این روزها از شنیدن این کلمه تکراری خسته شدهایم. مطالبی را که با اسم (کرونا) شروع میشوند حفظ شدهایم. جوری به بودنش عادت کردهایم که انگار از همان ابتدا توی زندگی ما وجود داشته است و دیگر به اینکه چطور در عرض چند روز وارد زندگیمان شده و روزمرگیها و سبک زندگیمان را تغییر داده است، فکر هم نمیکنیم. حتما در این چند روز همه ما بارها درباره آن خواندهایم. درباره نحوه پیدایش آن، انتقال آن، راههای جلوگیری از ابتلا، اینکه چه نوع ماسکی به درد میخورد، چه نوع شستوشویی برای دستها خطر ابتلا را کمتر میکند و... حتما حالا همه اینها را از برید و نیازی به تکرار نیست! بیایید اینبار از زاویهای دیگر و کمی متفاوتتر به قضیه نگاه کنیم.
من هم میدانم که هنوز هم اقلام مورد نیاز از قبیل دستکش و ماسک بهسختی یافت میشوند و همه بهویژه حاشیهنشینان منطقه ما به ضدعفونیکنندهها و مواد شستوشو دسترسی ندارند. میدانم که هنوز این سوی شهر، در منطقه ۶ و بین این جمعیت میلیونی حتی یک بیمارستان دولتی برای پذیرش مبتلایان و ارائه خدمات درمانی وجود ندارد! اما با وجود تمام این مشکلات بیایید جنبههای مختلف و دیگر این موضوع را ببینیم.
حالا چند روز است که سبک زندگی ما خواه ناخواه تغییر کرده است. حالا وقتی که دوستان و آشنایانمان را میبینیم دیگر از ماچ و بوسههای آبدار بزرگان فامیل و دستدادنهای طولانی خبری نیست و به سر تکان دادن و درنهایت زدن مشتهای گره کردهمان به هم بسنده میکنیم. شاید ندانید، اما این مدل معاشرت فرهنگی است که بارها برای مراقبتهای بهداشتی و کاهش خطر ابتلا به بیماری روی آن تأکید شده است و حالا در عرض چند روز تبدیل به عادت شده و نحوه معاشرتها را تغییر داده است. حالا روزی چند بار دستهای خودمان را میشوییم. این شستن دستها شاید خیلی ساده و بدیهی به نظر بیاید، اما چند درصد از افراد پیش از آن، این موضوع ساده را رعایت میکردند؟
اصلا جدا از بهداشت فردی این موضوع باعث شد که بهداشت جمعی هم مورد توجه قرار بگیرد. شاید حالا تنها زمانی است که کافهها حتی آن زیرزمینیها که قانون را دور میزدند و بهداشت را جدی نمیگرفتند، آن را تعطیل کردهاند. حالا مصرفکنندگان قلیان هم متوجه انتقال ویروسها از طریق قطرات تنفسی شدهاند و برای اولین بار ضرورت مسئله را درک کردهاند و بسیاری از آنها خودخواسته و بدون اجبار و اکراه کاسبی را تعطیل کردهاند و نیک میدانند پای جان در میان است.
اصلا همین خانهنشینیها که گاهی سخت میشود و در و دیوار بیخ گلویمان را میگیرد و دلمان بیرون زدن و گشت و گذار را میخواهد، باعث شده است که وقت بیشتری را با خانواده صرف کنیم. خانوادهای که بعضا تا پیش از این صبح تا شب آنها را نمیدیدیم. این چند روز به اجبار هم که شده دوباره طعم شیرین لذت وقت صرفکردن با خانواده را چشیدیم. حتی باعث شد که وقت بیشتری را با خودمان و برای خودمان صرف کنیم، کتاب بخوانیم، فیلم ببینیم و....
امروز میبینیم مردمی نکات بهداشتی را رعایت میکنند که کوچکترین اطلاعاتی راجع به این مسائل نداشتند، افرادی از کنار خانوادهبودن لذت میبرند که تا پیش از آن زمان خالی برای در کنار خانوادهبودن نداشتند. اگر نخواهیم کملطفی بکنیم کرونا کنار تمام مشکلات و استرسهایش باعث یک تحول فرهنگی و اطلاعرسانی وسیع بوده است.