به گزارش شهرآرانیوز، عقربههای ساعت بامداد دهم آذر را پشت سر میگذاشتند که راننده تاکسی اینترنتی به سمت میدان معراج مشهد حرکت کرد تا مسافری را سوار کند که لحظاتی قبل به مقصد کوشک مهدی تقاضای خودرو کرده بود. وقتی راننده ۳۲ ساله، خودرو پراید را مقابل مسافرانش متوقف کرد با دو جوانی روبهرو شد که یکی از آنها در صندلی جلو جا گرفت و دیگری نیز در صندلی عقب نشست. درهمین حال مسافر ۱۸ ساله از راننده خواست مسیر حرکت خود را از منطقه معروف به «نوده» ادامه دهد تا یکی از دوستانشان نیز سوار شود که در آن مسیر منتظر ایستاده است. راننده پراید هم بنا به درخواست مسافر جوان به طرف توس ۶۵ به راه افتاد تا به انتهای کوی نجف رسید، اما در حالی که بیابانهای تاریک و جادهای خاکی را مقابل خود میدید از مسافر دیگری خبری نبود!
او با نگرانی خاصی سرعت خودرو را کاهش داد و با تعجب از مسافرانش پرسید اینجا دیگر آخر شهر است پس دوست شما ...، اما با دیدن قمهای ترسناک که زیر گلویش قرار گرفت دیگر نتوانست بقیه جمله را به زبان آورد!
حالا دو قمه برنده راننده جوان پراید را به وحشت انداخته بود که یکی از مسافران با توهین زنندهای از او خواست گوشی تلفن و پولهایش را به آنها بدهد. ترس و وحشت عجیبی در تاریکی بیابان وجود راننده مسافربر را به لرزه افکنده بود. او که تیغه سرد قمه را زیر گلویش احساس میکرد با کلماتی بریده به التماس افتاد و هر آنچه را در جیبهایش بود به مسافران شبگرد داد و با فریاد «برو بیرون!» آرام از پشت فرمان پیاده شد و دریک لحظه، چون آهوی گریزپا به طرف شهر گریخت. او از ترس حتی جرئت نمیکرد به عقب نگاه کند، وقتی نفس زنان به راننده پرایدی رسید که قصد داشت خودرواش را از منزل خارج کند با اضطراب و نگرانی ماجرای زورگیری مسافرانی را بازگو کرد که همه سرمایهاش را به یغما برده بودند. لحظاتی بعد راننده جوان با کمک مرد پرایدسوار با پلیس تماس گرفت و هراسان و وحشت زده، حافظان امنیت را به یاری طلبید. او درباره مشخصات دزدان مخوف نیز گفت: یکی از آنها چشمهایی شبیه «جغد شبگرد» داشت!
با اعلام این گزارش، بلافاصله نیروهای گشت محسوس و نامحسوس عازم کوی نجف شدند و طرح مهار را در خیابانهای اطراف توس ۶۵ به اجرا گذاشتند. هنوز ساعتی از این ماجرای تلخ نگذشته بود که یکی از گروههای گشت انتظامی به پرایدی رسید که در تاریکی شب با خودرو پارک شده در حاشیه خیابان برخورد کرده بود و راننده آن قصد فرار از صحنه تصادف را داشت، اما وقتی نور چراغهای خودروی پلیس روی پلاک پراید نشست ناگهان چشمهای افسرگشت روی تک تک شمارهها خیره ماند. این شماره پلاک همان خودرویی بود که هنوز در بی سیمهای مراکز انتظامی میپیچید. افسرگشت بی درنگ مراتب را به سرگرد امیر رضا فعال (رئیس کلانتری معراج) اعلام کرد و بدین ترتیب عملیات دستگیری با دستور وی آغاز شد. نیروهای کمکی نیز به طرف منطقه نوده حرکت کردند، اما قبل از رسیدن عوامل کمکی، پراید سرقتی در محاصره قرار گرفت و دزدان خطرناک که راه گریزی نداشتند وقتی پلیس را در اطراف خود دیدند به ناچار روی زمین نشستند و به چنگ قانون افتادند.
دقایقی بعد دو متهم معروف به «جغدهای شبگرد» به مقر انتظامی انتقال یافتند و در دایره تجسس کلانتری مورد بازجوییهای فنی قرار گرفتند. در همین حال با بررسی ۳ گوشی تلفن همراه که به همراه قمههای ترسناک از آنان کشف شده بود، مشخص شد که افراد دیگری نیز از اعضای باند «جغدهای شبگرد» هستند که در زمینه فروش اموال سرقتی یا زورگیریهای شبانه با آنان همکاری میکنند؛ بنابراین عملیات دستگیری دیگر متهمان با دستورات قاضی مجتبی حیدری (بازپرس کشیک در زمان وقوع حادثه) شروع شد و افسران دایره تجسس موفق شدند یکی دیگر از اعضای این باند مخوف را دستگیر کنند که در زورگیری از رانندگان تاکسیهای اینترنتی یا خودروهای مسافربر نقش مهمی داشت.
در همین حال ادامه تحقیقات با تاکید سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) برای ریشه یابی جرم و شناسایی همه اعضای باند معروف به «جغدهای شبگرد» نشان داد که زورگیران مخوف با استفاده از گوشیهای سرقتی با تاکسیهای اینترنتی تماس میگیرند تا هنگام پیگیری پلیس اثری از خود بر جای نگذارند، اما عوامل انتظامی با راهنمایی و بهرهگیری از تجربیات فرمانده انتظامی مشهد موفق شدند عاملان زورگیریهای شبانه را شناسایی و اعضای اصلی آن را در حالی دستگیر کنند که تاکنون ۵ تن از طعمههای این باند مخوف که با شگرد مذکور هدف زورگیری قرار گرفتهاند با مراجعه به کلانتری، متهمان را شناسایی و از آنان شکایت کردهاند.
در همین حال یکی از رانندگان تاکسیهای شهری نیز که در دام اعضای باند «جغدهای شبگرد» گرفتار شده بود با بیان اینکه آنها خیلی خطرناک هستند درباره آن شب ترسناک به افسر تجسس کلانتری گفت: یک روز حدود ساعت ۴ صبح با تاکسی در حال مسافرکشی بودم که دو جوان با التماس از من خواستند آنها را به مقصد کوشک مهدی ببرم، اما من گفتم مسافر دارم نمیتوانم آنها را به مقصد برسانم با وجود این یکی از آنها خیلی التماس کرد که سرم شکسته است، الان هم باران میبارد و موجب عفونت زخم سرم میشود، از سوی دیگر خانوادهام نیز نگران میشوند، عواطف و احساسات مرا برانگیخت و بالاخره آنها را سوار کردم. وقتی مسافر دیگر پیاده شد من آنها را به بیابانهای اطراف کوشک مهدی بردم که ناگهان هر دو نفر با قمه مرا تهدید به مرگ کردند و همه اموالم را با گوشی تلفن ربودند.
تحقیقات بیشتر درباره جرایم دیگر اعضای این باند همچنان ادامه دارد.
منبع: خراسان