به گزارش شهرآرانیوز، جادوی شبکههای اجتماعی «ترکیب تعاملات فردی با ابزارهای ارتباطی انبوه» بود. اما امروز این ترکیب دوباره درحال تجزیه به دو بخش مجزاست. استوری کاربران به بازپخش ویدئوها و تصاویر تولیدی دیگران اختصاص پیدا کرده و تولید محتوا و انتشار پست به صورت عمومی در حال مهاجرت به گروههای خصوصی است. این مساله زمانی اهمیت پیدا میکند که شبکههای اجتماعی در واقع بخش زیادی از تجربه افراد از فضای مجازی است. فیسبوک بیش از ۳ میلیارد کاربر دارد. استفاده از اپلیکیشنهای اجتماعی تقریبا نیمی از زمان استفاده ما از تلفنهای همراه را به خود اختصاص میدهد و به عبارت دیگر یک چهارم زمان بیداری ما در شبانه روز در آن فضا سپری میشود. در مقایسه با سال ۲۰۲۰، شبکههای اجتماعی ۴۰ درصد وقت بیشتری از ما میگیرند. در کنار سرگرمی، شبکههای اجتماعی بستر بحثهای سیاسی و کمپینهای انتخاباتی هستند.
ویژگی جدید شبکههای اجتماعی، نه چندان اجتماعی شدن آنهاست! شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک با الهام گرفتن از تیکتوک به طور گستردهای تلاش میکنند تا مجموعهای از محتوای انتخاب شده توسط هوش مصنوعی را با توجه به رفتارهای کاربر به او نمایش دهند که چندان ارتباطی با شبکه دوستان و ارتباطات او ندارد. در همین حال کاربران محتوای کمتری منتشر میکنند. نسبت آمریکاییهایی که میگویند از اشتراکگذاری زندگی خود در فضای مجازی لذت میبرند از ۴۰ درصد در سال ۲۰۲۰ به ۲۸ درصد در حال حاضر کاهش یافته است. مباحثات و گفتگوها نیز به پلتفرمهای بسته نظیر واتساپ و تلگرام منتقل شدند.
شبکههای اجتماعی همواره غیرشفاف هستند چرا که خروجی محتوای مورد مشاهده هر کاربر و نحوه نمایش آن در هر پلتفرم متفاوت است. اما در میان شبکههای اجتماعی تیکتوک، شبکه اجتماعی ویدئو محور که در چین فعال است نسبت به دیگر شبکهها همچنان برای پژوهشگران ناشناختهترین پلتفرم است. توئیتر که این روزها به عنوان X شناخته میشود، بخشی از کدهای الگوریتم فعالیت خود را منتشر کرده است، اما هنوز نمیدانیم که دقیقا کدام توییت بیشتر و به چه دلیلی دیده میشود. از طرف دیگر گروههای گفتگوی خصوصی همین پلتفرمها به طورکامل رمزنگاری شدهاند.
البته برخی از پیامدهای چنین شرایطی پذیرفته شده هستند. فعالین کمپینهای انتخاباتی برای پیروزی در مباحثات سیاسی در پیامرسانهای خصوصی مجبور به اصلاح و مراقبت از لحن خود شدهاند. برای مثال ممکن است پستی که در شبکه X لایکهای زیادی را دریافت کرده است، در گروه اولیا و مربیان یک مدرسه در پلتفرم واتساپ موجب خشم و انزجار شود. در اپلیکیشنهای پیامرسان ترتیب نمایش پستها براساس زمان انتشار آنهاست و الگوریتمهای افزایش دهنده مشارکت در آنها تاثیرگذار نیستند؛ این امر باعث کاهش انگیزه تلاش برای تولید محتوای حساسیت برانگیز میشود. به طور کلی، گروههای بسته پیامرسانها برای سلامت روان نوجوانان و جوانان مطلوبتر هستند چرا که آنها با چالشهای اشتراکگذاری زندگی خصوصی خود در فضای عمومی و قضاوتهای پس از آن دست و پنجه نرم نمیکنند.
در نیمه بیشفعال شبکههای اجتماعی، الگوریتمهای مبتنی بر رفتار کاربران به آنها محتوایی فراتر از شبکه دوستان و دنبالکنندگان نمایش میدهد. شبکههای اجتماعی در چنین شرایطی همچنان میتوانند به عنوان «فضای پژواک» محتوای تقویت شده عمل کنند؛ بنابراین خروجی (فید) شبکهای که هر کاربر مشاهده میکند میتواند محتوای خود را از هرجایی دریافت کند و این امر ظرفیت انتشار بهترین ایدهها را در دورترین نقاط ایجاد میکند.
اما دنیای جدید شبکههای اجتماعی چالشهای خود را نیز به همراه دارد. پیامرسانها در مقایسه با شبکههای اجتماعی بدون مدیریت هستند. این امر برای گروههای کوچک خوشایند است: شبکههای اجتماعی نباید بیش از حد تبادل پیام میان کاربران خود را رصد کنند؛ چیزی شبیه به شرکتهای مخابراتی و شنود مکالمات مشترکان. در فضاهای بسته اجتماعی حتی گفتگوهای رمزنگاری شده در بستر پیامرسانها به حفظ جان کاربران کمک کرده است. اما در طرف دیگر تلگرام با گروههای ۲۰۰ هزار کاربری فضا را به فراتر از گروههای مرسوم پیامرسانی انتقال داده است. برای نمونه در جریان تبلیغات انتخاباتی در هند، برخی کاندیداها با استفاده از ظرفیت گروههای تبلیغاتی در بستر واتساپ اقدام به نشر اکاذیب کرده بودند که اگر در بستری مانند فیسبوک رخ داده بود امکان مقابله و حذف آنها فراهم بود.
با تمایل بیشتر کاربران برای مهاجرت به گروههای بسته، شبکههای باز با کاهش رغبت کاربران برای انتشار محتوا بدون استفاده باقی میمانند. در دوران شیوع همهگیری کووید ۱۹ بسیاری از محققان و پزشکان تلاش کردند تا اطلاعات درست و حقایق را درباره این بیماری در مباحثات مجازی منتشر کنند، اما باز هم اطلاعات گمراهکننده توسط بسیاری از کاربران تولید و اشتراکگذاری میشد. در نمونه دیگری با شروع حمله روسیه به اوکراین، حجم زیادی از اطلاعات به صورت متن باز (Open Source) در فضای مجازی شبکههای اجتماعی برای کمک به اوکراین منتشر شد. آن گفتگوها امروز حذف و یا به گروههای خصوصی منتقل شدند و سرعت اشتراکگذاری و بارش فکری را کند کردهاند.
الگوریتم شبکههای اجتماعی باز توسط رفتار کاربران عمل میکرد و به بازنشر جذابترین تصاویر و ویدئوها کمک میکرد. برای پربازدید شدن (Viral) یک ویدئو در شبکههای اجتماعی، کاربران باید آن را اشتراکگذاری میکردند. اما امروز به صرف تماشای یک ویدئو، به پربازدید شدن آن کمک میشود چرا که طراحی الگوریتم به نحوی انجام گرفته است که محتوای دارای بیشترین واکنش (Engagement) را به سایر کاربران نمایش دهد. در واقع میتوان گفت تنظیمات عمدی جایگزین فعالیت سیستماتیکی شده است که مستقیما به سراغ کاربر میرود. در چین شرایطی کاربران مناقشه برانگیزی مانند ترامپ بیشترین بهره را میبرند، هرچند که شبکههای اجتماعی مدعی هستند در مقابله با محتوای جعلی و حذف آنها بسیار بهتر از پیامرسانها و سایر بسترهای مجازی عمل میکنند.
اما مساله حائز اهمیت دیگر در این فضا، حتی مهمتر از ظهور خبرهای جعلی، کمبود محتوای حقیقی و صحیح است! زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک مدعی بود میخواهد فضای این شبکه را به مثابه یک روزنامه شخصیسازی شده تبدیل کند. اما از زمان تغییر راهبرد محتوایی این شبکه به حوزه سرگرمی، تنها ۳ درصد از کاربران به دنبال اخبار در این پلتفرم هستند. در میان شبکههای اجتماعی، تنها ۱۹ درصد از بزرگسالان به صورت هفتگی اقدام به انتشار اخبار میکنند که این درصد در سال ۲۰۱۸ بیش از ۲۶ درصد بوده است. شبکههای خبرپایهای مانند BuzzFeed News که مبتنی بر اشتراکگذاری اجتماعی فعالیت میکردند به طور کلی محو شدند. امری که برای ما و دیگر رسانهها نیز چندان دور از ذهن نیست. به هر صورت این مساله درباره همه رسانهها صدق میکند چرا که تقریبا نیمی از جوانان معتقدند همانطور که پلتفرمهای اجتماعی میگویند، اخبار دیگر جذاب نیستند و همین شبکههای اجتماعی منبع اصلی خبری این کاربران هستند.
برخی بر این باورند که ایرادات شبکههای اجتماعی را میتوان با مدیریت بهتر، کدنویسی هوشمندانهتر و مدل کسب و کار متفاوت برطرف کرد. بدون شک چنین تدابیری میتواند مفید باشد. اما مشکلات به وسیله نسل جدید اپلیکیشنهایی ایجاد میشوند که جریان رسانههای اجتماعی را هم نتیجه نفوذ به ارتباطات انسانی میدانند. زمانی که پلتفرمهای اجتماعی به سمت گروههای خصوصی پیامرسانی عقبگرد میکنند، آنها به طور ناخواسته دید کلی را از دست میدهند. وقتی کاربران اتاقهای پژواک آرا و افکار خود را از دست بدهند به تدریج در معرض محتوای افراطی قرار میگیرند. از سوی دیگر وقتی کاربران به سمت محتوای سرگرمی و تفریحی بروند، اخبار کمتری را مشاهده میکنند. با افول شبکههای اجتماعی، اپراتورها و کاربرهای پلتفرمها کمتر درگیر مسایل قدیمی میشوند و باید برای چالشهای جدید آماده شوند.
منبع: اکونومیست - سوم فوریه ۲۰۲۴