به گزارش شهرآرانیوز، جامعه ما در چند صد سال اخیر تجربههای متفاوتی در مقابله با رفتارهای کودکان داشته و بسته به زمانه واکنش هایی، چون تنبیه و تشویق را اعمال کرده است. چنانچه این جامعه، هم روزهای فلک کردن و یه لنگه پا ایستادن را در خاطر دارد و هم شاهد جشنهای رنگارنگ به مناسبتهای مختلف از ترک پوشک گرفته تا نوشتن اولین کلمات است. کسی نمیداند شاید افراط در تشویق ریشه در تفریطی دارد که فقط و فقط تنبیه را کارآمد میدانست و کودکان را در حسرت یک آفرین ساده میگذاشت.
اما آنچه قابل توجه مینماید، آسیبهایی است که هردو نوع این رفتارها بر جای خواهد گذاشت. چرا که پاداش و تنبیه هردو از ریشه کنترل رفتار سرچشمه میگیرند. در واقع افراد با اعمال تنبیه و تشویق به دنبال کنترل رفتار به خصوص در فضای آموزشی هستند.
افراط در بهره گیری از نظام پاداش و تنبیه، اهمیت درونی کردن ارزشها را به عنوان هدف غایی سیستم آموزشی به حاشیه برده و به دست فراموشی خواهد سپرد. در واقع سیستم آموزش و پرورش میبایست انگیزشهای درونی را جایگزین انگیزشهای بیرونی کند چرا که تشویقهای بدون مبنای صحیح و پر تکرار نتیجهای جز شرطی شدن فرد نخواهد داشت. دانش آموزی که با پاداش شرطی شود، در آینده در هر حرفه و تخصصی، انسانیت، مسئولیت پذیری و وجدان کاری را فدای پاداش میکند.
این افراد یاد میگیرند در ازای انجام وظیفه و مسئولیتشان پاداش بگیرند، و این در حالی است که آدمی اساساً طبیعت فعال دارد و منبع اساسی رشد در وجود آدمی قرار دارد. از سوی دیگر تنبیه بیش از حد نیز نتیجهای جز آنکه در بزرگسالی جامعه دائما برای انجام هر رفتار صحیحی وادار به قراردادن یک تنبیه شود، ندارد. چنین است که جریمه، کنترل گری، افزایش پلیس و کلانتریها و حتی مواردی ساده تر، چون سرعت گیرها برای تنبیه رانندگان افزایش مییابد.
با توجه به نقش انگیزش درونی در یادگیری میتوان گفت که کلاس درس، مدرسه و آموزش و پرورش یک نظام را تشکیل میدهند و جزئی از نظامهای دیگر جامعه هستند، در نتیجه برای کارآمدی مؤثر، باید بین این نظامها ارتباط مفید و مؤثر وجود داشته باشد.
طرح این موضوع به معنای بی اهمیت جلوه دادن پاداش بیرونی نیست؛ بلکه ایجاد انگیزههای درونی برای رفتارهای صحیح و یادگیری دارای اهمیت است. بهترین راه پاداش و ایجاد انگیزه درونی در دانش آموزان بهبود شرایط یادگیری و استفاده از راهبردها و روشهای متنوع آموزشی است. افراد باید از کارهایی که انجام میدهند احساس رضایت درونی پیدا کرده و از آن رفتار لذت ببرند.
اصرار بیش از حد بر لزوم استفاده از محرکهای بیرونی مانند تشویق یا تنبیه نیز، فقط به منزله ناتوانی در یافتن راه حلهای منطقی و مفید برای تربیت یا آموزش کودکان و یا عدم توجه به اهداف اصلی فعالیتهای آموزشی یا تربیتی است که نیازمند وقفه و اصلاح نگرشها در ابعاد کلان است.