حمیده صفائی - دیدن شکوفههای بهاری در گوشه و کنار شهر جان دوبارهای به طبیعت میدهد و نویدبخش آمدن بهار است و شروع فصل بهار هم نویدبخش سرسبزی، نشاط و امید است. هر سال با شروع نوروز، شادی و نشاط مضاعفی در چهره مردم دیده میشود و همه بهنوعی شادباش خود را به دیگری عرضه میکنند، اما در مشهد علاوهبر شکوفههای بهاری المانهای نوروزی هم خبر از آمدن بهار میدهند و رنگ و روی شهر را تغییر میدهند.
امسال نیز مانند سالهای گذشته شاهد نصب المانهای نوروزی در شهر هستیم که حال و هوای دیگری به شهر بخشیده است. نکته درخور توجه المانهای امسال، طراحیهای متفاوت و بدون تکرار همراه با تغییرات چشمگیر است از جمله تلفیق کارهای سنتی و مدرن که هیجان و زیبایی بیشتری را به همراه دارد. المانهای نوروزی که به مناسبت فرارسیدن سال جدید در شهر نصب شدهاند توجه بسیاری از شهروندان را به خود جلب کرده و برای مردم لحظههای خاطرهانگیزی را رقم میزنند.
در آخرین روزهای اسفند بهسراغ تعدادی از هنرمندان این عرصه و طراحان المانهایی رفتیم که در منطقه ۸ نصب شدهاند تا از دلایل ساخت و انگیزهشان برای فعالیت در این عرصه صحبت کنند.
تندیس حاج حسین ملک
پیادهرو ورودی خانه ملک امسال میزبان تندیس حاج حسین ملک است. واقف بزرگ مشهدی که در گوشهای روی صندلی نشسته و نظارهگر عابران پیادهای است که از این مسیر میگذرند. شاید هم به ترافیک سهراه دارایی مینگرد و آن را با روزگاری مقایسه میکند که اثری از این همه خودرو در خیابان نبود. خالق این اثر فردین اسفندیاری، ۲۸ ساله دارای مدرک مهندسی پزشکی، است. او مجسمهساز است و از دوازدهسالگی در کنار پدرش استاد «افشین اسفندیاری» تجربی اینکار را آموخته و از چهاردهسالگی بهطور حرفهای مشغول به کار است. آنطور که خودش میگوید؛ این سومین تندیسی است که برای مشهد ساخته، قبل از این اثر آخرین کارش رستم و رخش است که در سه راه فردوسی نصب شده است.
اصالتش آذری است و خاطرات خوشی از مشهد دارد. اسفندیاری درباره دلیل انتخاب این المان چنین توضیح میدهد: «هر بار که به اتفاق خانوادهام به مشهد میآمدیم، مکانهای دیدنی این شهر را میگشتیم. خانه ملک برایم جالب بود بهویژه وقتی شنیدم حاج حسین ملک واقف بزرگی است و مردم به نیکی از او یاد میکنند. همیشه دوست داشتم مجسمهای در آنجا از او ببینم، اما این اتفاق هیچ وقت نیفتاد، تا اینکه امسال به این موضوع فکر کردم و تصمیم گرفتم این سوژه را کار کنم.»
وی درباره کارش میگوید: «اینکار از روی تصویر معروف حاج حسین ملک ساخته شده و سعی کردم تمام ظرافتکاریهایی را که در عکس مشاهده میشود روی کار اجرا کنم. ارتفاع آن ۲ متر و از جنس فایبرگلاس است و زیر کار تمام آهنکشی شده است.»
اینکار یکی از آثار خاطرهانگیز اسفندیاری است که توانست با نظارت پدرش آن را انجام دهد. او برایمان تعریف میکند: «از زمانیکه طرحم را ارائه دادم مراحل تأییدش گذشت، اما در نهایت خبری به من برای ساخت آن ندادند. من هم تصمیم گرفتم به ترکیه نزد پدر بروم. دو روز مانده بود به سفرم که اطلاع دادند کارت تأیید شده و آن را انجام دهید. من که عازم سفر بودم تصمیم گرفتم اینکار را نزد پدر و با نظارت او انجام دهم. از نگاه خودم این اتفاق برایم توفیقی بود که در کنار پدر باشم. کار را در ترکیه درست کردم و ۷ روز طول کشید که آن را به مشهد بیاورم.»
این مجسمهساز جوان با اشاره به برگزاری جشنوارههای هنری در مشهد و سپردن کار به جوانان میگوید: «استادان بنام و درجه یک همیشه سبک و سیاق خاص خودشان را دارند و براساس آن پیش میروند، اما وقتی به جوانان اجازه میدهند به میدان بیایند موجب نوگرایی میشود و این رقابتهای مثبت سبب میشود نشاط جدیدی با وجود جوانان خلاق شکل بگیرد. قطعا این اتفاق با میداندادن به جوانان رخ میدهد. به طور حتم اولین کار یک جوان بهترین کارش نیست و باید چندین کار انجام دهد تا به نتیجه مطلوب برسد، تمرین و نظارت سبب میشود کیفیت کار افزایش یابد.»
اسفندیاری نقش المانها در فضای شهری را اینطور توصیف میکند:
«المانها درمجموع حالت سادگیای را که در فضای شهری حاکم است از بین میبرند و نمای تازهای به شهر میدهند، چون هر المان با یک نگاه ویژه و یک موضوع ساخته شده است. زمانی که المانی با هدف و بیان خاص طراحی و تعبیه میشود، مخاطب میتواند یکسری حرفها و نشانهها را در قالب اشکال ببیند. برخی معتقدند المانها باید نوین و مدرن باشند.
من به عنوان یک هنرمند اگر بخواهم کارم را ارائه دهم، سبکی را درنظر میگیرم و با آن جلو میروم و مخاطب هم با همان کار با من ارتباط برقرار میکند، اما وقتی بحث هنر شهری پیش میآید باید طراحی سمعی و بصری شهر مشهد را در نظر داشته باشیم و به این موضوع توجه کنیم که همه سلیقهها در آن هست و باید به آنها احترام گذاشت. درست است این المانها باید موجب ارتقای سواد بصری مردم شوند، اما نمیتوان گفت کارهای فاخر و مفهومی یا کارهای کارتونی و رئال کدام برتر است؛ اینکارها منافاتی با هم ندارند، مهم مردم هستند که با آنها ارتباط برقرار کنند و از دیدن آنها لذت ببرند.»
عکاسخانهدر قسمتی از پیادهراه میدان بسیج، دیوارهای سفیدی را میبینید که برگرفته از معماری ایرانی با نمادهای سنتی مانند آیینهکاری و نقشهای اسلیمی است. این اثر با نام «عکاسخانه» در این گوشه از شهر جا خوش کرده است تا شهروندان در کنار آن بایستند و عکس یادگاری بگیرند.
نفیسه خوشاندام سیساله، کارشناس گرافیک، خالق این اثر است. او از همان ابتدای گفتگو تأکید بر کار مشترکش با «بهاره قدری» دارد. خوش اندام مدت ۱۰ سال است که در فضای المانهای شهری و نقاشیدیواری کار میکند و عکاسخانه هشتمین المان او برای خانه هنرمندان است. او به همراه دوستش در هنرهای تجسمی فعالیت میکند و طراح مدالهای هنری و تندیسهای برنزی است. دلیل انتخاب این رشته سلیقه و علاقه شخصیاش بوده است. او هنر را دوست دارد و جذب گرافیک و رشتههای هنری شده است.
او درباره انتخاب این المان نوروزی میگوید: «در تعطیلات نوروزی آدمها دوست دارند در کنار خانواده و دوستانشان عکس بگیرند. ایده المان از آنجا به ذهن ما آمد که همزمان کاری با نام باغ ایرانی را انجام میدهم و اینکار برگرفته از قسمتی از آن است. دوست داشتیم بهلحاظ ظاهری رنگ و فرم خاصی را در ایام نوروز برای مردم نمایش دهیم که به لحاظ بصری خاطره خوشی در ذهنشان نقش ببندد و رنگ و روی زیبایی به شهر بدهد و با فرهنگ ما همخوانی داشته باشد. در کار از آیینه استفاده کردیم، زیرا در معماری ایرانی آیینه نماد روشنی است و زیاد استفاده میشود، سعی کردیم آن را کاربردی کنیم. علاوهبرآن تلاش ما بر این بود که این سازه تعاملی باشد و با آدمها ارتباط برقرار کند. مردم میروند آنجا و در کنار آن عکس میگیرند برای همین نامش را عکاسخانه گذاشتیم. این سازه بخشی از بنای ایرانی را به رخ میکشد.»
وی یادآور میشود: «اینکار تلفیقی از هنر سنتی و مدرن است. در این المان فضای معماری ایرانی نشان داده شده که با مدرنیته ترکیب شده است. در این ۱۰ سال کاری، کارهای سنتی و مدرن داشتهام و اینبار کارم تلفیقی از هر دو است.»
خوشاندام با اشاره به اینکه المانها بهجز اینکه حس زیبایی دارند و بهنوعی بهار را به ارمغان میآورند باید حاوی پیام هم باشند تا مردم بتوانند با آنها رابطه تعاملی برقرار کنند. میگوید: «المان نباید فقط این باشد که مردم از کنارش عبور کنند و حس زیبایی به آنها منتقل شود، بلکه باید با آن ارتباط برقرار کنند و چند لحظه آنها را به فکر فرو ببرد.»
وی با تأکید بر اینکه از زمان شکلگیری جشنوارههای هنری اتفاق خوبی افتاده است و سبب شده تا بسیاری از هنرمندان شناخته شوند، بیان میکند: «حضور در این جشنوارهها تمرینی است که خیلی از دانشجویان کار و علاقهشان را پیدا کنند، همانطور که ما مسیرمان را پیدا کردیم. وقتی چندبار آزمون و خطا داشته باشید و در رقابتهایی مشابه این شرکت کنید، بهتر میتوانید علایق خود را بشناسید.»
شوق زیارتنام پایانه مسافربری را که میشنوید، بحث سفر و بار و بندیل آن به ذهنتان خطور میکند. یکی از وسایل سفر کیف و چمدان است که از المانهای شهری در بهار ۹۹ است و در پیشخوان پایانه مسافربری خودنمایی میکند. وارد پایانه که میشوید کیف و چمدان آیینهکاریشدهای را میبینید که توجه هر رهگذری را با انعکاس نور خورشید و تصاویر اطرافش به خود جلب میکند. زهرا یوسفی ۲۵ ساله با مدرک لیسانس ارتباط تصویری این اثر را خلق کرده که این اولینکار او به عنوان المان شهری است.
یوسفی میگوید: «سال گذشته طرحی با موضوع نوروزی ارائه دادم، اما در مرحله دوم پذیرفته نشد برای همین اینبار با موضوع زیارت در این جشنواره هنری شرکت کردم. در این المان میخواستم کار تلفیقی ارائه دهم برای همین به این موضوع فکر کردم که کاری متفاوت از دیگر کارها باشد.»
وی ادامه میدهد: «به این موضوع فکر کردم زائران قصدشان از سفر به مشهد چیست؟ آنها با چمدان و وسایلی که همراهشان است به مشهد میآیند و درنهایت همه با هدف زیارت امام رضا (ع) به این شهر سفر میکنند. ترجیح دادم در کارم از یک شاخصه مهم در حرم استفاده کنم. برای همین آیینهکاری حرم را در نظر گرفتم تا شوق زیارت زائرانی را که به پابوسی امام رضا (ع) میآیند به تصویر بکشم و بهجای چرم از آینه استفاده کردم.»
او که به کارهای نیمهسنتی و مذهبی علاقه دارد برای همین این طرح را پیشنهاد داد تا با تلفیق این دو بتواند کار جدیدی ارائه دهد. یوسفی دراین باره توضیح میدهد: «تلفیق اینکار سخت بود، چون دو جنس متفاوت آهن و آینه را باید در کنار هم قرار میدادیم. آهن سخت است و باید در کنار آینهای که شکننده است قرار بگیرد. از افرادی که تجربه اینکار را داشتند کمک گرفتم خیلی از آنها نمیپذیرفتند و میگفتند اگر برای آینهکاری خانه بخواهید میآییم، اما این کار را انجام نمیدهیم تا اینکه موفق به انجام آن شدیم.»
وی با تأکید براینکه المانها باید هدفمند طراحی و تولید شوند توضیح میدهد: «المانها باید اثرگذاریشان طوری باشد که سال به سال سطح سلیقه مردم را ارتقا دهند. هنرمندان باید کارهای بهتری را تولید کنند تا مردم با دیدن کارها قدرت تشخیصشان به لحاظ بصری افزایش یابد. وقتی کار را در پایانه نصب میکردیم مردمی که از کنارمان رد میشدند هر کدامشان چیزی میگفتند. عدهای خوشحال میشدند و میگفتند که دارد عید میآید. عدهای دیگر از کارمان میپرسیدند و تحسین میکردند، اما بودند افرادی که با وجود این بیماری انرژی منفی میدادند و میگفتندای بابا با این ویروس کرونا کسی نمیآید که المان نصب میکنید. ما هم پاسخ میدادیم مسافر نیاید، برای مردم مشهد نصب میکنیم.»
پناهم بدهدرختهای سرو آیینهکاری شده با آن پرندههای کوچکی که در اطرافش نشستهاند شاید یکی از المانهای مفهومی منطقه ماست که توجه مخاطب را در میدان بسیج به سمت خیابان بهار به خود جلب میکند. این اثر با نورپردازی زیبایش شبهایی معنوی را برای رهگذرانش تداعی میکند و المان زیارتی است. پریسا عطاپور، ۲۶ ساله تحصیل کرده در رشته معماری این اثر را طراحی کرده و ساخته است. او کارش را در بخش زیارت و معنویت انتخاب کرده و ایده اثرش را از پنجره فولاد حرم گرفته است.
«فکر کردم ایدهای بدهیم تا نقش زیارت پررنگتر شود. با توجه به اینکه المان قبلی از میدان بسیج برداشته شده بود و این میدان ورودی مشهد از سمت فرودگاه و پایانه است، این طرح را پیشنهاد دادم.» عطاپور با اشاره به این موضوع درباره کارش توضیح میدهد: «درخت سرو را انتخاب کردم، چون سرو نماد ایستادگی و همیشگی بودن است. همیشگیبودن به معنای لطف امام رضاست که همیشه شامل همه ما میشود. پرندهها هم نماد افرادی است که در کنار این سرو پناه گرفتهاند و پرندههای روی زمین هم افرادی هستند که مأمن گرمی در اینجا دارند. نورپردازی کار در شب، پنجرههای طلایی حرم را برای مخاطب تداعی میکند.»
وی با تأکید بر این موضوع که المانهای شهری میتوانند به شهر و ساختار فکری مردم کمک کنند، میگوید: «به نظر من المانها باید مفهومی باشند تا مخاطب برای آن فکر کند، ما باید به افکار عمومی سمت و سو بدهیم. هر سال المانهایی یکسان هستند، شاید از نظر بصری جذاب باشند، اما از نظر مفهومی خیلی عمیق نیستند. امیدوارم هر سال بهتر از سال قبل باشد؛ و رویکردها تخصصیتر و بافکرتر شود.»
یوسفی در باره ارتقای این حوزه میافزاید: «چه خوب است در کنار پژوهشگران و هنرمندان این حوزه، نقاط قوت و ضعف المانها در تمامی ابعاد بررسی شود تا ضعفهای این حوزه در سالهای آینده برطرف شود.»
چراغ خردکتابهایی که بر روی دیوار چهارراه گلستان جا خوش کردهاند یکی دو سالی است که توجه همه را به خودش جلب کرده و برخی از مردم هنوز هم فکر میکنند این کتابها واقعی است و گاهی قصد برداشتنش را دارند که متوجه میشوند تمام اینها ماکتی از کتاب است. امسال یکی از هنرمندان شهرمان این اثر را تکمیلتر کرده و با قراردادن نیمکتی برای مطالعه و چراغی برروی این نیمکت در حال مطالعه، حرفهایی با مخاطبان بزند و به آنها یادآوریی کند چقدر با کتاب و کتابخوانی فاصله گرفتهاند. میترا سادات ماکوئی، ۲۶ ساله، دانشآموخته هنرهای تجسمی نقاشی خالق این اثر است. در کنار نقاشی دیواریهایی که انجام میدهد، این اولین المانی است که برای شهرداری به همراه دوستش نیلوفر نصرا... زاده که در ایدهپردازی همراه او بوده ساخته است و البته خانوادهاش بهترین همراهان او در این مسیر بودهاند. المانی که از نگاه ما چراغ مطالعهای بر روی یک صندلی است و ساده به نظر میآید ۲۰ روز زمان ساختش طول کشیده تا آنها بتوانند برای این چراغ فلزی ژست مورد نظر را طراحی کنند. ابتدا قصد داشتند از چند طرح برای مطالعه در این فضا استفاده کنند، اما با ایدهپردازی و تغییرات ایجادشده به این نتیجه رسیدند که فقط یک چراغ مطالعه با نام چراغ خرد در این فضا کافیست. ۵ اثر از این کار در چهارراه گلستان، سه راه ادبیات، میدان جانباز و... نصب شده است.
ماکوئی درباره کارش این چنین توضیح میدهد: «آدمها به کتاب و کتابخوانی بیتفاوت شدهاند با این المان میخواستیم این موضوع را به رخ آنها بکشیم و به یادشان بیاوریم که از کتاب خواندن فاصله گرفتهاند. چراغ را به جای انسان گذاشتهایم تا بگوییم با کتاب خواندن خرد و اندیشه افزایش یافته و سبب میشود انسان بهتر بیندیشد. این المان حواس مردم را حول محور کتاب میآورد تا بیشتر به سمت مطالعه بروند و فرهنگ مطالعه در بین مردم پررنگتر شود.»
این هنرمند جوان تعریف میکند: «چند سالی است که با شروع نوروز شاهد نصب المانها در مشهد هستیم و همین باعث شده مردم منتظر دیدن المانها باشند. وقتی نیمه شب کار را نصب میکردیم، خانوادهای با کنجکاوی همانجا ایستادند و کارمان را نگاه میکردند، وقتی چراغ را روشن کردیم برق شادی را در چشمان کودکان میدیدیم، همان شادی کودکانه برایم کافی بود تا انرژی دوباره بگیرم. اینکه این المانها برای مردم نویدبخش نوروز است یعنی توانسته در بین آنها جای خودش را باز کند.»
کاشی حرمابتدای خیابان کوهسنگی مزین شده به نمایی از کاشیهای حرم با همان اسمای متبرکه امام رضا (ع) و نقوشی که در حرم مطهر رضوی میبینید. این کار متفاوت از دیگر کارها در همان نگاه اول دل شما را راهی حرم امام رضا (ع) میکند و خاطراتی از زیارت را به ذهنتان میآورد. مجید خداداد ۴۰ ساله، با تحصیلات کارشناسی گرافیک، این اثر را طراحی و در این مکان نصب کرده است. او میگوید: «از سال ۱۳۸۹ تاکنون بالغ بر ۲۰۰ المان به همراه همسرم طراحی کرده و ساختهایم. کارمان مشترک است و باید بگویم بخش مهمی از کار را همسرم انجام میدهد.»
او درباره اثرش توضیح میدهد: «امسال در بخش مذهبی این کار را ارائه دادم. این کار برگرفته از کاشیهای حرم امام رضا (ع) است که القاب امام رضا (ع) روی آن خطاطی شده است. کاشیها به صورت هفت رنگ تراش و لعاب شدهاند، پایین کار شیشه میترال کار شده و دور کار نور مخفی نصب شده است. کاشیکاری حرم شناسنامه است و مردم آن را میشناسند.»
وی ادامه میدهد: «طراحی المانهای شهری در مشهد از ۱۰ الی ۱۱ سال قبل آغاز شده است که هرساله شاهد رشد آن هستیم. اتفاقی است که مردم به آن عادت کردهاند و خواستار آن هستند که با شروع نوروز رنگ و شادابی جدیدی را در شهر شاهد باشند. اگر روزی آن را کنسل کنند، مردم مطالبه خواهند کرد.»
خداداد میافزاید: «جاسازی المانها در نوروز اتفاق مثبتی است و یکی از شاخصههای معرفی مشهد همین المانهاست. در این سالها با رقابتهایی که در بین هنرمندان بهوجود آمده سبب شده تا کارهای فاخرتری ارائه شود و برخی المانها بهصورت ارزشی طراحی شوند. وقتی افراد جدید با فکر نو وارد میشوند، همه سعی میکنند بیشتر تلاش کنند و کار بهتری ارائه دهند.»