به گزارش شهرآرانیوز ادبیات داستانی جنگ یعنی داستانی که از جنگ، درباره جنگ و حواشی آن نوشته شود. این نوع ادبیات، جنگ را با تمام تلخیها و شیرینیهایش به مخاطب نشان میدهد. با شروع جنگ تحمیلی در پایان تابستان ۱۳۵۹، ادبیات جنگ هم در ایران پدید آمد. دگرگون شدن زندگی بر اثر جنگ، مسائل تازهای را در دستورکار ادبیات قرار داد. حامد جلالی، داستاننویس و منتقد ادبی و نویسنده رمان «وضعیت بیعاری»، در آخرین اثرش «درخت تنها» جنگ را دستمایه اثرش کرده است. گزیدهای از گفتوگوی ایبنا با او در ادامه میآید.
راستش من قبل از این چندین کار درباره خاطره روایت کرده بودم، البته دوتای آن خاطرات روحانیون در تبلیغ بود و یکی هم خاطره دوچرخهسواری که با دوچرخه یکی از کشورهای آفریقایی را رکاب زده بود، برای همین دوستان میدانستند که این کار یکی از دلمشغولیهای من است و به من این طرح را پیشنهاد کردند. در نهایت تحقیق درباره حاج حسین و نوشتن روایتخاطره ایشان را به من پیشنهاد کردند.
از طرفی من هم دنبال این بودم که موضوعهایی که این سالها درباره این نوع ادبیات گفتهام در اثر خودم پیاده کنم. کما اینکه در رمان «وضعیت بیعاری» این کار را کرده بودم، اما دوست داشتم در یک روایتخاطره این اتفاق بیفتد. ترکیب جنگ با خاطرات تفحص هم کاری بود که قبلا انجام نشده و برایم جذاب بود. اینکه حاج حسین خودش حضور فیزیکی داشت و میتوانستم با او حرف بزنم و حتی سفرکنم، هم جذابیت کار را برایم بیشتر کرد.
البته در نهایت نسخه اصلی که مطابق با اعتقاداتم درباره تحول ادبیات این چنینی بود و رساندنش به استانداردهای جهانی را ناشر نپذیرفت با دلایلی مانند اینکه این ناشر و این نوع ادبیات، جامعه مخاطب خاص خودش را دارد و این تحول یکباره، همین مخاطبان را هم از دست میدهد و، چون هنوز باب نشده، مخاطبان مخالف این جریان را هم جذب نخواهد کرد. برای همین مجبور شدم نسخه دومی برای نشر آماده کنم که هم در زاویه دید کاملا متفاوت بود، هم در چینش فصول و هم در نوع روایت.
من ادبیات جنگ را که به معنای واقعی ادبیات، نوشته شده باشد، آن قدر که باید بررسی نکردهام که ببینم دقیقا زنانه است یا مردانه، تا جایی که رمانها را دیدهام، هیچ تفاوتی در خلق آثار جنگ بین زن و مرد نمیبینم. البته اینکه زنان در جمعآوری اطلاعات درباره این نوع ادبیات، جزئینگرتر هستند، کتمان نمیکنم؛ اما راستش اگر نویسنده واقعا بخواهد نویسنده باشد، و اگر جزئینگری را نوعی روحیه زنانه بدانیم، نویسنده باید این خصلت زنانه را داشته باشد، حتی اگر مرد باشد. به قول یونگ، آنیما و آنیموس در همه انسانها وجود دارد و نویسنده باید بداند چه موقع هر کدام از این دو را فعال کند تا به مقصودش برسد.
در آینده ادبیات جنگ بهطورقطع بهتر خواهد شد و در پژوهش واقعبینانهتر خواهیم شد و این کمک میکند که ادبیات و هنر خلق شوند.
من معنی چیزی به نام ادبیات دفاع مقدس را نمیفهمم، چون کلمه «دفاع» و کلمه «مقدس» هر دو موضعگیری هستند و هر دو دارای پیام هستند و قبل از خواندن کتاب، پیام و اطلاعات نهایی را به خواننده لو میدهند و دیگر مهمترین اصل خواندن ادبیات که لذت و کشفوشهود است، در مخاطب شکل نمیگیرد. پس بهتر است بگوییم: «ادبیاتجنگ» و اگر بلد بودیم درست بنویسیم و پرداخت کنیم، نشان بدهیم داریم از جنگی حرف میزنیم که دفاع بوده است و نه حمله و این دفاع برای مدافعینش مقدس بوده است.