ملیحه کروخی | شهرآرانیوز حکیم ابوالقاسم فردوسی را پس از مرگش در خانه باغ خودش در شهر توس به خاک میسپارند، اما بارها در طول زمان، بنا بهدلایل مختلفی به آن حمله یا با خاک یکسان میشود تااینکه بالاخره آلبارسلان جاذب که از سپهداران توس در زمان فردوسی است، مقابل دروازه شرقی رزان شهر تابران توس، اولین آرامگاه سازنده کاخ زبان پارسی را میسازد.
به روایت تاریخنگاران، این بنا حدود ۱۰۰سال پس از مرگ فردوسی پابرجا بوده است، اما در زمان حکمرانی گرگوز (یکی از امیران مغول)، آرامگاه ویران و از سنگهای آن برای ساخت قلعه استفاده میشود. پس از این، مزار فردوسی بهمرور تبدیل به تلی از آجر و خاک شده، در گندمزار اطرافش پنهان میشود و این روند تا دوره قاجار ادامه پیدا میکند.
در زمان ناصرالدینشاه قاجار، والی خراسان (عبدالوهاب آصفالدوله)، مأمور میشود آرامگاه فردوسی را بیابد و بنایی درخور وی بسازد. آصفالدوله، اما درنهایت موفق به ساخت دو اتاق میشود که از قراری بنایی محقر بوده است. سرانجام در آغاز سده چهاردهم خورشیدی، تلاشها برای ساخت آرامگاهی شایسته فردوسی از سر گرفته میشود که سطرهای بعدی، روایت این تلاشهاست بهمناسبت اول بهمن که به حکایت، تولد فردوسی در این روز بوده است.
سال ۱۲۹۹خورشیدی، محمدتقیبهار مقالهای با موضوع «لزوم ساخت آرامگاهی بر مزار فردوسی» در جراید آن دوره مینویسد. در سال ۱۳۰۱ نیز انجمن آثار ملی (۱) که هدف اصلی خود را تعمیر و ترمیم آثار باستانی و تاریخی معرفی کرده است، با راهاندازی اداره باستانشناسی در سراسر ایران، اقدام در این زمینه را سامان میدهد. درنهایت در سال۱۳۰۵ و پس از فرازونشیبهای بسیار برای بازسازی بنا، طرح و بودجه آرامگاه فردوسی به تصویب میرسد.
اردیبهشت سال۱۳۰۵ پیگیری پروژه ساخت این مقبره، آغاز و کیخسرو شاهرخ، مأمور تعیین محل دقیق قبری میشود که در دورههای قبل تخریب شده بود. آثار قبر در باغی متعلق به حاجمیرزامحمدعلی قائممقام، نایبالتولیه آستانقدس، پیدا میشود که تختگاهی به طول شش و عرض پنج متر داشته است. پس از این حاجیقائممقام، باغ را که ۲۷ هزار مترمربع مساحت داشته است، برای ساخت آرامگاه فردوسی به انجمن اهدا میکند و این گونه کار ساخت آرامگاه فردوسی آغاز میشود.
طراحی آرامگاه فردوسی ابتدا به «پروفسور هرتسفلد» آلمانی که در کشفیات باستانشناسی ایران فعال بوده است، سپرده میشود، اما تأیید انجمن را دریافت نمیکند. مدتی بعد ارباب کیخسرو که مسئولیت پیگیری طراحی و ساخت آرامگاه فردوسی را برعهده داشته است، طراحی و ارائه نقشههای این پروژه را به کریم طاهرزادهبهزاد که تازه در آلمان دفتر معماری تأسیس کرده است، محول میکند.
این طرح را کاظمزادهایرانشهر در شماره۱۰ مجله ایرانشهر در برلین، چنین توصیف کرده است: «در این نقش از یک طرف عظمت مقام بلند فردوسی و از طرف دیگر، علو روح ملت ایران، نمایان است و تماشاکننده، حس میکند روح او در عالم بالاتری سیر میکند و عظمت تاریخی ایران در جلوی چشم او مجسم میگردد. این نقش، باغ دلگشایی را نشان میدهد که در وسط آن، محوطه مدوری واقع است و با چند پله ارتفاع میگیرد. درمیان آن نیز گنبدی با چهار ستون که قبر فردوسی را در آغوش خود گرفته، برپا شده است. در روی قبر نیز مجسمه شاعر بینظیر درحالیکه شاهنامه را در دست دارد، دیده میشود».
طاهرزاده به ایران میآید و طرح او شهریور ۱۳۰۷ تصویب میشود، اما کار ساخت آرامگاه در این دوره برای یک سال متوقف میماند. ازآنجاکه در طرح بهزاد، ساقهستونها و سرستونها باید از سنگ تراش میخوردهاند، او در این مدت تلاش میکند با کاوش در معادن و کوههای خراسان، سنگی باکیفیت پیدا کند، اما پیشرفت نکردن کار، سبب نارضایتی مسئولان مشهد و اعضای انجمن ملی میشود؛ آنچنان که کار را از بهزاد پس میگیرند و اینبار به آندره گدار که آن زمان در پاریس اقامت داشته است، میسپارند.
گدار، طرح معماری آرامگاه را که بهصورت اهرام مصر ترسیم کرده بود، آماده و به دفتر انجمن ارسال میکند که با تغییر و تصرفاتی توسط تیمورتاش (وزیر دربار رضا شاه) به تصویب اعضای انجمن (که با طرح هرم بالای آن موافق نبودند) میرسد. پس از این، اجرای طرح گدار در سال ۱۳۰۸ به مهندس اسماعیل اف روسی، واگذار و کار ساخت مقبره حکیم توس آغاز میشود.
طرح گدار بر روی سکوی اولیه طرح طاهرزادهبهزاد تا مراحلی پیش میرود، ولی این طرح هم بهعلت نبود رضایت مردمی و بازخورد بسیار بد جامعه، تحمیل هزینه سنگین به انجمن و شکست اجرای سقف هرمی شکل آن، متوقف میماند. پس از این در جلسهای، اعضای انجمن ملی تصمیم میگیرند طراحی مقبره فردوسی را به معماری ایرانی واگذار کنند. در سومین تلاش برای دستیابی به یک طرح اجراپذیر، ۱۱ خرداد ۱۳۱۱ خورشیدی دوباره از طاهرزاده درخواست میشود خیلی فوری براساس نقشههای تختجمشید و مقبره کوروش و کعبه زرتشت، طرح دیگری را آماده کند. این طرح آماده میشود و پس از کشوقوسهای فراوان در سال۱۳۱۲ به تأیید میرسد و درنهایت در روز ۲۱ مهر ۱۳۱۳، مقارن با جشن هزاره فردوسی، افتتاح میشود.
پیش از این، وقتی سومین طرح طاهرزاده برای آرامگاه تأیید میشود، مسئولان وقت از او میخواهند برخلاف تمایلش، نقشههای اجرای بنا را به «حسین لرزاده» تحویل دهد که چنین میشود و اجرای ساخت مقبره، ظرف هجده ماه به سرانجام میرسد. اما دلایل مخالفت بهزاد با لرزاده چه بود؟ ماجرا از این قرار است که حسین لرزاده، قبل از ساخت آرامگاه فردوسی، در اجرای بخشهایی از بیمارستان شاهرضا (امامرضا (ع) فعلی) با طاهرزادهبهزاد همکار بوده و طاهرزاده با اتکا به این شناخت، عقیده داشته است که دانش لرزاده برای اجرای طرح آرامگاه فردوسی (چه از نظر سازهای و چه از نظر تزیینات بنا) کافی نیست.
همچنین به نظر طاهرزادهبهزاد، بخشهای زیادی از ظرافتهای نما درنهایت اجرا نشده است؛ البته شاید سابقه سنتی کار لرزاده یا صرفهجویی انجمن در هزینهها، باعث این تصمیم شده بود، اما ادعای طاهرزادهبهزاد، بعد از گذشت مدت کمی ثابت میشود و آرامگاه در طبقه فوقانی بهمرور نشست میکند و این اتفاق برای سی سال هزینههای سنگینی را بر گرده انجمن ملی میگذارد؛ به همین دلیل است که دوباره در سال ۱۳۴۵ آرامگاه نیاز به مرمت پیدا میکند. در روند بازسازی، مسئولان، توسعه باغ و محوطه آرامگاه را نیز در دستورکار قرار میدهند.
در این زمان، موسی و عیسی قائممقامی (فرزندان محمدعلی) و حاجحسین ملک، زمینهای موردنیاز را برای افزایش مساحت باغ و شکوه این مکان به انجمن اهدا میکنند که درمجموع ۵۶ هزارو ۷۵۳ مترمربع برای ساخت آرامگاه فردوسی و باغ اطراف آن دراختیار انجمن و طراحان قرار میگیرد و به این شکل، تمام موانع از سر راه ساخت آرامگاه حکیم توس برداشته میشود.
مهندس هوشنگ سیحون به دستور انجمن آثار ملی به مشهد میآید تا این کارها را برای مقاومسازی مقبره فردوسی انجام دهد. زیربنای آرامگاه و زیر صفه آن به ابعاد سیدرسی متر خالی میشود. در ادامه برای جلوگیری از حوادثی مانند زلزله، سراسر قسمت زیرین بنا را بتنآرمه میکنند. همچنین قسمت داخلی گنبد بهکلی خالی میشود. اسناد تاریخی میگویند این بنا در اردیبهشت۱۳۴۷ با طراحی تکمیلی که هوشنگ سیحون انجام داده است، گسترش مییابد و باغ اطراف آن بههمراه موزه کنارش ساخته میشود.
طرح هرتسفلد که ترکیب عجیب الهامگرفته از برج رادکان و تختجمشید بود، نتوانست نظر انجمن را جلب کند. برای همین انجمن آثار ملی تصمیم گرفت طرح آرامگاه فردوسی را به مسابقه بگذارد و به این منظور، از معماران داخلی و خارجی برای ارائه طرحها دعوت کرد. مسابقه برگزار شد و پروفسور هرتسفلد، آندره گدار، نیکلای مارکف و کریمطاهرزاده بهزاد نیز درمیان شرکتکنندگان، طرحها و نقشههای پیشنهادی خود را تسلیم کردند.
طرح آندره گدار
طرح اول طاهرزاده بهزاد
طرح سوم طاهرزاده بهزاد
طرح کریم طاهرزادهبهزاد بنا در وسط باغی بزرگ و در سه اشکوب، طراحی شده است. طبقه اول که میتوان آن را سکو نامید، دو متر ارتفاع دارد و به شکل هشتگوشی است که از هر ضلع آن پلههایی بالا میرود. طبقه دوم نیز که در وسط هشتگوش ترسیم شده، یک متر از کف سکوی تخت، بلندتر است و قبر قدیمی در وسط آن جای گرفته است. قسمت دوم، در بالای ستونها قرار داشت و در زیر گنبد (بالای در ورودی) پایه مخصوص مجسمه فردوسی را تعبیه کرده بودند. طرح بنا -بهویژه سرستونهای آن- مطابق اسلوب و شیوه بناهای هخامنشی ترسیم شده بود؛ زیرا قصد بر این بود که بنای مذکور، کاملا پیرو سبک ایران قدیم باشد.