از زمانهای بسیار دور همیشه این پرسش مطرح بوده است که چه چیزی باعث خوشبختی و بهزیستی میشود!
هر یک از پژوهشگرانی که در این حوزه کار کردهاند، عوامل و ابعاد مختلفی را بیان کردهاند که هر فردی واجد این خصوصیات و ابعاد باشد، دارای نسبتی از بهزیستی روانی است. در ادامه به نظریهها و پژوهشهای گوناگون در این رابطه میپردازیم.
ویسینگ(1988) و وان دان(1994) ، یک سازه بهزیستی، روانشناختی کلی را معرفی میکند که به وسیله احساس انسجام و پیوستگی در زندگی، تعادل عاطفی و رضایت کلی از زندگی، مشخص و اندازهگیری میشود. آنها تأکید کردند که بهزیستی روانی، سازهای چند بعدی یا چند وجهی است و این حیطهها را در برمیگیرد:
عاطفه: در افراد بهزیست یا خوشبخت احساسات مثبت بر احساسات منفی غلبه میکند.
شناخت: این افراد رضایت از زندگی را تجربه میکنند و به نظر آنها زندگی قابل درک و کنترل است.
رفتار: افراد بهزیست چالشهای زندگی را میپذیرند و به کار و فعالیت علاقه دارند.
روابط بینفردی: افراد بهزیست به دیگران اعتماد میکنند و از تعامل اجتماعی برخوردار هستند.
در طول دهه گذشته برای اولینبار تعریفی چندبعدی برای بهزیستی روانی ارائه شد. تحقیقات بسیاری روی بهزیستی با توجه به این مدل انجام شد که برخی به بررسی تأثیر سن، جنسیت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی پرداختند و برخی دیگر بهزیستی را عاملی متأثر از تجارب زندگی یا تحولات زندگی و چالشهای خاص آن مورد مطالعه قرار دادند. این مؤلفهها عبارتاند از:
پذیرش خود: یکی از مؤلفههای کلیدی بهزیستی، داشتن نگرشی مثبت درباره خود است که با خودشیفتگی تفاوت اساسی دارد.
هدف و جهتگیری در زندگی: توانایی پیداکردن معنا و جهتگیری در زندگی و داشتن هدف و دنبالکردن آنها از وجوه مهم بهزیستی هستند.
رشد شخص: توان شکوفاکردن همه نیروها و استعدادهای خود. پرورش و بهدستآوردن تواناییهای جدید که مستلزم روبهرو شدن با شرایط سخت و مشکلات است.
تسلط بر محیط: تحت کنترل داشتن جهان پیرامون، یعنی هرکس باید بتواند تا حد زیادی بر زندگی و محیط اطرافش احاطه داشته باشد و اینکار در گرو آن است که شخص محیط اطرافش را مطابق خصوصیات و نیازهای فردی خودش شکل دهد.
خودمختاری: به این معناست که فرد بتواند بر اساس معیارها و عقایدش عمل و زندگی کند، حتی اگر برخلاف رسوم پذیرفتهشده در جامعه باشد.
روابط مثبت با دیگران: توانایی برقراری روابط صمیمی، نزدیک و عشق ورزیدن با دیگران.
از طرفی عوامل مختلفی بهزیستی را دستخوش تغییر میکند. ویلسون(1967) نشان داد که عوامل غیرشخصیتی هم بهزیستی را تحت تأثیر قرار میدهند. او گفت: افراد خرسند، افراد جوان، سالم، تحصیلکرده، با درآمد زیاد، برونگرا، خوشبین، بدون نگرانی، مذهبی، متأهل، با عزت نفس بالا و روحیه شاد، برخوردار از هوش سرشار و فروتن هستند. عواملی چون سن و درآمد و تحصیلات تأثیر چندانی بر بهزیستی ندارد.