خورشید امروز که بردمید، از غروب سانچی، شش سال تمام گذاشت. روزی پرالتهاب که همه را در بهت فرو برد. ما کم حادثه از سر نگذرانده ایم. کم سیاه نپوشیده ایم در ماتمهای گوناگون، اما آنچه سانچی را متمایز میکرد، هاله ابهام بود که حادثه را در بر گرفت.
تا جایی که هنوز بعد ازشش سال باز هستند کسانی که میپرسند: «راستی سانچی چه شد؟» آن روز خبر این بود، کشتیِ ام وی سانچی متعلق به شرکت ملی نفت کش ایران که از عسلویه حرکت کرده بود و قرار بود برای تحویل میعانات گازی عازم داسان کرهٔ جنوبی شود، در راه با یک کشتی فله بر چینی با ۶۴ هزار تن بار غله به نام کریستال در سواحل چین برخورد کرد. محمولهٔ نفت کش سانچی نفت فوق سبک بود که این مــوجب آتــــش ســوزی فـــوق ســریــع کشتی شد.
بر اثر برخورد این نفت کش با یک کشتی باربری در سیصدکیلومتری بندر شانگهای در سواحل شرقی چین، سی ایرانی و دو تبعه بنگلادشی ناپدید شد ند که بعد از چند روز جست وجو، جسد سه نفر از ایرانیان مفقود در این حادثه پیدا شد. اما از ۲۹ نفر دیگر نشانی یافت نشد. پیگیریها در این زمینه در سطح ملی و بین المللی انجام شد، اما خبری از فرزندان وطن نیامد.
آن ها، اما فراموش نشدند که رسانهها در مناسبتهای مختلف به موضوع پرداختند از جمله، خبرگزاری ایسنا در گزارشی که در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۸ با تیترِ «ماجرای تماسهای مشکوک با خانوادههای خدمه سانچی» از قولِ پدر یکی از خدمه سانچی نوشت: تا کنون خانوادههای خدمه سانچی بیش از ۱۲۰۰ تماس از جنوب شرق آسیا و نقاطی مانند مالدیو، تایوان، نیوزلند، جنوب چین و ... دریافت کرده اند.
از سوی دیگر برای شماره همراه یکی از خدمه هر ماه هزینه رومینگ میآید. برای این تماسها به واحد امور بین الملل همراه اول نامه داده ایم که هنوز جواب نداده اند. از وزارت اطلاعات هم پیگیری کرده ایم، اما در یک صفحه جواب دادند و اعلام کردند به نتیجه نرسیده ایم. مادر یکی از خدمه سانچی نیز با تأکید بر اینکه هفتادتماس دریافتی داشته است، به ایسنا گفت: من با پسرم صحبت نکردم. از خارج با من تماس گرفتند.
به زبان انگلیسی با یکی از بستگانم که مصاحبه نمیکند، صحبت کردند. باری در این حادثه پرابهام، سخن فراوان رفته است، اما تا کنون نتیجه را میشود دردمندانه چنین نوشت که فرزندان ما به داستانها پیوسته اند، اما داستان را هم باید هزاربار خواند. هم از این منظر که شاید گرهی باز شود و هم این ضرورت که باید هر حادثه را به فرصت گذر از همداستانی به هـمـراسـتایی تبدیل کنیم.
همـــراستا برای رقــم زدن داستانهایی که همدلی ما را روزافزون کند. همدلی را به همدستی غنا بخشد تا با هم موانع را از سر راه برداریم. اگر حوادث ما را به این فهم برساند از سوختن به ساختن خواهیم رسید و الا داغِ سانچی همچنان ما را خواهد سوزاند بی آن که ساختنی در کار باشد.