه واسطه از فرزندان لاوی است.