اهر، شهر کوچکی است در آذربایجان شرقی، بخشی از منطقه عشایری، روستای قرهداغ درست در کنار گوش سمت راست گربه جغرافیای ایران. زمستانهایش سرد و برفی و بهار و تابستانش باصفاست. قرهداغ را به دامنه تاریخی کوه سیاهش و دلاوران تاریخش، چون ستارخان و رحیمخان چلبیانلو میشناسند.
آنجا مأمن مردمان اصیلی است از سرزمین ایران که همچنان این اصالت را بهوضوح در زبان، تبار و چهرهشان میتوان دید. عکس معصومه فریبرزی پرترهای جمعی است از این توصیف. عکسی که عکاس همراه با یک گروه صندوق سیار انتخابات برای دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در روستایی عشایرنشین ثبت کرده است.
صف زنان روستایی شناسنامهبهدست و منتظر، پوشش زن کهنسالتر و چهره زنان تا حدی شاخصه فرهنگی متفاوت خود را به رخ میکشد، اما نکات نهفته در عکس فراتر از آن است. پشت پنج زن ایستاده، پرتره پنج مرد توی قابها دیده میشود. به شکل عجیبی وجوه بصری مشابهی بین عکسهای نقشبسته در قاب و زنها وجود دارد.
نکته در تنوع سنی عکس مردان و تفاوت پوشش و قدمت است. عکس سمت راست درست مثل زن سمت راست که پوششی قدیمی و سنتی دارد، شمایلی متفاوت است و بعد تکرار تفاوت در دیگر عکسها. از همین رو عکس تبدیل میشود به سندی نمادین. سندی سمبلیک از تغییرات فرهنگی و اجتماعی. اینجا و در این عکس زنان وجهی مؤثرتر و فعالتر از مردان پیدا کردهاند. اینگونه به نظر میرسد که اینبار این مردان هستند که عقبتر از زنان ایستادهاند و جلوداری در فعالیتهای اجتماعی به آنها سپرده شده است. در واقعیت آماری هم چنین است. طی چهاردهه گذشته زنان در عرصههای مدیریتی، تصمیمگیری، هنری و علمی حضور داشتهاند و نقش مؤثر آنها در فعالیتهای اجتماعی غیرقابل چشمپوشی است.
به پیوست عکس خوب معصومه فریبرزی نکته دیگری را نیز میتوان اضافه کرد و آن تصویر قاب گرفته ده تومانی منقش به تصویر مرحوم سیدحسن مدرس است که خود نمادی از مجلس و نماینده مستقل و غیروابسته است.