واکنش وزارت امورخارجه به ادعای مضحک درباره تلاش ایران برای ترور یک فرد کانادایی ویدئو| لاریجانی: ظرف ۲۴ ساعت می‌توانیم به بازدارندگی نظامی هسته ای برسیم اعضای جدید شورای‌عالی حفاظت محیط‌زیست از سوی پزشکیان منصوب شدند دیدار سفیران ۴ کشور در پایان ماموریت خود با عراقچی استفاده ترامپ از تجهیزات نظامی برای اخراج مهاجران نشست آغاز عملیات اجرایی قطار سریع‌السیر مشهد تهران برگزار شد بایدن: از تمامیت ارضی اوکراین حمایت می‌کنیم سخنرانی «نتانیاهو» در کنست رژیم صهیونیستی به تنش کشیده شد عراقچی: قدرت بدون دیپلماسی از تاثیرگذاری مطلوب محروم خواهد شد اژه‌ای: باید نظام قضایی ما در تراز نظام جمهوری اسلامی باشد انگلیس تحریم‌های جدیدی علیه ایران اعمال کرد (۲۸ آبان ۱۴۰۳) بدهی دولت آمریکا از ۳۶ تریلیون دلار گذشت سفیر ایران در لبنان از دیدار با رهبری می‌گوید اعضای حزب کارگزاران سازندگی با پزشکیان دیدار کردند انصاری: اگر آمریکا آماده مراوده قانون‌مند و عادلانه باشد ایران هم آماده است قالیباف: اولویت‌بندی درباره افزایش حقوق‌ها وجود دارد روایت سفیر ایران در لبنان از دیدار خود با رهبر معظم انقلاب آیت‌الله علم‌الهدی: صاحبان و سرمایه‌های اصلی انقلاب اسلامی خانواده‌های شهدا هستند واکنش عراقچی به شایعه دیدار نماینده ایران و ایلان ماسک اژه‌ای: حل مشکلات اقتصادی در گرو مشارکت مردم و بخش خصوصی است حضور رئیس مجلس در جلسه امروز کمیسیون تلفیق بودجه «رزمایش اقتدار بسیج» با حضور ۲۰ هزار بسیجی در مشهد برگزار می‌شود + فیلم گزارش رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به کمیسیون امیت ملی مجلس آمریکا از طریق نظارت بر مرز‌های سوریه و عراق برای تل‌آویو جاسوسی می‌کند مجید روانچی: ما ثابت کردیم که مایل به مذاکره هستیم ترور و شهادت دو بسیجی در سراوان (۲۸ آبان ۱۴۰۳) دیدار مردمی در برخی ادارات مشهد انجام نمی‌شود | مدیرانی که برای ولی نعمتان خود وقت ندارند! دیدار و گفت‌وگوی معاون رئیس‌جمهور و نماینده ولی‌فقیه در قم (۲۸ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

سخنرانی انتخاباتی، در مهمانی خانوادگی

  • کد خبر: ۲۱۴۱۱۶
  • ۰۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۵
سخنرانی انتخاباتی، در مهمانی خانوادگی
مامان گفت: امشب که همه خونه بابابزرگت شام دعوتیم فرصت خوبیه که بیای و از کاندیدا شدنت بگی.

مامان گفت: امشب که همه خونه بابابزرگت شام دعوتیم فرصت خوبیه که بیای و از کاندیدا شدنت بگی. خودت می‌دونی خانواده پدری من چقدر روشن و منطقی هستن. می‌تونی اونجا برنامه‌های خودتو برای بقیه هم توضیح بدی. می‌دونی اگه پنج نفرشون هر کدوم به پنج نفر دیگه بگن به تو رأی بدن میشن بیست وپنج نفر و اون بیست وپنج نفر هم هر کدوم به پنج نفر دیگه بگن و این زنجیره ادامه پیدا کنه، چند هزار رأی نصیبت میشه.

پیشنهاد مامان عالی بود. خانه بابابزرگ همه آمده بودند. در اولین فرصت مامان همانجا همان طور که برایم اسپند دود کرده بود و داشت دورسرم می‌چرخاند، گفت: بزنم به تخته پسر دسته گلم کاندیدای مجلس شده و قراره به کوری چشم هر چی حسوده سال دیگه این وقت تو مجلس باشه.

همه با خوشحالی برایم کف زدند. مامان گفت: خوب حالا پسرم خلاصه و مفید بگو برنامه هات چیه؟

گفتم: چیزی که در درجه اول باید سرلوحه کارم قرار بدم اینه که تلاش کنم شایسته سالاری رو جایگزین قوم وخویش سالاری کنم!

پسردایی ام با ناراحتی داد زد: واقعا که! الان که داری میری مجلس و بعد یه عمر می‌تونی دست من رو هم یه جای خوب بند کنی می‌گی می‌خوای شایسته سالاری رو به جای قوم و خویش سالاری سرلوحه قرار بدی. اصلا تقصیر من بود. هر وقت اومدم خونه تون از باغمون برات سیب می‌آوردم، می‌گفتم: عیب نداره، قوم و خویشه، بذار گاز بزنه، بخوره، کیف کنه! کاش منم به جای قوم و خویش سالاری همون شایسته سالاری که میگی رو سرلوحه قرار می‌دادم. چون اگه من هم سیب‌ها رو می‌دادم به لبنیاتی سر کوچه مون حداقل یک قالب پنیر و چندکیلو شیر نصیبم می‌شد!

مامانم وقتی ناراحتی پسردایی را دید بحث را عوض کرد و به من گفت: مرغ کیلویی ۸۰، ۹۰ هزار تومن شده پسرم. واسه این چه برنامه‌ای داری؟

گفتم: دقیقا. مرغ که تا همین چند وقت پیش ۵۰، ۶۰ هزار تومن بود الان هم باید دوباره برگرده به همون قیمت!

دو تا پسرخاله هام که مرغ فروشی داشتند ناراحت شدند. پسرخاله بزرگم گفت: مگه ما پت و متیم مرغی که کیلویی ۷۰ هزار تومن بیشتر برامون درمیاد رو بفروشیم کیلویی ۶۰ هزار تومن.

مامانم دوباره بحث را عوض کرد و گفت: پسرم از برنامه‌های خودت برای اشتغال بگو.

گفتم: در این مورد باید به سمتی بریم که هیچ آدم بیکاری تو خونه نباشه و همه سرکار باشند.

این بار شوهر خاله ناراحت شد و گفت: یعنی می‌خوای یک کاری کنی تا حتی من که سه ماهه دیسک کمر دارم و افتادم گوشه خونه و یک دست شویی هم به زحمت میرم، مجبور شم به زحمت و بدبختی برم سر کار. واقعا که دستت درد نکنه. این بار خودم بحث را عوض کردم و گفتم: باید به شعار تنها اکتفا نکرد و به تغذیه مردم توجه کرد.

این بار بابابزرگم که تا آن لحظه ساکت بود گفت: پس تو هم حرف نزن تا سفره رو بیارن و شام بخوریم. چون به قول خودت تغذیه مردم بیش از هر چیز دیگه‌ای در اولویته. یاد حرف مامانم افتادم که درباره خانواده خودش گفته بود: اونا همه شون منطقی هستند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->